سقوط «هشتونیم دقیقه» با پایانی بد
سریال تلویزیونی «هشت و نیم دقیقه» باوجود انتخاب موضوعی جدید و ورودی قابل تأمل در میانه راه از ریتم افتاد و در نهایت گرفتار کلیشه شد.
کد خبر :
594154
خبرگزاری فارس: مجموعه تلویزیونی «هشت و نیم دقیقه» با حضور چهرههای شناخته شده بازیگری و انتخاب داستانی جدید و نو آغاز قابل تأمل داشت. ماجرای ارث و فوت فرزند زودتر از پدر و تکلیف داراییهای فرزند علیرغم داشتن فرزند موضوع جدیدی بود که تا به حال و پیش از این در سریالهای تلویزیونی مورد توجه قرار نگرفته بود و حالا این بار شهرام شاه حسینی کارگردان جنجالی فیلم سینمایی «خانه دختر» با توجه به حساسیت بالای موضوع این سریال را کارگردانی کرد. فیلمنامه ای که مدت ها به خاطر موضوع آن در محاق مانده بود و اجازه ساخت نیافته بود، سرانجام توانست به مرحله تولید برسد و از قضا ورود خوب و محکمی هم داشته باشد. قسمتهای ابتدایی سریال با قوت جلو رفت و مرگ امیر با بازی پژمان بازغی که خیلیها او را شخصیت اصلی داستان میپنداشتند بر جذابیت کار افزود. بدقلقیها و عاشق پیشگیهای فرزین هم از جمله جذابیتهای دیگر «هشتونیم دقیقه» بود. مخاطب در دوگانگی عشق و نفرت فرزین گرفتار آمده بود و هنوز نمیدانست که قرار است چه اتفاقی بیفتد. همراهیهای نسرین وکیل یکتا با بازی فرناز رهنما که خیلی خوب توانسته بود نقشی جدی را ایفا کند از دیگر نقاط قوت
سریال بود. همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت که یکباره فرزین تصمیم به تهدید نسرین گرفت و او پس از این تهدید یکباره از قصهها دور افتاد و به حاشیه رفت. و البته نقطه سقوط سریال را میتوان به صحنه مربوط به عقد فرزین و الهه با بازی آزاده ثابتی دانست. مخاطب که تا به حال ماجرای مرگ نامزد فرزین را به عنوان یکی از گرههای اصلی سریال میدانست به یکباره با بازی بد نامزد فرزین روبرو شد و البته در کنار این بازی بد، واکنشهای شتابزدهای تصویر شد که با نتیجهای اغراق آمیز یعنی مرگ الهه همراه شد. البته تصویر این مرگ نیز از چشم مخاطبان دور نماند و آن را به نوعی بازسازی صحنه قتل ندا آقاسلطان از کشتهشدگان فتنه 88 دانستند که از زیر ذرهبین نظارتی ناظران پخش در رفته بود. در کنار این اغراقهای نچسب که سریال را از مسیر اصلی خود خارج کرده بود، ناگهان کارگردان تصمیم گرفت در گامهای پایانی برگ زرین دیگری برای مخاطب رو کند و آن هم فرزندخواندگی احسان با بازی سام درخشانی بود. این بار مادری به دلیل ابتلا به جذام از فرزندش دورمانده بود و مشخص نیست با چه اصرار و تفکری وارد ماجرا شده بود. مادری که علیرغم سن بالایش از فرزند جوانش
سریعتر میدود و میتواند از دست او فرار کند. کابوسهایی که به یکباره به سراغ احسان میآیند و تکلیف نامشخصی که برای پایان و سرنوشت شخصیتها گرفته میشود. در کنار اینها بگذارید تحول یکباره فرزین و فروغ و عاقبت بخیری یکتا و مرگ همسر اخوان و تلاشی که برای هپیاند!! شدن ماجرا شده بود. مسیر اغراقآمیزی که یک سریال خوب را از میانه راه به یک سریال بد تبدیل کرد.