پیروزی «ترامپ» و خیالات خام نخبگان روس
خوشحالی نخبگان سیاسی روسیه از پیروزی «ترامپ» تنها ناشی از عدم درک صحیح آنها نسبت به واقعیتهای سیاست بینالمللی است زیرا در حال حاضر روابط با مسکو از اولویتهای واشنگتن نیست و آمریکا اهداف مهمتری در عرصه بینالملل دارد.
کد خبر :
592725
خبرگزاری فاررس: «ایگور پانکراتینکو» کارشناس مسائل منطقهای، در یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه قرار داده است به بیان اثرات احتمالی انتخاب «دونالد ترامپ» بر سیاست خارجی روسیه پرداخت. در این یادداشت آمده است: نمایندگان پارلمان روسیه از خبر پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری با کفزدنهایی شورانگیز استقبال کردند و سیاستمداران و کارشناسان روس نیز خوشنودی خویش را در این خصوص ابراز نمودند. نمایندگان پارلمان در توجیه این رفتارها، دلایل مختلفی را اظهار داشتند. «سرگئی میرونوف» رهبر حزب «روسیه عادل» در این خصوص خاطرنشان کرد: مسکو در طول تاریخ همواره با جمهوریخواهان بهتر از دموکراتها مذاکره نموده است (همانند روابط روسیه-آمریکا در دوران «بوش»). «ولادیمیر ژیرینوفسکی» روز شنبه هفته جاری در ضیافتی ویژه به مناسبت پیروزی ترامپ در پارلمان روسیه و به افتخار «سیاست جدید داخلی و خارجی واشنگتن و بهبود روابط با مسکو» شرکت نمود. «ولادیمیر پوتین» نیز هفته گذشته در پیام تبریک خود به ترامپ اظهار امیدواری کرده بود که با همکاری مشترک 2 کشور، روابط روسیه-آمریکا از بحران خارج شود. «اسبربانک» از
بازیگران اصلی بازار مالی روسیه- به سرعت با انتشار گزارشی مدعی شد که با رسیدن ترامپ به قدرت، امکان شروع گفتوگو در مورد لغو تحریمهای اعمال شده علیه مسکو وجود دارد. کارشناسان روس نیز در این زمینه از سیاستمداران و بانکداران عقب نماندهاند. آنها در مصاحبههای متعدد تأکید کردند که پیروزی ترامپ، «ناتو» را تضعیف و مواضع نسبی روسیه را در اروپا تقویت خواهد کرد. این امر، آمریکا و کشورهای اروپایی را وادار به تنشزدایی با مسکو نموده و به لغو تحریمها منجر میشود. انتظار میرود که «روبل» بیشتر از همه از این تحولات و همچنین ایجاد مجدد توازن منطقهای نیروها به نفع روسیه بهرهمند گردد. اما در این میان، شاید جالب باشد که اظهارات این نمایندگان، سیاستمداران و کارشناسان روسی در سال 2008 در ارتباط با انتخاب اوباما یادآوری شود. «دیمیتری مدودوف» رئیسجمهور روسیه در آن دوران، اظهار امیدواری کرده بود که رئیس جمهور جدید آمریکا، بتواند سیاست داخلی و خارجی درستی را اتخاذ نموده و اساس همکاریهای بیشتر با مسکو را پایهگذاری نماید. ژیرینوفسکی هم پیشبینی کرده بود: پیروزی اوباما برای روسیه یک رویداد مثبت بوده و مسکو و واشنگتن روابط
