پس لرزههای پیروزی ترامپ/ آیا ساعت صفر تشکیل دولت عبری نزدیک است؟
فعالان سیاسی مبارزه انتخاباتی «دونالد ترامپ» و نامزدهای احتمالی کابینه وی برای در دست گرفتن سمت های کلیدی دولت آمریکا از اظهارت ضدفلسطینی ترامپ خطرناک تر هستند، چرا که بیشتر آنها از حامیان سرسخت صهیونیستها و جناج افراطی راست اسرائیل هستند.
کد خبر :
593020
سرویس بین الملل فردا: روزنامه «السفیر» در مقاله ای تحلیلی به قلم هانی الامصری به بررسی پیامدهای منفی حضور «دونالد ترامپ» در کاخ سفید بر آینده فلسطین پرداخت و نسبت به کافی نبودن تجربه وی در حوزه سیاست اظهار نگرانی کرد؛ چرا که احتمال میرود ترامپ سیاستهای دیکته شده اطرافیانش را - که جزو حامیان سرسخت صهیونیستها هستند- بدون چون و چرا بپذیرد.
قضاوت در خصوص راهیابی «دونالد ترامپ» به کاخ سفید و تأثیر مستقیم او بر مسئله فلسطین زود هنگام است؛ چرا که وی تا چندی پیش خارج از سیستم سیاسی آمریکا فعالیت داشته و همچنان چشم انداز واضحی از خود در این زمینه ارائه نداده است. از طرفی با توجه به تناقضگوییهای این رئیسجمهور منتخب و حواشی وی، طی مبارزات انتخاباتی نمیتوان اظهارات آنها را اساس قضاوت صحیح قرار داد. علاوه بر این ترامپ فردی نژادپرست و دمدمی مزاج است؛ اما با این شرایط، همچنان اصرار دارم خوانشی اولیه جهت عملکردهای احتمالی رئیس جمهور منتخب امریکا داشته باشم گرچه میدانم پس از انتقال کامل قدرت به
ترامپ و تعیین کابینه توسط وی، این بررسی و تحلیل من، به احتمال زیاد دچار تغییرات متعددی خواهد شد.
اگر بخواهیم مواضع ترامپ را در طول مبارزه انتخاباتی ریاستجمهوری بررسی کنیم، خواهیم دید که فاصله زمانی بین مواضع اولیه ترامپ در خصوص حق فلسطینیها جهت دستیابی به حقوق مسلمشان، تا تغییر ریشهای مواضعش و سخن گفتن از تعهدش برای انتقال سفارت آمریکا به قدس شریف و همچنان عدم اجازه جهت تشکیل دولتی فلسطینی که از آن به «دولت تروریستی» یاد کرد چند صباحی بیشتر طول نکشید. ترامپ در ادامه تنها راه موجود برای حل اختلافات بین اسرائیل و فلسطین را مذاکرات دو جانبه بدون دخالت و دیکته کردن راهکار از سوی دیگر کشورهای خارجی توصیف کرد که همین امر باعث میشود صهیونیستها طبق
این اصل که «اسرائیل تنها دولت دموکرات خاورمیانه است» و با «دشمنی و نفرت» کشورهای منطقه احاطه شده است، کنترل کامل این مذاکرات را در دست بگیرند. در اینجا لازم است این نکته را نیز متذکر شد که ترامپ طی مبارزه انتخاباتی خود با افتخار از ازدواج دختر خود با یک شخص یهودی و داشتن یک نوه یهودی زاده در آینده نزدیک سخن گفت. وی همچنین بارها به پروژه شهرکسازی اسرائیلیها در مناطق اشغالی اشاره کرده و آن را حق مسلم و مشروع صهیونیستها توصیف کرده است.
گفتنی است فعالان سیاسی در مبارزه انتخاباتی ترامپ و همینطور نامزدهای احتمالی کابینه وی برای در دست گرفتن سمت های کلیدی دولت آمریکا، از اظهارت ترامپ خطرناک تر هستند؛ چرا که بیشتر آنها از حامیان سرسخت صهیونیستها و جناج افراطی راست اسرائیل هستند که از آنها میتوان به «نیوتن گینگریچ» و «ولید فارس» لبنانی تبار اشاره کرد که به داشتن مواضع خصمانهاش علیه فلسطینیها معروف است و همینطور «رودلف جولیانی» و «جان بولتون» که به حمایت کورکورانه از رژیم صهیونیستی شناخته شده هستند. علاوه بر این نباید «مایکل پنس» معاون ترامپ را فراموش کرد که در دفاع از تلاویو، حتی از
خود صهیونیستهای افراطی پیشتاز است.
