لطفاً به همسرتان دست نزنید!
وقتی شما تلاش میکنید که همسرتان را در جهت مطلوب خودتان تغییر بدهید او احساس میکند که دارید او را کنترل و دستکاری میکنید. و از آنجا که خاطره این احساس تا آخر عمر در ذهن او میماند، حتی اگر هم به طور موقت به اصرارهای شما تن بدهد ولی بالأخره روزی در برابرتان خواهد ایستاد.
کد خبر :
599464
سرویس سبک زندگی فردا: اوایل ازدواج، معمولاً مسئله خاصی بین همسران نیست، البته نه اینکه هیچ مسئلهای نباشد بلکه چیزی که شکل و شمایل یک مشکل و یا اختلاف جدی را داشته باشد وجود ندارد. به عبارت بهتر اگر هم مسئلهای باشد با اذعان هر یک از طرفین به اینکه «این رفتار» جزء ویژگیهای شخصیتی طرف دیگر است به سادگی از آن عبور میشود. ولی مدتی که میگذرد و آن هیجانات پرشور اولیه فرو مینشینند، سر و کله اصرارهای زنها و شوهرها برای تغییر دادن ویژگیها و رفتارهای همدیگر پیدا میشود. ازاینجا به بعد است که ازدواج که قرار بوده مایه آرامش طرفین باشد، به بلای جان آنها
تبدیل میشود. اما چرا این اتفاق میافتد؟ و چه کار میتوان کرد؟ در ادامه این مطلب را به نقل از مهرخانه بخوانید.
تغییر مثبت، بخشی از فلسفه ازدواج شما برای چه ازدواج کردهاید؟ پاسخ شما به این سؤال هر چه که باشد، یک نکته مشترک را در خود پوشیده دارد. و آن «رشد کردن در سایه ازدواج» است. بله، ازدواج به رشدشخصی و اجتماعی شما کمک میکند و باعث میشود که از فردیت خود بیرون بیایید. به عبارت دیگر ازدواج، بخشی از هویت شما را از «من» به «ما» تغییر میدهد، موجب میشود که با افراد جدیدی آشنا بشوید و خانواده گستردهتری داشته باشید. همچنین ازدواج باعث میشود که تلاش شما برای زندگی بیشتر بشود، عواطفتان عمیقتر بشوند و زندگیتان اهداف جدیدی پیدا کند. در یک کلام اینکه ازدواج
موجب ایجاد تغییراتی در زندگی شما میشود. اصلاً یکی از دلایل ازدواج کردن هم تجربه کردن همین تغییرات است؛ تغییراتی که زن و شوهر را همگام با هم به سمت رشد و تعالی سوق میدهد. تا اینجای کار تغییر نه تنها بد نیست بلکه برای شکل گیری و تداوم زندگی ضروری نیز است. پس با این حساب، تغییر از کجا باعث ایجاد دردسر برای زندگی مشترک میشود؟ تغییر کردن یا تغییر دادن، مسئله این است! همان طور که گفتیم تغییر در زندگی مشترک چیز بدی نیست و اگر میل به تغییر نباشد احتمالاً ازدواجی هم سر نخواهد گرفت. البته این را هم لازم است اضافه کنیم که تغییری که تا به اینجا از آن صحبت
کردیم از نوع «کردن» است نه «دادن». یعنی تا وقتی که همسران به صورت خودخواسته و داوطلبانه به دنبال تغییر کردن برای سازگاری با شرایط جدید هستند تغییر مفید و سازنده است اما از وقتی که یکی یا هر دوی آنها درصدد تغییر دادن همدیگر در جهت مطلوب خودشان برمیآیند، تغییر به آفت زندگی مشترک تبدیل میشود. چرا بهتر است همسرتان را تغییر ندهید؟ گاهی اوقات شرایطی پیش میآید که با خودتان میگویید کاش همسرتان فلان ویژگی را نداشت یا فلان خصیصه را داشت. این فکر باعث احساس نارضایتی در شما میشود واین احساس هم موجب میشود که به فکر تغییر دادن همسرتان بیفتید. اما دست نگه
دارید. تلاش برای تغییر دادن همسر به چند دلیل ممکن است به ضرر شما تمام شود: ۱. همسرتان با همان نقطه ضعفهایش که شما الآن انگشت روی آنها گذاشتهاید شما را پسندید. به عبارت دیگر اگر شما سعی کنید همسرتان را تغییر بدهید و موفق هم بشوید بعید نیست که او با آن ویژگیهای جدید دیگر شما را نپسندد چرا که شما تمام وقت و انرژیتان را برای تغییردادن او صرف کردهاید و از تغییر کردن عقب ماندهاید.
۲. وقتی شما تلاش میکنید که همسرتان را در جهت مطلوب خودتان تغییر بدهید او احساس میکند که دارید او را کنترل و دستکاری میکنید. و از آنجا که خاطره این احساس تا آخر عمر در ذهن او میماند، حتی اگر هم به طور موقت به اصرارهای شما تن بدهد ولی بالأخره روزی در برابرتان خواهد ایستاد.
۳. وقتی سعی میکنید همسرتان را تغییر بدهید، در واقع دارید از موضع «من» با او تعامل میکنید یعنی دارید به او میفهمانید که «من» میخواهم تو جور دیگری باشی. و از آن طرف با این کارتان «منِ» او را هم قلقلک میدهید و در نتیجه بیدار شدن این «منیت» ها هویت زوجی شما به تدریج کمرنگ و کمرنگتر میشود تا جایی که ممکن است به فاصله عاطفی بین شما و او بینجامد. پس چه باید کرد؟ این توصیه که برای تغییر دادن همسرتان تلاش نکنید بهاین معنا نیست که هر نوع رفتار همسرتان را تحمل کنید و دم نزنید. برای ابراز مؤثر انتقادات راههای دیگری به جز تلاش برای تغییر دادن همسر وجود
دارد:
۱. از خودتان شروع کنید. اگر همسر شما ویژگیای دارد که مطلوب نیست واین مسئله موجب مشاجراتی بین شما و همسرتان میشود، به نقش خودتان در آن مشاجره توجه کنید. سعی کنید بفهمید که شما کجای کار این مشاجره قرار دارید. منصف باشید و به خودتان یادآوری کنید که هیچ بحثی نیست که فقط یکی از طرفین باعث و بانی آن باشد. وقتی نقش خودتان را شناسایی کردید سعی کنید برای تغییر دادن موضع خودتان برنامهای تدارک ببینید و تمریناتی را شروع کنید. به عبارت دیگر قبل ازاینکه برای تغییر دادن همسرتان شروع به تلاش کنید، سعی کنید خودتان را تغییر بدهید.
۲. با همسرتان صحبت کنید. با استفاده از کلمه جادویی «من» با همسرتان درباره رفتارهای او که شما را ناراحت میکنند صحبت کنید برای مثال به او بگویید که «من ناراحت شدم» نهاینکه «تو من را ناراحت کردی». روی مسئلهای که راجع به آن صحبت میکنید متمرکز بمانید و از مطرح کردن سایر مسائل مرتبط و غیر مرتبط که به مسئله فعلی چندان ارتباط زمانی و محتوایی ندارند پرهیز کنید. به همسرتان هم اجازه صحبت کردن بدهید و با دقت و انصاف به حرفهای او گوش کنید. درباره تغییراتی که میخواهید اتفاق بیفتد خودتان را هم شریک بدانید و با مشورت همسرتان قدمهایی را که هر کدامتان باید بردارید
روی کاغذ بنویسید.
۳. همسرتان را بپذیرید. رؤیای تغییر دادن همسر را به باد بسپارید و همسرتان را همینطوری که است بپذیرید. اگر ویژگی نامطلوب همسرتان یک مشکل جدی است برای مثال اگر او آدم بد خشمیاست یعنی وقتی عصبانی میشود دیگر متوجه رفتارش نیست و مشکلاتی ازاین قبیل، به جای بحث کردن برای تغییر دادن او، او را راضی کنید که به متخصص مراجعه کند و درمان را شروع کند. اما اگر ویژگی همسرتان مشکل جدی محسوب نمیشود و جزء ضعفهای خفیفی است که همه ما به نوعی به آنها مبتلا هستیم آن را بپذیرید. به خاطر داشته باشید وقتی همسرتان پذیرش شما را درک و تلاش شما را برای تغییر دادن خودتان به منظور بهتر
کردن حال زندگی تان میبینید بیشتر احتمال دارد که داوطلب تغییر کردن بشود تا زمانی که شما بخواهید او را مجبور به تغییر کنید.