خوبی را پیشرو خواهند داشت. درست است که این «شادی فراگیر ملی» از دیدگاه اخلاقی مشکوک به نظر میرسد، اما چنین واکنشی به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، شرحی بسیار دقیق از احساسات طبقات سیاسی روسیه است. نخبگان حاکم در مسکو، مشتاق عادیسازی روابط با ایالات متحده و لغو تحریمهای مالی بوده و در عین حال، با شور و اشتیاق آماده پذیرش کوچکترین سیگنالها از خارج و اهمیت بیش از حد به آنها هستند. نخبگان روسیه با فرض تحقق رویکرد ترامپ نسبت به روابط بینالملل، تمایل دارند یکی از اعضای فعال فرایندهای جهانی و شریک آمریکا در حل و فصل مسائل مهم برای ایالات متحده باشند. خیالات واهی در مورد اهمیت خود و همچنین نداشتن درک کافی از جایگاه خود در جهان، یکی از ویژگیهای نخبگان حاکم در روسیه است که به درک ناکافی از واقعیتهای سیاست بینالمللی منجر میشود. اما در آمریکا، نظام سفت و سخت ممانعتها و نیروهای متقابل (مجلس سنا یا کنگره) وجود دارد که به طور جدی طرحهای کاخ سفید در عرصه بینالمللی را محدود میکند. در واقع، در طول مبارزات انتخاباتی، ترامپ چندین بار در مورد امکان «معامله با پوتین» صحبت کرده بود و حتی یک بار به اشتباه
گفته بود که در صورت پیروزی در انتخابات، امکان به رسمیت شناختن «کریمه» به عنوان بخشی از روسیه و لغو تحریمهای اقتصادی علیه شرکتهای روسی را بررسی خواهد کرد. اما، اولا، ترامپ هیچ پیشنهاد مشخصی را برای بهبود روابط واشنگتن-مسکو مطرح نکرده است. علاوه بر این، «مایکل پنس» معاون وی در طول مبارزات انتخاباتی به شدت روسیه را به خاطر حمله به اوکراین مورد انتقاد قرار میداد. مشخص است که نخبگان حزب جمهوریخواه مخالف روسیه بوده و در میان نخبگان آمریکایی یک اجماع منفی در رابطه با کرملین ایجاد شده است بنابراین، ترامپ نیز ضرورتی برای نابودی این اجماع نمیبیند، زیرا در حال حاضر، روابط با مسکو از اولویتهای واشنگتن نیست و آمریکا اهداف مهمتری در عرصه بینالمللی از جمله، ارتباط با متحدانش در ناتو، مسئله مشارکت «ترانس» و اقیانوس آرام، رقابت با چین در آفریقا، آسیای مرکزی و جنوب شرقی آسیا، مهار ایران و غیره دارد. دوما، در حال حاضر، صحبت در مورد نگرش نسبت به کرملین و سیاست خارجی ترامپ، همانند گرفتن فال قهوه است. تمامی این گامها در عرصه بینالمللی به این بستگی دارند که در زمینه امنیت ملی چه کسی وارد تیم وی خواهد شد. چه کسانی به
عنوان مسئول امور روسیه در شورای امنیت ملی، رئیس سازمان سیا، وزیر دفاع و معاون وزیر خارجه در امور اوراسیا خواهند شد؟ و رئیس جمهور جدید آمریکا چه کسی را به عنوان سفیر به مسکو خواهد فرستاد؟ بدون پاسخ به این پرسشها، غرق خیالات شدن در مورد بهبود روابط با آمریکا فقط با تکیه بر وعدههای ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی، بسیار سادهلوحانه است. سوما اینکه، همانطور که «آنتون سیلوانوف» وزیر دارایی روسیه چند ساعت پس از اعلام پیروزی ترامپ در انتخابات، در مورد «تأثیر مثبت پیروزی ترامپ بر وضعیت اقتصادی روسیه»، اظهار داشت: این پیروزی تأثیر جدی بر اقتصاد و وضعیت روبل نخواهد داشت. این یک ارزیابی کاملا مناسب از وضعیت است، زیرا مشکلات مبتلا به مسکو با وجود تبلیغات رسمی، نه به دلیل دشمنی آمریکا و تحریمهای آن، بلکه به دلیل سوء مدیریت است. علاوه بر این، اگر ترامپ اجرای وعدههای خود را آغاز کند، در اینصورت، عواقب پیروزی وی برای اقتصاد روسیه به احتمال زیاد منفی خواهد بود. وی در چارچوب مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرده بود که از لغو محدودیتها برای استخراج نفت «شیل» و صدور آن دفاع خواهد کرد. نیازی به توضیح نیست که این اقدام ممکن
