روایت «آباد» از دروغگویی‌های اصلاح‌طلبان شورای شهر

عضو شورای شهر می‌گوید: به یاشار سلطانی گفتم "نه مالک این پلاک ثبتی هستم نه بهره‌بردار."، فهمید دروغ است؛ ولی گفت "من اسامی را می‌زنم شما تکذیب کن!"،حکیمی‌پور و اصلاح‌طلبان به‌دروغ گفتند یاشار سلطانی را نمی‌شناسند. همه اصلاح‌طلبان پشت ماجرا بودند.

کد خبر : 594920

خبرگزاری تسنیم: انتشار نامه‌ای در خصوص واگذاری برخی املاک شهرداری تهران و وجود اسامی برخی اعضای شورای اسلامی شهر تهران در این نامه، درست در روزهایی که اعضای شورای شهر تهران آماده برگزاری انتخابات هیئت رئیسه این شورا برای چهارمین و البته آخرین سال فعالیت این شورا بودند، مجالی برای یک فضاسازی تمام‌عیار علیه اعضای شورای شهر را فراهم آورد. مروری بر اسامی اعضای شورای شهر در این نامه نشان‌دهنده این بود که همه پنج اسم منتشره، در زمره جریان اصولگرای شورای شهر هستند. همین ماجرا کافی بود که اصولگرایان را که در دو سال قبل هیئت رئیسه شورای شهر تهران را در اختیار داشتند، به حاشیه براند و اصلاح‌طلبان تشنه ریاست با این ماجرا خود را پیروز این انتخابات ببینند اما بررسی‌های بعدی و پیگیری‌های انجام شده نشانگر آن است که این لیست و نحوه انتشار آن و بسیاری ادله دیگر حاکی از آن است که سناریویی خاص ایجاد شده بود تا با تمسک به آن اعضای اصولگرای شهر به حاشیه رانده شوند. معصومه آباد یکی از اعضای اصولگرای شورای شهر تهران است که نامش در این نامه منتشر شد. به معصومه آباد از پیش از انتشار رسانه‌ای لیست اسامی، موضوع لیست و تصمیم به انتشار آن اعلان می‌شود. او با ناباوری تمام تلاش خود را به کار می‌برد تا از انتشار این لیست خطا جلوگیری شود. مذاکره با بسیاری از اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر تهران که هر یک در پروژه انتشار این اسامی سهمی را عهده‌دار شده‌اند، راه به جایی نمی‌برد. اعضای اصولگرا و رئیس شورای شهر تهران هم از ماجرا بی‌خبر بوده‌اند و کمک خاصی از دستشان برنمی‌آید. اصلاح طلبان شورا، برای دقایقی شاید نخواستند به این فکر کنند که این نامه، تنها درخواست بازرس سازمان بازرسی از مطلعان احتمالی برای ارائه توضیحات و در مرحله انجام تحقیقات است که هنوز هیچ سندیت قانونی و قضایی ندارد و هرگونه انتشار این نامه منطقاً می‌تواند همراه با خطا و اشتباه باشد و نباید به‌سادگی آبروی افراد را مطمع حرص حزبی خویش کرد. معصومه آباد همه تلاشش را می‌کند تا مانع این خبط شود؛ آخر آب رفته به جوی بازنمی‌گردد اما دست‌هایی در کار بوده است که مست قدرت و نشئه از داشتن این مدارک بوده‌اند و تصورشان این بوده که با انتشار آنها تیر خلاص بر بدنه اصولگرایان شورای شهر پایتخت خواهد خورد و آنها کرسی‌نشین ریاست خواهند بود و در این میان هرچه فریاد برآورده می‌شود که آبروی مؤمن از حرمت خانه خدا برتر است، گوش شنوایی گویی نبوده است.

