اگر جمهوری اسلامی زبان داشت، چه میگفت؟
در نظام جمهوری اسلامی اگر کسی بخواهد وارد مقطع کارشناسی ارشد و حتی دکتری در رشته علوم سیاسی بشود، باید آثار و منابع کسانی را بخواند و تأیید کند که یکی از آنها مدافع رضاخان است.
کد خبر :
596438
سرویس سیاسی فردا؛ پرویز امینی*: کشاکش سیاسی و رسانهای درباره نحوه برخورد دستگاه قضایی با یک نماینده تهران در این روزهای عزیز که جان و روح مردم ایران برای از دست دادن هموطنان اربعینی خود در عراق و زائرین علی بن موسیالرضا(ع) در فاجعه قطار سمنان که در شعلههای آتش سوختهاند، در سوگ و عزاست، به شکل مضاعفی طاقت فرساست.
«مارکوزه» از اصحاب نظریه انتقادی در نقد فضای حاکم بر جوامع سرمایهداری میگفت مردم در این جوامع توهم آزادی دارند! آزاد نیستند اما فکر میکنند آزاد هستند. اما بالعکس در ایران و در طول سی و هشت سال گذشته، عمده مسئولین و مدافعان جمهوری اسلامی مثل قضیه همین نماینده تهران، طوری کنش و واکنش نشان دادهاند که با آنکه «آزادی» به طور نسبی در جامعه پساانقلابی وجود داشته است، اما «احساس آزادی» وجود نداشته باشد.
در جمهوری اسلامی دست کم در این حد آزادی وجود داشته است که هم بنی صدر، هم خامنهای، هم هاشمی، هم خاتمی، هم احمدینژاد و هم روحانی توانستهاند بر اساس آراء مردم رئیسجمهور شوند. یا مردم بتوانند آدمی در حد نفوذ هاشمی را طولانی مدت کنار بگذارند و بعد از بیست سال وقتی که بخواهند بتوانند او را بر صدر آراء خود بنشانند. یا مانع انتخاب افرادی در شأن و موقعیت آقایان یزدی و مصباح در مجلس خبرگان بشوند.
در نظام جمهوری اسلامی اگر کسی بخواهد وارد مقطع کارشناسی ارشد و حتی دکتری در رشته علوم سیاسی بشود، باید آثار و منابع کسانی را بخواند و تأیید کند که یکی از آنها مدافع رضاخان است.
در دوران پسا انقلاب اسلامی فیلمهای فردی برای سه بار پیاپی از طرف جمهوری اسلامی به عنوان نامزد اسکار معرفی میشود که هم خود او و هم فیلمهایش نسبتی با جمهوری اسلامی به طور مبنایی ندارد. سینماهای جایی مثل حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی از ساعت ۶ صبح برای تماشای فیلمهایش سانس میگذارد.
چیزهایی نظیر اینها که نمایانگر آزادیهای نسبی در کشور است، وجود دارند اما بر اثر برخی عملکردهای مسئولین و مدعیان جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی نتوانسته به حدی که در خودش «آزادی» هست، «احساس ازادی» در جامعه ایجاد کند. بنابراین به نظر میرسد مسئله اساسی در ماجرای دستگاه قضایی و این نماینده مجلس هم همین است. و در برابرش، اینکه این نماینده چه مواضعی و چه خط فکری دارد، چه اهمیتی دارد؟ اینکه جلب قضایی او قانونی است یا قانونی نیست، چه مسئلهای را حل میکند؟ اینکه دایره مصونیت نمایندگان مجلس این چنین است یا آنچنان است، چه موضوعیتی دارد؟ این نماینده برای شهرت طلبی چنین کرده است یا بر اساس ادعای اصلاحطلبی چنان کرده است، چه مسئلهای را حل میکند؟
اساسا فرض کنیم میشد نماینده مذکور را جلب کرد. چه نتیجهای عاید میشد؟ یا حتی وی را بازداشت و حبس و... کرد. چه اتفاقی میافتد؟ چه چیزی با این کار اثبات میشد؟ جمهوری اسلامی چه نفعی میبرد و چه حقی از آن اعاده میشد؟ چه مسائلی از این مردم حل میشد؟ چه گرفتاریای از آنها رفع میشد؟
آیا اگر جمهوری اسلامی زبان داشت، به ما نمیگفت مرا را به خیر شما امید نیست ...؟!
*منبع: کانال تلگرامی دکتر پرویز امینی