است چه عواقبی برای مسکو و بودجه روسیه داشته باشد. اگر ترامپ وعدههای انتخاباتی خود را اجرا کند، از مشارکت تجاری اقیانوس آرام خارج شود و به وزارت بازرگانی دستور دهد از روشهای ضد دامپینگ در رابطه با کالاهای چینی استفاده کنند، در اینصورت، تا حدی ممکن است جلوی تجارت بینالمللی و روابط واشنگتن-پکن را بگیرد و سرعت اقتصاد چین را کند نماید. بدین ترتیب، مصرف منابع طبیعی از جانب چین به طور غیر مستقیم کاهش خواهد یافت و همین موضوع به نوبه خود، تأثیر منفی بر روسیه خواهد داشت. در نهایت، ترامپ بدون شک در وهله اول به دنبال منافع ملی و تجارت آمریکا خواهد بود و عمیقا نسبت به مشکلات اقتصادی مسکو بیتفاوت خواهد بود. اما طبقه سیاسی روسیه به طور کامل این استدلالهای منطقی را نادیده میگیرند. نخبگان مسکو به عادیسازی روابط با ایالات متحده همانند هوا نیاز دارند، به همین دلیل به طور آشکارا از واقعیتها چشمپوشی میکنند. اما این هنوز بخشی از مشکلات است. مشکل واقعی این است که نخبگان روسیه از نظر اخلاقی برای معامله با آمریکاییها پخته شدهاند و برای ساخت یک پل واقعی با اتحادیه اروپا و واشنگتن آمادگی دارند. ایالات متحده و اتحادیه
اروپا به خوبی شاهد این آمادگی مسکو هستند. رئیس جمهور جدید آمریکا که به حدود 6 ماه زمان برای حل مشکلات داخلی و طراحی سیاست رفتاری خود در عرصه بینالمللی نیاز دارد، پس از آن به طور کامل میتواند به پوتین همان معاملهای را پیشنهاد دهد که در جریان مباحثات انتخاباتی خود به آن اشاره کرده بود. واشنگتن به کرملین «خط قرمزهایی» را پیشنهاد میدهد که مسکو با رعایت آنها میتواند به برخورد دلسوزانه نسبت به خود و برخی تسهیلات مالی-اقتصادی امید داشته باشد. این خط قرمزها شامل، کاهش «همکاری استراتژیک» با چین و امتناع از پروژههای اقتصادی مشترک با پکن؛ امتناع از توسعه همکاری با ایران؛ موافقت با برکناری اسد؛ حمایت از منافع آمریکا در آسیای مرکزی؛ احیای همکاری با ناتو میباشد. در عین حال، طرف آمریکایی از استقرار سیستمهای دفاع موشکی در مرزهای روسیه امتناع نمیورزد، زیرا مسکو عملا هیچ امکانی برای جلوگیری از آن ندارد. هرچند ممکن است که این معامله نام پر آب و تابی مانند «بارگیری مجدد 2.0» دریافت کند. چرخش 180 درجهای از لفاظیهای فعلی ضد آمریکایی، به هیچ وجه برای نخبگان روسیه دشوار نیستند. این چرخش برای تبلیغات رسمی هم مشکل
ایجاد نمیکند. کافیست داستان «صلح با اردوغان» را به یاد آوریم. زمانی که لحن اظهارات رسانههای طرفدار کرملین فقط در یک شبانهروز به طور کامل تغییر کرد. در حال حاضر نخبگان روسی تنها باید صبر کنند تا ترامپ سیگنال آمادگی خود را برای چنین معاملهای نشان دهد. هرچند این نخبگان تمایل دارند که این سیگنالها هر چه سریعتر به دستشان برسد اما آمریکا همانند یک کشتی یخشکن سنگین است که بسیار آرام حرکت میکند و در هم میشکند، بخصوص که این کشتی در سالهای اخیر، به مراتب از روسیه دورتر شده است. با این حال، سیگنالهایی در این زمینه حتما وجود خواهد داشت.