اصلاح‌طلبان شورای شهر صم‌ٌبکم شده بودند و عزم خود را عملی کردند و اسامی دریافت کنندگان برخی املاک شهرداری تهران با لطایف‌الحیل رسانه‌ای و مبتنی بر پروپاگاندای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

بمب خبری اصلاح‌طلبان که البته بعدها مجتبی شاکری آن را ترقه نامید، در کوچه اصلاح‌طلبان شورای شهر عروسی برپا کرد. تاخت‌وتاز رسانه‌ای به اصولگرایان از رئیس شورا تا اعضای دیگر در دستور کار اتاق فرمان قرار گرفت و حالا فریاد افرادی که اسامی آنها منتشر شده بود در هیاهوی هلهله شادی اصلاح‌طلبان شنیده نمی‌شد. معصومه آباد یکی از آنهاست که نامش در رسانه‌های کاغذی و فضای مجازی دست به دست می‌شد. او که سال‌ها اسارت در زندان‌های حزب بعث یکی از افتخارات صبوری‌اش هست اما این بار گویی در مام وطن و در پایتخت در خیل دژخیمانی گرفتار بود که مجالی برای رهیدن خود نمی‌دید. گفتار حاضر تنها بخشی از دلگویه‌های این بانوی ایثارگر است که از این پروژه یادگاری تلخ از حق و ناحق کردن برای یک جایگاه و کمرنگ کردن حق زیر سایه حزب و ادعای حق‌طلبی برایش باقی مانده است. از انتشار نامه واگذاری املاک شهرداری، حالا حدود سه ماه گذشته است اما این سؤال اساسی باقی است که چرا در این مدت اصلاح‌طلبان هرگز نخواستند و نگذاشتند که فریادهای معصومه آباد شنیده شود. معصومه آباد عضو شورای شهر تهران هنوز این سؤال برایش باقی است که چطور سؤال یک کارشناس سازمان بازرسی که تا سال ٩٣ سازمان املاک شهرداری را شفاف گزارش کرده به یک جنجال سیاسی و هیاهوی رسانه‌ای تبدیل شده و توانسته سه قوه نظام را دو ماه درگیر خود کند، در بسیاری از رسانه‌های داخلی و خارجی مطرح شده و افکار عمومی جامعه را مخدوش کند؟ آباد خود می‌گوید: باور ندارم این اتفاق‌ها، کار یک نفر بوده و برنامه‌ای و سازماندهی در کار نبوده و توسط یک جریان فکری مدیریت نشده‌ باشد. تمام اتفاقات و زمزمه‌هایی که از قبل بین همکاران اصلاح‌طلب وجود داشته حقیقت را روشن می‌کند و بعد از نشر خبر جریان فکری دوستان اصلاح‌طلب سوار بر آن می‌شود. خبری مبهم نشر می‌شود که به شأن و کیان شورا آسیب زده اما هیچ یک، حتی نگفتند که رفتار و اتفاق خیلی زشت و بدی است؛ حتی بعضی هم که گفتند حرف و امضای خود را پس گرفتند. آباد در خصوص شرح ماوقع و مطلع شدنش از نامه بازرس سازمان بازرسی در خصوص املاک واگذار شده شهرداری که برای برخی مطلعان ارسال شده بود و بودن نامش در این نامه می‌گوید: قسم می‌خورم بینی و بین‌الله عین حقیقت است و ذره‌ای از حقیقت خارج نشوم. روز دوشنبه یکم شهریور با آقای دکتر حافظی رفته بودیم برای بازدید محله امام‌زاده عبدالله، بافت فرسوده محله در شرایط بسیار بدی بود؛ برخی در و پنجره خانه‌ها را با طناب به همدیگر بسته بودند. برخی اهالی نامه‌ نوشته بودند. من هم نامه‌ای به آقای آخوندی نوشتم که در بسته نوسازی بافت‌ فرسوده تجدید نظر شود و اینکه این بسته کمکی به این مردم نمی‌کند. نامه‌ای بلندبالا نوشتم و امید داشتم اتفاق مناسبی بیفتد. روز بعد، سه‌شنبه دوم شهریور پیامکی دریافت کردم. ارسال کننده خود را یاشار سلطانی مدیر سایت معماری نیوز معرفی کرده بود و نوشته بود که با او تماس بگیرم، خیلی خوشحال شدم و فکر کردم ارتباطی با آقای آخوندی یا حناچی دارد. زنگ زدم. یاشار سلطانی پرسید "شما 2 واحد آپارتمان در آجودانیه دارید؟"، گفتم خیر. پرسید "شما مالک نیستید؟"، گفتم خیر. دنبال این ارتباط خانه من با شهرداری بود. پرسید که در آجودانیه زندگی می‌کنم، گفتم که در آجودانیه در منزل شخصی خودم زندگی می‌کنم که هیچ ارتباطی با شهرداری ندارد. به یاشار سلطانی گفتم نه مالک این پلاک ثبتی هستم نه بهره‌بردار پرسیدم که "این مصاحبه است؟"، گفت نه. پرسیدم "این سؤال به سایت شما مرتبط است؟" گفت "داریم تحقیق می‌کنیم". بعد هم گفت که اطلاعات پلاک ثبتی آن واحد را می‌فرستد و خواست اطلاع دهم که این موارد را تأیید می‌کنم یا نه. بلافاصله چند دقیقه بعدش اعلام کردم که نه من و هیچ یک از بستگان سببی و نسبی من مالک و بهره‌بردار این پلاک‌ ثبتی‌ها نیستیم و در ملک شخصی خود زندگی می‌کنم. شهادت دادم که مالک نیستم. یاشار سلطانی فهمید دروغ است؛ ولی گفت "من اسامی را می‌زنم شما تکذیب کن!" آباد می‌گوید که با وجود تأکیدات من اما باور نمی‌کردند که املاک ادعایی متعلق به من نیست و حتی گفتند که شاید به نام بستگان من باشد. گفتم که "اگر ثابت کنید که اینها متعلق به من است، املاک مورد ادعا را به آنها هبه می‌کنم اما اگر نتوانستند ثابت کنند شکایت می‌کنم". بعد گفت که مطالبی هست که نمی‌شود تلفتی و مجازی گفت و باید حضوری بگوید. در ادامه آباد به نکته‌ای اشاره می‌کند که خبر از برنامه‌ریزی شده بودن این رخداد می‌دهد. آباد می‌گوید: خواست حضوری مرا ببیند، فقط اصرار داشت قبل از هفته آینده‌اش باشد می‌گفت برنامه دوستان این است که هفته آینده خبر را منتشر کنند. برای فردا صبحش در شورا قرار ملاقات گذاشتیم. آمد و دوباره همان مطالب را مطرح کرد. می‌گفت اگر در آنجا زندگی نمی‌کنم چرا خوب آنجا را می‌شناسم. صادقانه ماجرا را برایش تعریف کردم. ماجرای این خانه این است که من ساکن شهرک غرب بودم. خیریه‌‌ای را عهده‌دار هستم به‌نام طلیعه مهر طه در نارنجستان هشتم. برخی از اعضای شورا از جمله آقایان طلایی و مسجدجامعی، دبیر و... هم آنجا آمده‌اند. چندتا از این بچه‌ها صرع دارند و من ناچار بودم جابه‌جا شوم. گفتم که می‌خواهم در چنین آپارتمانی مستأجر شوم و بعد از اینکه ساکن شدم، مجتمع نوساز بود و من جزو نخستین نفرات بودم که ساکن شدم. سازنده قسمتی از ساختمان را که بر خیابان بود تجاری کرد و به‌ازای تجاری‌اش، واحدی را که من در آن زندگی می‌کردم به شهرداری واگذار کرد. بر اساس سند تک‌برگ آپارتمان سازنده آن را در تاریخ ٣ مهر ٩٤، به نام شهرداری می‌زند. آقای حیدریان رییس املاک شهرداری به من گفتند که "خانم دکتر! سیاست ما اجاره نیست فروش است، شما چون در آن خانه زندگی می‌کنید قانوناً اولویت دارد که پیشنهاد فروش را به شما بدهیم. قیمت کارشناسی شده بود. به‌دلایل مختلف از واگذاری انصراف داده و اقاله (یعنی یکی از دوطرف معامله درخواست فسخ بدهد و طرف دیگر بپذیرد) کردیم. دو ماه بعد در حدود زمستان 94 ملک را تخلیه کردیم و تحویل دادیم و به دیگری فروخته شد. آباد در ادامه با تأکید بر اینکه این واحد را واگذار کرده با گله می‌گوید: فکر می‌کنید اگر من در آن خانه می‌نشستم، آقای قالیباف می‌آمد به من می‌گفت "از این خانه بلند شو؟" تازه می‌شد مثل یک خانه سازمانی که بسیاری از دوستان شورای اول و دوم و سوم در آن خانه‌های سازمانی زندگی می‌کردند و منع قانونی هم نداشت. آباد در ادامه دوره بیماری خود در سال گذشته را یادآور می‌شود و می‌گوید: برای بهتر روشن شدن ذهن یاشار سلطانی گفتم من سال گذشته مریض بودم، آقای قاسم سلیمانی، وزیر بهداشت، خانم ابتکار، رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران، نظام پزشکی و بسیاری از فرماندهان به عیادت من آمدند، بروید بپرسید که "شما کجا رفتید و خانه آباد کجا بود؟" برای آقای یاشار سلطانی مشخص شد که این مطلب دروغ است و واقعیت ندارد. گفت که "حالا اتفاقی نمی‌افتد، من خبر را می‌زنم بعد شما تکذیب کنید". او حتی به من گفت که "به شما کمک می‌کنم که این موضوع را تکذیب کنید."