هزینههای تحصیل برای یک دانشجو چقدر است؟/ علم، بازیای در دست عدهای منفعتجو
اکثر دانشجویان طبق آنچه از عرف فراگرفتهاند، به رشتهای برچسب خوب بودن میزنند كه آینده شغلی داشته باشد.
با این وجود درس و دانشگاه، دغدغههای دیگری هم برای دانشجویان دارد؛ همه آنهایی كه با درس و دانشگاه آشنایی مختصری دارند، میدانند نخستین و مهمترین چیزی كه یك دانشجو برای ورود به دانشگاه چه دولتی و چه غیردولتی نیاز دارد، پول و اندك سرمایه مادی است. از خرید كتاب گرفته تا لباسهای دانشگاه و سایر خدمات دانشگاهی، سرویس توزیع غذا، خوابگاه و... نیاز به داشتن حداقل سرمایه دارد كه شاید در حد توان مادی همه خانوادهها نباشد. با این حساب هر دانشجو سالانه در مقاطع مختلف هزینههایی به خانواده و كشور تحمیل میكند كه برآورد آن در مقاطع مختلف طبق آنچه در بودجه تعیین شده، به این صورت است: هزینه هر دانشجو در مقطع كاردانی براساس آخرین آماری كه اعلام شده در كمترین میزان خود یك میلیون و 700 هزار تومان، در مقطع كارشناسی یك میلیون و 900 هزار تومان، در مقطع كارشناسی ارشد 4 میلیون و 500 هزار تومان و در مقطع دكترای حرفهای 6 میلیون و 200 هزار تومان. هزینه دانشگاههای غیردولتی و شهریههای آن نیز مبلغ سنگینی بر این هزینهها اضافه میكند كه اگر بخواهیم آن را به حساب آوریم، میزان زیادی خواهد شد كه پرداخت آن تنها از پس خانوادههای متمول برمیآید. با این حال دغدغه خانوادهها، دانشجویان و حتی اساتید دانشگاهی این هزینهها نیست، بلكه آیندهای است كه قرار است به دنبال این هزینهها برای دانشجویان رقم بخورد. به راستی تحصیل با وجود معضلات بیكاری و مشكلات بازار كار تا چه اندازه مقرون به صرفه خواهد بود؟ آیا دانشجویان با وجود بازار سوت و كور یك رشته، حاضر به گزینش آن خواهند شد؟ آینده شغلی تا چه اندازه در انتخاب رشتههای كنونی تاثیرگذار است؟ هنوز هم میشود با این جمله همیشگی كه علم بهتر از ثروت است، دانشجویان را از آینده اقتصادی رشتهای كه دارند، صرفنظر كرد؟ ترسیم آینده شغلی برای دانشجویان و تضمین آن تا چه اندازه بر كیفیت علم و تحصیلات دانشگاهی دانشجویان تاثیرگذار خواهد بود؟ سالانه حدود ۹۰۰ هزار دانشجو فارغالتحصیل میشوند كه حدود ۶۵۰ هزار نفر از این تعداد متقاضی جدید كار هستند. علاوه بر این طی ۵ سال آینده، سالانه حدود ۲۵۰ هزار نفر فاقد تحصیلات دانشگاهی به جمعیت جویای كار اضافه میشوند؛ مسئولان چه توضیحاتی برای این حجم تقاضا دارند؟ هزینه تحصیل به شرط مهارت میارزد مهدی تقوی، استاد بازنشسته دانشگاه در این رابطه با اشاره به روند غلط برنامهریزی در نظام آموزش عالی برای جذب دانشجو میگوید: اگرچه هزینههای تحصیل در دانشگاه تا حدودی زیاد است اما بحث دانشگاه كه میشود، مهمترین نكته كارایی تحصیل و علم و بازتاب تحصیلات دانشگاهی روی بازار كار است. دانشجوی بامهارت سرمایه بزرگی است كه هر اندازه بابت تحصیل آن هزینه شده باشد، میارزد. تحصیل در دانشگاه به شرطی كه در پی آن یك فعالیت اقتصادی پربازده شكل بگیرد، بسیار مقرون به صرفه است. علم، بازیای در دست عدهای منفعتجو وی توضیح میدهد: بحث دانشگاه و دانشجو كه میشود، هزینهها كنار میرود. شاید خیلی از خانوادهها بر سنگینی این هزینهها چشم بپوشند، چرا كه همه امید دارند این هزینهها جای دوری نخواهد رفت اما در حال حاضر شرایط بازار كار و اوضاع نابهسامان آن به گونهای شده كه برخی سعی میكنند با دلالی و دور زدن شیوههای غیرعلمی از آینده تحصیل برای خود چیزی حاصل كنند. علم و تحصیل، بازیای دست عدهای شده برای منفعتجویی كه نه میشود روی آنها اسم دانشجو گذاشت و نه فارغالتحصیل. با این روند دانشجویان بیشترین ضربه را از بازار كار خواهند خورد. مهمترین ضربه همین نگرانی از پیدا كردن شغل و آینده شغلی مناسب است كه گاها باعث ضربه خوردن غرور و عزتنفس دانشجویان است.
وی با تاكید بر اینكه كسبوكارهای ایران دچار ضعفهای علمی است، توضیح میدهد: نكته مهم در كسبوكارهای ایران، ضعف علمی و بینشی افراد درباره كسبوكار و مطالعه ضعیف آنها درباره قوانین و قواعد علمی شروع و توسعه كسبوكار به ویژه در زمینه بازار و بازاریابی حرفهای و تخصصی است. بیتوجهی به تنوع محصول و نیروی انسانی ناكارآمد و... كه مهمترین عوامل ناپایداری بیش از 95 درصد مشاغل كشور است. البته موضوعاتی مانند نقش مهم دولت در این ناپایداری شامل توزیع وام، عدم ثبات اقتصادی، سیستم كند و ناكارآمد دولتی، فساد اداری، نقش بیش از 85 درصدی دولت در اقتصاد و تولید موازی با بخش خصوصی و تصدیگری دولت هم باید مورد اشاره قرار گیرد. بازار كار در ایران خالی و كاملا غیراشباع است و ما از بیش از 3 میلیون عنوان شغل در جهان فقط 3 هزار عنوان شغلی را داریم، یعنی مابقی فرصتها خالی هستند كه جوانان در هر رشته تحصیلی میتوانند با دانستن آنها بازار غیر رقابتی برای خود ایجاد کنند و در آن كسبوکار با رعایت اصول علمی بازاریابی و كسبوكار حتما انسانی موفق شوند. پیشنهاد من توجه بیشتر در شروع كسب و كار به حوزه مشاغل خدماتی و كسب و كارهای دانشبنیان به معنی واقعی آن و براساس تقاضا و نیاز بازار است. دورنمای خوبی برای دانشآموختگان دانشگاهی حتی در كسب و كارهای جهانی وجود دارد كه در ایران كمتر به آن توجه شده است .