شاید ترامپ به دلیل جهل و نادانی و همچنین نداشتن تجربه سیاسی کافی قربانی سیاستهای اطرافیان خود شود. در اینجا این سؤال مطرح است که آیا ترامپ مانند «رونالد ریگان» رئیس جمهور اسبق آمریکا، دانش آموزی نجیب و حرف گوش کن خواهد بود که سیاستهای دیکته شده را دقیق اجرا کند؟ البته این مسأله به دلیل گرایشهای افراط گرایانه اطرافیانش بدترین حالت ممکن میتواند باشد، یا اینکه وی در برابر سیاستهایی که به وی املا میشود سرکشی خواهد کرد؟ احتمال سرکشی ترامپ برخی مجامع سیاسی اسرائیل را نگران خواهد کرد؛ زیرا ترامپ شخصی است که پیش بینی مواضعش دشوار است و از طرفی او بر
حمایت لابی صهیونیستی تکیه نکرده است که به همین دلیل این لابی ترجیح داد به «هیلاری کلینتون» کاندیدای پیشین ریاست جمهوری آمریکا که به شدت طرفدار اسرائیل است رأی بدهد، زیرا مواضع کلینتون روشن و واضح است. شاید نگرانی این لابی یک روز پس از پیروزی ترامپ در انتخابات بیشتر شد وقتی که وی از موضعی کاملا مغایر با اظهارات اولیهاش سخن گفت و بر تلاش خود برای رسیدن به توافق صلح بین اسرائیل و فلسطین تأکید کرد.
برخی از رهبران سیاسی فلسطین نسبت به پیروزی ترامپ در این انتخابات نگران هستند، چرا که گرایش وی به اسرائیل میتواند منجر به دادن اختیاراتی به این رژیم خودکامه شود که طبق آنها تلاویو مجاز به انجام هرگونه عملکرد علیه فلسطینیها و بدون ترس و واهمه از واکنشهای آمریکایی و بینالمللی خواهد شد، که این امر در صورت تحقق، احتمال پیوستن برخی مناطق دیگر فلسطین به اسرائیل را به دنبال خواهد داشت، و «حق وتو» امریکا نیز آماده است تا با هرگونه تلاشهای بینالمللی برای محکومیت اسرائیل مقابله کند.
البته در اینجا می توان از یک فرضیه احتمالی سخن گفت و آن این است که از امروز تا انتقال کامل حکومت آمریکا به ترامپ در بیستم ژانویه سال آینده، احتمال میرود که «باراک اوباما» شورای امنیت را برای تنظیم پیش نویس قطعنامهای که در آن اصول، اهداف و شرایط فرایند صلح اسرائیل و فلسطین مشخص باشد، متقاعد کند و بر ضرورت وجود یک دولت رسمی به نام «فلسطین» تأکید کند چراکه ترامپ از حزب او نیست تا او را در قید و بندهای سیاسی قرار دهد. در صورت تحقق این احتمال ، هم اوباما به تحقق دستاوردی مهم در خاومیانه نزدیک میشود که در ابتدای دوره ریاست جمهوری خود به دنبال پیش برد آن بود؛
ولی به دلیل مخالفت اسرائیل و حامیان این رژیم در آمریکا، نتوانست آن را عملی کند و هم اینکه با این اقدام میتواند از «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل که طی دوره ریاست جمهوری، وی را اذیت کرد، انتقام بگیرد.
ولی در صورت اقدام اوباما برای تنظیم چنین قطعنامهای یک ترس وجود دارد و آن اینکه احتمال میرود قطعنامه شورای امنیت منجر به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل و مخالفت با حق بازگشت اوارگان فلسطینی به سرزمین شان و دادن تعهدات سنگین جهت حمایت از امنیت اسرائیل شود.
حتی اگر اوباما پیش از پایان دوره ریاستجمهوری خود، چنین اقدامی را انجام دهد نمیتوان از موفقیت آن به نفع فلسطینیها سخن گفت بلکه باید فقط بر اقدامات برخی کشورهای منطقه و حامیان آرمان فلسطین که در راستای پایبندی مجامع بین المللی به قوانین و قطعنامههای جهانی که شامل حداقل حقوق فلسطینیها است، تلاش می کنند چشمداشت. همچنین نبایستی با همه بنود این قطعنامه -در صورتیکه شامل بندهای اشاره شده به آن در بالا باشد- موافقت کرد چرا که اسرائیل به دنبال داشتن کشور بزرگ یهودی است. طرح صلح بین اسرائیل و فلسطین در صورت تحقق، گزینه دو دولت را بر میز مذاکرات مطرح خواهد کرد
که رژیمهای بر سر کار آمده اسرائیل تاکنون با آن به شدت مخالفت و برای ازبین بردن آن تلاش کرده اند.
در پایان باید اشاره کرد که بسیاری از رهبران فلسطینی پیامدهای منفی پیروزی ترامپ بر فلسطین را بسیار بزرگ نمایی میکنند تا آنجا که حتی از حذف کامل آرمان فلسطین سخن به میان می آورند و فراموش کردهاند که حفظ آرمان فلسطین در طی این همه سال و علیرغم جنگ ها و کشتارهای پی در پی، مرهون تلاش برخی کشورهای منطقه بوده و مهم تر از آن در پشت این آرمان، مردمی با اراده وجود دارند که برای دفاع از آن مصمم و قاطع هستند و تا زمانیکه این مردم زنده هستند میتوانند از سرزمینشان دفاع کنند به ویژه اگر این مردم از وجود یک رهبری موفق بهره مند شوند که دارای چشم اندازی جامع جهت نجات مردم
این سرزمین باشد و در راستای اتحاد نیروهای سیاسی فلسطین تلاش کند.