! با آبروی مؤمن بازی کردند آباد اما در اینجا برافروخته می‌شود و می‌گوید: برافروخته شدم و گفتم "نمی‌شود تکذیب کرد، یعنی چه؟ این آبرو است، آب جو که نیست"! از یاشار سلطانی خواستم ننویسند و این کار را نکنند، اسامی را ندهند. گفتم خبر را بدهند و اعلان کنند که این اتفاق افتاده ولی با آبروی آدم‌ها بازی نکنند. گفتم و تأکید کردم که "حتی اگر در این لیست یک نفر غلط باشد و آن یک نفر من باشم کارتان اشتباه است". اما سلطانی که این صحبت‌های آباد برایش اکتفا نمی‌کند، می‌گوید که وظیفه دارد روشنگری کند برای عدالت‌خواهی. معصومه آباد در ادامه می‌گوید: باز برای روشن شدن ذهنش و شناخت بیشتر نسبت به خودم حتی مسائل شخصی و خصوصی خانوادگی‌ام را مطرح کردم. آباد به یاشار سلطانی می‌گوید که "همسرش خرید‌های خارجی انجام می‌دهد و اگر قرار بر سوءاستفاده داشته باشد، در همین خریدها پول چند تا برج در تهران را صاحب می‌شده‌اند. می‌گوید: تأکید کردم ما این کاره نیستیم. برایش سؤال بود که "چرا در آجودانیه زندگی می‌کنیم؟"، گفتم 25 سال پیش که بچه من به دنیا آمد من در خانه 250متری در سهروردی شمالی زندگی می‌کردم. آباد در ادامه می‌گوید که یاشار سلطانی سؤال می‌کرد که "چرا شهرداری فقط به اصولگراها ملک داده؟"، پرسیدم "مگر به‌جز من کس دیگری هم هست؟" گفت "بله، این سهم اصولگراها از املاک است". اسم افراد دیگر را آورد. گفت "فقط اصولگراها هستند که مشکل مسکن دارند؟" گفتم "من مشکل مسکن نداشتم". گفت "اگر آقای قالیباف به شما تخفیف مورد نظر را می‌داد، شما تمایل داشتید؟" گفتم "مضطر نبودم و تمایلی به این معامله نداشتم". آباد در ادامه می‌گوید که به او سابقه آپارتمان را گفتم و از او خواستم که اگر تحقیق میدانی کند، هم مالک و هم ساکن این پلاک ثبتی را خواهد شناخت و متوجه اشتباهشان خواهد شد. حکیمی‌پور و اصلاح‌طلبان به‌دروغ گفتند یاشار سلطانی را نمی‌شناسند در ادامه معصومه آباد به نقش اصلاح‌طلبان در این جریان می‌پردازد تا معلوم شود که سهم اصلاح‌طلبان در این پروژه چه بوده است. آباد می‌گوید: ناراحت بودم نخستین بار به آقای حکیمی‌پور زنگ زدم، بعد هم به آقای تندگویان، به آقای شجاع پوریان و مختاباد و آقای حقانی تلفن کردم. به همه اینها زنگ زدم و ماجرای نامه و تلاش برای انتشار آن را گفتم. گفتم که این اتفاق خطرناک است. با آقای حکیمی‌پور 2 بار تماس گرفتم برنداشتند و بار سوم با من تماس گرفتند. گفتم که چنین اتفاقی افتاده. گفتند که "در مشهد نایب‌الزیاره هستم‌" اما گفتند که "یاشار سلطانی را نمی‌شناسم و ارتباطی با او ندارم". آباد تأکید می‌کند که گفتم "جلویش را بگیرید اگر می‌شناسید". گفتند که "نه، نمی‌شناسم". معصومه آباد می‌گوید که بعدها آقای حکیمی‌پور در دادستانی گفته بودند که‌ "من گفتم زیاد نمی‌شناسم، کم می‌شناسم". با آقای حکیمی‌پور درباره کم و زیاد صحبت نکردیم، آقای حکیمی‌پور اگر می‌شناختی چون خودت این کار را انجام داده بودی، وظیفه‌ات این بود که از نشر آن جلوگیری کنی. در ادامه خانم آباد از نحوه معرفی یاشار سلطانی به اصولگرایان از طریق تندگویان سخن می‌گوید. آباد می‌گوید: به آقای قناعتی زنگ زدم، گفت که "یاشار را آقای تندگویان به من معرفی کرد، با آقای تندگویان صحبت کنید، قطعاً ایشان را می‌شناسد که به من معرفی کرده و گفته اطلاعات شهرسازی را از یاشار سلطانی بگیریم". آباد به تندگویان زنگ می‌زند تا پیگیر ماجرا شود. آباد می‌گوید: زنگ زدم به آقای