خانواده جایی برای تمرین کسی را بیشتر ازخود دوست داشتن/ نفس معنوی خانواده درگرو دوری از جدال
وقتی زندگی را تبدیل به یک معامله کنی طبیعتاً باید حقش را هم بگیری و مجبوری جدال کنی که این از اساس اشکال دارد. باید بدانیم خانواده جایی برای تمرین کسی را از خود بیشتر دوست داشتن است، خانواده جای جدال نیست.
کد خبر :
598371
سرویس سبکزندگی فردا: در داستانهای مرسوم زندگیهای خانوادگی که در اطراف ما هست یا در سریالها میبینیم یا میشنویم معمولاً مشکلاتی وجود دارد مثل مشکلات و اختلافات عقیدتی و بگیر و ببندها و ... اما چیزی که رایج شده و حتی دیگر مشکل به حساب نمیآید؛ جدالهای زنوشوهری است. به قول بعضی دوستان این جدالها نمک زندگی است. البته این را بگویم که اساساً چون زندگی شیرین نیست و بیمزه است، نمک به آن میزنند، والا اگر زندگی شیرین باشد اصلاً هم به نمک احتیاج ندارد.
این جدال و بگومگوها و یکی به دو کردنها، اینکه حق با من است، یا حق با تو نیست و ... اینقدر این برای ما عادی شده که فکر میکنیم حتماً باید زندگی جدال داشته باشد.
همینجا یک دقیقه توقف کنید؛ زندگی خانوادگی زمینه جدال نیست. کارکرد جدال در نظام معرفتی اسلام این است که بعد از حکمت و بعد از بیان و موعظه، اگر آدم فلسفی بود که میخواستی در مورد یک موضوع با او بحث کنی، میتوانی بنشینی و جدال احسن کنی، مثل کرسیهای نظریهپردازی در دانشگاهها که بعد از اینکه همه حرفها گفته شد، دو سه تا اندیشمند میخواهند بنشینند و با یکدیگر گفتگو کنند تا به یک جمعبندی برسند. خانواده زمینه جدال نیست. اگر کسی میخواهد خانوادهاش پالایش شود و آرام باشد و یکنفس معنوی رحمانی در این زندگی بدمد، یکی از شرایط و مؤلفههای مهم دوری از جدال
است.
امام صادق (علیهالسلام) روایت جالبی دارند که میفرمایند: چهار کار هست که هر کس آن را انجام دهد، چهار غرفه در بهشت خواهد داشت. آن چهار کار عبارتاند از:
- از ترس فقر انفاق را ترک نکند
- سلام را در جهان منتشر کند؛ یعنی تحیت و درود و ارتباط معنوی را محدود به یک عده آدم خاص نکند. به همه پخش کند.
- در زندگی با مردم انصاف داشته باشد
- جدال را رها کند حتی آنجایی که حق با اوست.
وقتی به آدمها میگوییم زندگی خانوادگی جای جدال نیست، میگویند حق من است و آدم باید از حقش دفاع کند، اتفاقاً اصلاً اینطور نیست. البته آدم باید از حقش دفاع کند، ولی این جمله در رابطه با آدمها نیست که بگوید باید بهتمامی حقم را استیفا کنم. قاعده زندگی اجتماعی؛، رها کردن جدال است. بگومگو کردن و کشمکش روح حاکم یک خانواده نورانی نیست. اگرچه ممکن است بین ما شایع باشد و حالا یک ژست فلسفی، علمی و منطقی بگیریم که ما خیلی خانواده متمدن و متفکر و جالبی هستیم در مورد همه مسائل بحث و گفتگو میکنیم. اصلاً اینطور نیست، جای جدال در خانواده نیست. گفتگوی علمی یک حرف دیگری
است. آدم میتواند و باید جدال احسن داشته باشد که اصلاً جدال غیر احسن انسان را از دایره ایمان بیرون میبرد. ولی همین جدال احسن هم گزینههای زندگی خانوادگی نیست.
بنا را بر این بگذاریم که در زندگی خانوادگی جدال را رها کنیم. البته شاید کسی بگوید پس چطور آدم میتواند به حقش برسد، این بحث دیگری در قوانین زندگی خانوادگی و بیت آسمانی بر روی زمین دارد و آنهم این است که وقتی انسان تشکیل خانواده میدهد، اصلش تمرین این موضوع است که آیا میتوانی کسی را از خودت بیشتر دوست داشته باشی؟ اگر کسی این اتفاق برایش بیفتد که دیگر جدال ندارد، انسان که با محبوبش جدال نمیکند، ما چون این اصل اول را کنار گذاشتیم، زندگی خانوادگیمان یک معامله دوطرفه شده است. من اینقدر از اختیاراتم را در اختیار تو قرار میدهد و تو وظیفه داری اینقدر
از اختیاراتت را در اختیار من قرار بدهی. آزادیها نصف نصف و ... اصل زندگی خانوادگی معامله نبوده است. اگر هم برایش مهریه و نفقه گذاشتند همه از باب صداق و اینها بوده و نه از باب معامله. وقتی زندگی را تبدیل به یک معامله کنی طبیعتاً باید حقش را هم بگیری و مجبوری جدال کنی. این از اساس اشکال دارد. باید بدانیم خانواده جایی برای تمرین کسی را از خود بیشتر دوست داشتن است، خانواده جای جدال نیست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
«وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ (20)
وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاَيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21)
وَ مِنْ ءَايَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوَانِكمُْ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاَيَاتٍ لِّلْعَلِمِينَ (22)
وَ مِنْ ءَايَاتِهِ مَنَامُكمُ بِالَّيْلِ وَ النهََّارِ وَ ابْتِغَاؤُكُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاَيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (23)
وَ مِنْ ءَايَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبرَقَ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ يُنزَّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْىِ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاَيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (24)
وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَن تَقُومَ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثمَُّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِّنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنتُمْ تخَرُجُونَ (25)
وَ لَهُ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَنِتُونَ (26)» / سوره مبارکه روم
خدایا یکوقتهایی وسط یک بحث داغ گیر میافتم که بههیچوجه از مواضعم عقبنشینی نمیکنم و با تمام وجود تلاش میکنم طرف مقابلم را متقاعد کنم که به حرف و اعتقاد من و آرزو و باور من اعتقاد داشته باشد و توجه کند. وقتی فکر میکنم میبینم یک حسی در درونم هست و دلم میخواهد حرفم بالای حرف دیگری باشد. آرزوی خودم را بر آرزوی او ترجیح میدهم. نه اینکه باورها و اعتقادات مرتبه ندارد، ولی یکطوری خودم را بر او ترجیح میدهم. پس با او جدال میکنم؛ اما یکجاهایی این حس را ندارم، مثلاً در مقابل کسانی که دوستشان دارم مثل پدر و مادر و استاد و یک عالم بزرگوار و ... هیچوقت
جدال نمیکنم. هر چه میگویند را روی چشم میگذارم و میپذیرم. خدایا من نمیخواهم این منیت در دلم باشد و ثمرهاش جدالهایی بشود که هرچند وقت یکبار اتفاق میافتد و سبب کدورت و دلخوری من و طرف مقابلم میشود و لذت زندگی عاشقانه الهی با معنویت را از دست بدهم. خدایا همانطور که حضرت ابراهیم (علیهالسلام) بتها را ریشهکن کردند، ریشه این کبر را از وجود ما بکن و کاری کن تا مثل انبیائت از هر منیتی به دور باشیم و زندگیهایمان از هر جدالی پاک و طاهر شود. انشاءالله
صوت صحبتهای آقای چیتچیان: