قاتل پشیمان از مجازات قصاص گریخت
«توبه کردم و برای بخشش خودم مدام در زندان قرآن میخواندم تا اینکه همین کتاب مقدس به دادم رسید و اولیای دم مرا بخشیدند.»
روزنامه همشهری: «توبه کردم و برای بخشش خودم مدام در زندان قرآن میخواندم تا اینکه همین کتاب مقدس به دادم رسید و اولیای دم مرا بخشیدند.» اينها را مرد ميانسالي ميگويد كه به اتهام قتل مردي كارخانه دار به قصاص محكوم شده و 14سال را در زندان گذرانده بود. او در اين مدت 2بار تا پاي چوبه دار رفت اما هربار مهلت گرفت و به زندان بازگشت. جنايتي كه اين مرد رقمزد هشتم ديماه سال81 رخ داد. آن روز مأموران گشت پليس در جاده قديم كرج بهخودروي پرايدي كه كنار جاده پارك بود مشكوك شدند و جسد راننده را داخل آن كشف كردند. او بر اثر اصابت گلوله به كما رفته بود كه فورا به بيمارستان منتقل شد. اما تلاش براي نجاتش فايدهاي نداشت و وي جان باخت. با شروع تحقيقات پليسي براي كشف راز اين جنايت، مأموران متوجه شدند كه قرباني در قلعهحسنخان كارخانه كارتنسازي دارد و روز حادثه با 2نفر از دوستانش به نام محسن و فريد قرار داشته است. فريد بازداشت شد و در همان بازجوييهاي اوليه راز جنايت را فاش كرد. وي گفت: محسن و مقتول با هم اختلافات مالي داشتند. روز حادثه من و محسن به كارخانه مقتول رفتيم تا در اين مورد صحبت كنيم. آن روز مقتول، محسن را سوار ماشينش كرد و من هم سوار بر ماشين خودم پشت سر آنها حركت كردم. نزديك تهران بوديم كه ناگهان مقتول كنار جاده توقف كرد. يك دفعه محسن هراسان از ماشين پياده شد و به سمت من آمد. او دستپاچه بود و وقتي سوار ماشينم شد فرياد زد كه حركت كن. او گفت كه به مرد كارخانه دار شليك كرده و او را به قتل رسانده است. با هم به يكي از شهرهاي شمال غرب ايران رفتيم و بعد از 2روز من به تهران برگشتم اما محسن همانجا ماند. اظهارات فريد تحقيقات را وارد مرحلهاي تازه كرد تا اينكه خانواده مقتول راهي اداره پليس شدند و گفتند كه محسن با آنها تماس گرفته و بهخاطر قتل حلاليت طلبيده است. اين مهرتأييدي بر اظهارات فريد ميزد و ديگر براي پليس محرز شد كسي جز محسن قاتل نيست. جست و جوها ادامه داشت تا اينكه سرانجام متهم دستگير شد. او در بازجوييها گفت: يكسالي بود كه با مقتول اختلاف مالي داشتم و سر همين موضوع پشت سر من حرف زده بود. روز حادثه سوار ماشين او شدم كه سر همين مسئله باهم بحثمان شد و شروع به فحاشي كرد. من هم عصباني شدم و با اسلحهاي كه همراه داشتم به او شليك كردم و بعد از آن متواري شدم. بخشش بيقيد وشرط متهم پس از محاكمه در شعبه1154 دادگاه عمومي تهران به قصاص محكوم و رأي در ديوان عالي كشور قطعي شد. حتي در اين مدت وي دوبار پاي چوبه دار رفت اما هربار موفق شد از اولياي دم مهلت بگيرد. از همان زمان تلاش واحد صلح و سازش دادسراي جنايي تهران براي رضايت از اولياي دم شروع شد تا اينكه ديروز اولياي دم بيقيد و شرط متهم را پس از گذشت 14سال بخشيدند. چراكه از مدتي قبل شنيده بودند متهم در زندان توبه كرده و مدام قرآن ميخواند تا خدا او را ببخشد. با بخشش اولياي دم مقدمات آزادي متهم فراهم و او ديروز آزاد شد. وي كه هنوز باورش نميشود بعد از گذشت 14سال آزاد شده است، گفت: 14سال است كه عذاب وجدان دارم و همين باعث شد تا در كلاسهاي قرآن زندان شركت كنم و روز و شبم را در آنجا بگذرانم. اگر خواندن قرآن نبود نميدانم چطور ميتوانستم اين همه سال تحمل كنم. من دوبارپاي چوبه دار رفتم اما در آخرين لحظهاي كه ميخواستند حكم را اجرا كنند اولياي دم مهلت دادند و هيچكس نميداند در آن لحظهها چه بر من گذشت. حالا هم تا آخر عمرم اين زنده بودن و آزادي را مديون اولياي دم هستم.