تندگویان و گفتم "این جوانمردی نیست که این اتفاق بیفتد. به او زنگ بزنید و مانع بشوید". تندگویان هم گفت که "آن‌قدر رابطه دوستی ندارم که بتوانم مانع شوم، او از من حرف‌شنوی ندارد". معصومه آباد به هر یک از اعضای اصلاح‌طلب رو کرده، به در بسته خورده است، اما ناامید نیست تا شاید بتواند مانع از انتشار لیست اسامی بشود که قطعیتی ندارد و باید در فضایی آرام بررسی قضایی شود. آباد ادامه ماجرا را می‌گوید: به آقای حقانی زنگ زدم. فرمودند "من یاشار را نمی‌شناسم" اما در همین تماس حقانی به جان بچه‌هایش قسم می‌خورد که "در این 35 سال خدمتم اگر درباره یک نفر بگویند آدم پاکدست و سالمی در این شهر می‌شناسی می‌گویم خانم آباد". مرا تحریک به شکایت علیه چمران و قالیباف کردند خانم آباد در ادامه این گفت‌وگو از این می‌گوید که تلاش شد به‌بهانه اینکه رئیس شورا حیثیت ما برایش اهمیت ندارد، به‌سمت شکایت از آقای چمران هدایت شوم. آباد عضو شورای شهر تهران می‌گوید: یاشار سلطانی گفت که "چرا علیه آقای چمران شکایت نمی‌کنید؟"، در جواب تعجب من از این موضوع گفت "آقای چمران حیثیت و آبروی شما برایش مهم نبوده است". به آقای چمران زنگ زدم و موضوع نامه را از آقای مهندس پرسیدم. گفتند "من در جریان چنین نامه‌ای نیستم و بی‌اطلاعم". به آقای قالیباف زنگ زدم. آقای قالیباف هم گفت که "اطلاع ندارم". معصومه آباد نامش در لیستی منتشر شده است که ربطی با او ندارد. به یاشار سلطانی که خبر داده است که قصد دارند این لیست را با اسامی منتشر کنند ادله لازم را ارائه کرده است که بی‌ربط بودنش در این لیست را متوجه شود اما سلطانی گویی در شرایطی بوده که خواستن یا نخواستن او مانعی در انتشار لیست نخواهد بود. اعضای اصلاح‌طلب شورا هر یک به‌گونه‌ای از زیر بار شناختن یاشار سلطانی شانه خالی می‌کنند. شهردار و اعضای اصولگرا هم از این نامه و لیست ادعایی بی‌اطلاع‌ هستند. حالا یاشار سلطانی به آباد می‌گوید که برای اطلاع از موضوع با شوشتری در دفتر شهردار تماس بگیرد. آباد می‌گوید: یاشار سلطانی گفت "به آقای شوشتری زنگ بزنید"، زنگ زدم. آقای شوشتری گفت "مسئله‌ای ندارد، نامه‌ای 20 مرداد آمده و گفته تا 25 مرداد جواب بدهید. یک سری اسامی مربوط به املاک شهرداری است و چیز مهمی نیست". گفتم "می‌خواهند این اسامی را پخش کنند". اصولگرایان در حالی از اتفاقات و تلاش مرموز برای انتشار این نامه و لیست اسامی همراه آن بی‌اطلاع‌ هستند که خود یاشار سلطانی و مباحثی که مطرح می‌کند حاکی از آن است که دیگر این نامه از قالب یک خبر خارج شده است و به‌واقع یک پروژه تخریب در حال انجام است. یاشار سلطانی از سویی گویی تلاش دارد آباد را نسبت به اصولگرایان بدبین کند و از سوی دیگر از یک اقدام اصلاح‌طلبان سرپوش برمی‌دارد. معصومه آباد می‌گوید: یاشار سلطانی پیامک زد که "اینها با شما رو راست نیستند". من در یک فضای مبهم بودم. یاشار تصویر آقای انصاری را برایم فرستاد که آقای انصاری از خبری ناراحت کننده‌تر از حقوق‌های نجومی گفته بود. گفته شده بود که 3 روز این طوری خبررسانی می‌شود که خبری بزرگ در راه است و وقتی اذهان آماده شد روز جمعه اعلان می‌شود که فردا اسامی صاحبان املاک نجومی منتشر می‌شود. سلطانی به آباد می‌گوید که شنبه صبح اسامی با عکس افراد منتشر می‌شود. آباد خود می‌گوید که من فقط می‌توانستم تکذیب کنم و اسناد لازم را پیدا کنم و بگویم این یک دروغ محض است. همه اصلاح‌طلبان پشت ماجرا بودند تنها سه روز قبل از انتخابات هیئت رئیسه شورای شهر تهران، اتاق فرمان دستور انتشار نامه بازرس سازمان بازرسی را که در مسیر تحقیقات برای برخی مطلعان پرونده بازرسی از واگذاری املاک شهرداری ارسال شده است صادر می‌کند. آباد عضو شورای اسلامی شهر تهران در خصوص روز انتشار اسامی این نامه می‌گوید: شنبه صبح آمدم، همان هفته‌ای که سه‌شنبه انتخابات داشتیم، از آقای مسجدجامعی پرسیدم که سلطانی را می‌شناسد یا خیر، گفتند "نه، من اصلاً نمی‌شناسمش."، حتی پرسید که "چه‌کار کرده است؟"، از آقای حکیمی‌پور پرسیدم. آقای حکیمی‌پور گفتند، "کار بسیار ناپسندی کردند". آباد با گله از نحوه برخورد اصلاح‌طلبان می‌گوید: آقای حکیمی‌پور به آقایان پیرهادی و ساعی هم گفته بود که "کار ناپسندی کرده‌اند و کسی که این کار را کرده خیلی پست است". آباد با وجود تمام تلاش‌هایش برای جلوگیری از انتشار اسامی و مواجهه با در بسته، هنوز در نوعی ابهام بوده است، می‌گوید: تا اینجا فکر می‌کردم یک ابهام و سوء‌تفاهمی است که نیاز به روشنگری دارد. چقدر ساده و خوشبین بودم. اصلاح‌طلبان که برای انتشار این خبر برنامه‌ها داشته‌اند حسابی برای بعد انتشار سازوبرگ آماده داشته‌اند. آباد می‌گوید: برای بعد از نشر خبر آماده بودند؛ هر ساعت جریان اصلاح‌طلبان با این خبرموج‌سواری می‌کردند؛ هر کدام نطقی می‌کرد. چطور باور کنم که جریانی پشت آن خبر دروغ نبوده است، همه اصلاح‌طلبان پشت این ماجرا بودند. اصلاح‌طلبان هر یک تلاش داشتند، هیزمی بر این آتش بیندازند؛ آباد می‌گوید: یکی می‌گفت "رد صلاحیتشان کنید"، دیگری می‌گفت "اعدامشان کنید" و یکی می‌گفت "به تیر ببندیدشان". معصومه آباد سال‌هاست که با مشکلات جسمانی و بیماری همراه هست، هنوز مشکلات سال‌های اسارت در زندان‌های رژیم بعث او را رها نکرده است. مدتی قبل هم بیماری داشته و در حال سپری کردن دوران نقاهت خود بوده است. حالا بیماری او بیشتر خود را نشان می‌دهد. جنگ زرگری برای کسب آرای شورای شهر آباد خود می‌گوید: پزشکم به‌دلیل شرایط سخت بیماری مرا از ورود به این فضای مسموم منع می‌کرد اما نمی‌توانستم بی‌تفاوت باشم. اصلاح‌طلبان خیلی به شرایط ایجاد شده دل بسته بودند و نمی‌خواستند به هیچ قیمتی، حتی آبروی همکارشان در شورای شهر فرصت به دست آمده را رها کنند. کم‌کم باید آفتاب حقیقت خواسته اصلاح‌طلبان از ابر تبلیغ عدالت‌خواهی‌شان بیرون می‌زد. معصومه آباد افشای خواسته و هدف واقعی اصلاح‌طلبان را این‌گونه یادآوری می‌کند: متعجب بودم که چرا فرصت به روشن شدن حقیقت نمی‌دهند، تا اینکه آقای تندگویان نوشت که "ای مردم، به صاحبان املاک نجومی رأی ندهید!". این سخن سخنگوی فراکسیون اصلاح‌طلبان شورای شهر تهران، پرده از خواسته اصلی اصلاح‌طلبان بر‌می‌دارد، جنگی زرگری برای کسب آرای شورای شهر و نشستن بر کرسی‌های هیئت‌ رئیسه. معصومه آباد گویی کم‌کم‌ از ابهام خارج می‌شود. او خود می‌گوید: آن موقع دوزاری‌ام افتاد و هوشیار شدم. مسئله انتخابات و کرسی‌های شورا و شهردار بود. گفتم "دستتان درد نکند". آقای دکتر حافظی هم یک جمله خیلی بدی گفته بود که گفتم "آقای دکتر، اجازه بدهید حقیقت روشن شود". آقای صابری هم گفت "اجازه ندهید که دوره تمام شود، اگر این اتفاق افتاد رد صلاحیت و سلب عضویت بشوند". رفتم به آقای صابری گفتم "این شأن شوراست که آسیب دیده، این فقط ما‌ نیستیم، شما از شأن شورا دفاع کنید، نه اینکه سوار بر این موج شوید و هر کدام چیزی بگویید."، خواستم صبر کنند و بعد برای اثبات موضوع قضاوت کنند. اصلاح‌طلبان با آن‌چنان عِده و عُده‌ای وارد شده بودند که توان دفاع آن‌چنان مقدور نبود. آباد می‌گوید: فضا در دست ما نبود و و رسانه‌ها و دوستان اصلاح‌طلب می‌تازیدند. معصومه آباد که زمانی فریادهایش در زندانهای رژیم بعث گوش شنوایی پیدا نمی‌کرد، حالا دوباره می‌دید که هرچه فریاد برمی‌آورد و اسناد بی‌گناهی خود را به همکاران شورای شهر و رسانه‌ها نشان می‌دهد، گویی دوباره گوشی شنوا یافت نمی‌شود، در اینجاست که از احمد دنیامالی دیگر عضو شورای شهر یاد می‌کند که تلاش داشت کمکی باشد برای شنیده شدن فریادهای آباد. معصومه آباد می‌گوید: آقای دنیامالی ‌فریاد می‌زد که "چرا کسی صدای خانم آباد را نمی‌شنود؟ رسانه‌ها، یک ماه است که خانم آباد فریاد می‌زند که نه من مالکم، نه بهره‌بردارم، در ملک شخصی خود زندگی می‌کنم. چرا کسی صدایش را نمی‌شنود؟". متعجب به خبرنگاران می‌گفتم که "صدای آقای دنیامالی را می‌شنوید؟". آباد عضو شورای شهر تهران برگی دیگر از برنامه‌ریزی اصلاح‌طلبان را در این خصوص مطرح می‌کند. او می‌گوید: به آقای دکتر حافظی گفتم، "با آدم‌های عجیب‌ و غریبی سروکار داریم، 6 سال با خانم ابتکار و آقای نجفی و آقای مسجدجامعی کار می‌کردیم، حتی در آن فتنه بزرگ هم هیچ وقت دچار چنین مشکلاتی نشدیم، که اینجا یک چیزی بگویند و به خلوت که می‌روند یک کار دیگر بکنند. اینها چه جماعتی هستند؟". حافظی در این گفت‌وگو با آباد خبری می‌دهد که از زمینه‌سازی‌های قبلی اصلاح‌طلبان حکایت دارد. حافظی به آباد می‌گوید که یک ماه قبل از اینکه این اسناد بیرون بیاید، تندگویان سخنگوی فراکسیون اصلاح‌طلبان شورای شهر تهران، این اسامی را دستنویس در یک پاکت دربسته به حافظی داده و او توجهی نکرده است. حافظی گفته است که اسم آباد را در آن پاکت دیده اما چون دستنویس و غیررسمی بوده به آن توجهی نکرده‌ است. در شرایطی که بسیاری از اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر خود را بی‌اطلاع از این پروژه اعلان می‌کرده‌اند اما ماجرا هرچه پیش می‌رود نقش آنها یکی یکی بیشتر افشا می‌شود. معصومه آباد هر بار که از نقش اعضای اصلاح‌طلب شوای شهر در این پروژه مطلع می‌شد بیشتر به ناجوانمردی‌های انجام شده و شاید غربت خود میان همکاران مدعی، پی می‌برد. حالا این اقدام محمدمهدی تندگویان معصومه آباد را متأثر کرده است. آباد به خود و سال‌های ایثار و شهادت و فرزند شهیدی که پدرش از مفاخر ایثار و شهادت ایران اسلامی بوده است، می‌اندیشد. آباد می‌گوید: "آقای تندگویان! شما پسر مرد بزرگی هستی، هم‌بند من در سلول‌های زندان الرشید که وقتی سرباز بعثی کلید را در قفل سلول ما می‌چرخاند و می‌خواست به ما نزدیک بشود فریاد می‌زد «نصرمن الله و فتحاً قریب، هر کی صدای منو می‌شنوه بگه و بشّر المؤمنین»، سزاوار بود لیست را به من می‌دادید نه به آقای حافظی، مرد باش". در روی آقای تندگویان نگفتم، از اسم پرافتخار پدرش خجالت کشیدم. اسم تندگویان برای من داستان هزار و یک شبی است که لحظاتش برایم مثل دانه‌های تسبیح است. آباد همین موقع غمگنانه به‌سوی خانه می‌رود. با خود می‌گوید: دوباره از آقای دکتر حافظی پرسیدم که "آقای تندگویان به شما لیست را داد؟" گفت بله. گناه آقای حکیمی‌پور خیلی بزرگ است در ادامه معصومه آباد به برخی تلاش‌های انجام شده برای آشتی و حلالیت میان اعضای شورای شهر اشاره می‌کند، می‌گوید: آقای دوستی آمد که ما را آشتی دهد و با هم مهربان باشیم. آنها آبروی ما را بردند، بیگانه نکرده، دشمن نکرده، نه آمریکا و نه BBC و نه هیچ‌کس دیگر، اصلاح‌طلبان این کار را کردند و بعد یکی یکی در گوش هم زمزمه کردند و فکر کردند به کشف بزرگی دست پیدا کردند. آقایان همه خبر داشتند و می‌دانستند چه می‌کنند. مدارک را یکی یکی به آقای دوستی نشان دادم. گفتم "آقای دوستی، آقای سروری! شما حقوقی هستید، چه‌کسی باید خبردار شود؟ هر کس می‌خواهد خبردار شود" قبل از اینکه این اسناد را به دادستانی و بازرسی و... برود به همه نشان دادم. وقتی مدارک را دیدند، گفتند که "موضوع شما اصلاً ربطی به این املاک نداشته است". یاشار سلطانی هم دلش سوخت! گفت "از زندان بیرون آمدم جبران می‌کنم" معصومه آباد در ادامه در خصوص اینکه برای آزادی یاشار سلطانی اقدام کرده است، می‌گوید: من چرا گفتم از یاشار شکایت نمی‌کنم، چون یاشار مرد بود، به من گفت که "وقتی اسم تو را در لیست دیدم دلم سوخت تعجب کردم". خبرنگاری که مرا نمی‌شناخت، گفت دلم سوخت. به دفترم آمد آخرش هم که داشت می‌رفت گفت که "من کمکت می‌کنم این موضوع را تکذیب کنید". آباد می‌گوید که سلطانی فهمیده بود که این یک بساط سیاسی است. آباد در ادامه مجدداً از اعضای شورای شهر انتقاد می‌کند که چرا به روشن‌گری‌های او توجهی نمی‌کرده‌اند. وی می‌گوید: حق داشتم که از دوستان و همکارانم انتظار داشته باشم، آقای شجاع‌پوریان، آقای سالاری، آقای تندگویان، آقای دوستی، آقای انصاری، به من بگویند این موضوع چیست؟ آباد در خصوص راهکار جبران این ادعاهای کذب هم می‌گوید: یک جریان خاص سوار بر موضوع شدند. همان‌طور که دوستان در سایت‌هایشان در فضاهای مجازی و در روزنامه‌ها اعلام کردند، مسئله را به این شکل در سطح بین‌الملل مطرح کردند، همه آن دوستان در فضاهای مجازی و رسانه‌ها عذرخواهی کنند و بگویند "ما از کیان شورا دفاع می‌کنیم". وی راجع به برخی از اعضای شورای شهر از اینکه از وی به‌عنوان ناموس وطن یاد شده انتقاد کرده‌اند، می‌گوید: چرا آقای تندگویان ناراحت می‌شود اگر کسانی می‌گویند "خانم آباد ناموس وطن است"، اگر می‌گویند "چرا به خط قرمزهای ما نزدیک شدید؟" چرا ناراحت می‌شود؟ همسر شهید تندگویان هم ناموس وطن است، مگر ناموس وطن یک نفر است؟ همه مادران شهدا ناموس وطن هستند و همه همسران شهدا ناموس وطن هستند، چرا ما ناراحت می‌شویم؟ آباد در خصوص اقدامش برای آزادی یاشار سلطانی می‌گوید: یاشار سلطانی گفت "اگر بیرون بیایم جبران می‌کنم، اجازه بدهید من بیرون بیایم". گفتم "من خودم سند آوردم و این را جلوی دادستان هم می‌گویم که اگر مسئله سیاسی یا امنیتی ندارد من مشکلی ندارم، من سند می‌گذارم". گفت "من بیرون بیایم جبران می‌کنم، ما رسانه داریم و بلد هستیم". آباد در ادامه با انتقاد مجدد از سیاسی‌بازی اصلاح‌طلبان در شورای شهر تهران می‌گوید: آقایان یک مقدار کنار ما قرار بگیرند، اینجا شوراست، هر وقت خواستند بازی سیاسی بکنند یک نیم‌نگاهی هم به آقای مجتبی شاکری بکنند، همین قدر برای ما کافی است آن وقت می‌فهمند ما به چه قیمتی روی این صندلی‌ها نشسته‌ایم. آباد در پایان خاطرنشان می‌کند: فکر می‌کنم طرح مسئله املاک شهرداری یک قشون‌کشی سیاسی بود که بتوانند بحث حقوق‌های نجومی را تحت‌الشعاع خود قرار دهند و کارنامه مدیریت شهری (شورا و شهرداری) را ناکارآمد و سیاه جلوه دهند، به‌خصوص اینکه آنچه در تیتر خبرها بود، بحث اعضای شورای شهر بود که عملکرد و صداقت و سلامت آنها در دست مردم است و اینکه فکر کنیم بی‌ارتباط به جریان‌های سیاسی بوده، خیلی ساده‌انگاری است، در ضمن صحت و سقم پرونده املاک شهرداری را حتماً دستگاهی که تسلط کامل به تمامی اطلاعات و پرونده و مدارک دارد و در مرجع قضاوت است انجام خواهد داد اما می‌توانیم به‌جرأت بگوییم که یک دروغ بزرگ با حاشیه‌های سیاسی بود و این اتفاق با هماهنگی برخی همکاران که نیتی غیر از اصلاح امور داشتند، صورت پذیرفت.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: