چرا ترامپ پیروز شد؟
ممکن است جامعه آمریکایی به فردی مانند دونالد ترامپ رأی بدهد؟ فردی که حتی سابقه یک روز کار اجرائی ندارد، مردی خودسر با برنامههایی که اگر هریک از آنها را پیاده کند، بحرانی غیرقابلقبول به وجود خواهد آمد، ساخت دیوار بین آمریکا و مکزیک آنهم با پول مکزیک؟!
روزنامه شرق: ممکن است جامعه آمریکایی به فردی مانند دونالد ترامپ رأی بدهد؟ فردی که حتی سابقه یک روز کار اجرائی ندارد، مردی خودسر با برنامههایی که اگر هریک از آنها را پیاده کند، بحرانی غیرقابلقبول به وجود خواهد آمد، ساخت دیوار بین آمریکا و مکزیک آنهم با پول مکزیک؟! اخراج ١١میلیون مهاجر غیرقانونی، مهاجران غیرقانونی ساکن آمریکا، عمدتا مکزیکی هستند که از مرزهای جنوب کالیفرنیا به داخل آمریکا میآیند و در فصل کار، خصوصا برداشت محصول در ایالت پربرکت کالیفرنیا در بخش کشاورزی همان نقشی را دارند که کارگران افغانی در ایران دارند، با این تفاوت که در آمریکا قبل از اینکه اجازه کار کارگر را از کارفرما بخواهند، بیمه کارگر را مطالبه میکنند. صاحب این قلم در باغات پسته کالیفرنیا کارگران غیرقانونی را مشغول به کار دیدم که برای ساعات کار خود ورقه پرداخت بیمه را از کارفرما مطالبه میکردند، اتفاقا مجازات پرداختنکردن حق بیمه کارگران بهمراتب سختتر از بهکارگیری کارگر مهاجر غیرقانونی است. این کارگران بهنوبت در مزارع و باغات چند ماهی کار میکنند و به کشورشان برمیگردند و دوباره در فصل کار از مسیرهای غیرقانونی، اما شناختهشده به آمریکا برمیگردند.دیگر مهاجران غیرقانونی کسانی هستند که با ویزای قانونی به آمریکا رفتهاند و با انقضای مدت ویزا کماکان در آن کشور ماندهاند. بخش عمده کارهای موقت را این بخش از مهاجران غیرقانونی به خود اختصاص دادهاند.برای نمونه شرکت اپل، تولیدکننده موبایل اپل، همه محصولات خود را در چین تولید میکند، سانفرانسیسکو مرکز کامپیوتر و موبایل آمریکاست، مایکروسافت، اپل، یاهو، فیسبوک و... در این شهر متولد شدهاند، اما آنچه تولید میکنند در چین است. ممکن است جامعه آمریکایی به فردی مانند دونالد ترامپ رأی بدهد؟ فردی که حتی سابقه یک روز کار اجرائی ندارد، مردی خودسر با برنامههایی که اگر هریک از آنها را پیاده کند، بحرانی غیرقابلقبول به وجود خواهد آمد، ساخت دیوار بین آمریکا و مکزیک آنهم با پول مکزیک؟! اخراج ١١میلیون مهاجر غیرقانونی، مهاجران غیرقانونی ساکن آمریکا، عمدتا مکزیکی هستند که از مرزهای جنوب کالیفرنیا به داخل آمریکا میآیند و در فصل کار، خصوصا برداشت محصول در ایالت پربرکت کالیفرنیا در بخش کشاورزی همان نقشی را دارند که کارگران افغانی در ایران دارند، با این تفاوت که در آمریکا قبل از اینکه اجازه کار کارگر را از کارفرما بخواهند، بیمه کارگر را مطالبه میکنند. صاحب این قلم در باغات پسته کالیفرنیا کارگران غیرقانونی را مشغول به کار دیدم که برای ساعات کار خود ورقه پرداخت بیمه را از کارفرما مطالبه میکردند، اتفاقا مجازات پرداختنکردن حق بیمه کارگران بهمراتب سختتر از بهکارگیری کارگر مهاجر غیرقانونی است. این کارگران بهنوبت در مزارع و باغات چند ماهی کار میکنند و به کشورشان برمیگردند و دوباره در فصل کار از مسیرهای غیرقانونی، اما شناختهشده به آمریکا برمیگردند.دیگر مهاجران غیرقانونی کسانی هستند که با ویزای قانونی به آمریکا رفتهاند و با انقضای مدت ویزا کماکان در آن کشور ماندهاند. بخش عمده کارهای موقت را این بخش از مهاجران غیرقانونی به خود اختصاص دادهاند.برای نمونه شرکت اپل، تولیدکننده موبایل اپل، همه محصولات خود را در چین تولید میکند، سانفرانسیسکو مرکز کامپیوتر و موبایل آمریکاست، مایکروسافت، اپل، یاهو، فیسبوک و... در این شهر متولد شدهاند، اما آنچه تولید میکنند در چین است. آمریکا بزرگترین تولیدکننده البسه دنیا در ویتنام، ترکیه، بنگلادش، فیلیپین، هند با نیروی کار ارزان محصولات خود را تولید و به داخل آمریکا منتقل میکند و سود را سرمایهداران به قیمت بیکاری کارگران آمریکایی میبرند.یکی از سایتهای فرهنگی با تکیه بر نطقهای ترامپ به این واقعیت علمی رسید که همه صحبتهای ترامپ در کمتر از صد کلمه خلاصه میشود؛ یعنی زبان مردم ساده کوچه و بازار. ترامپ بهدرستی متوجه شده بود که باید با مردم کوچه و بازار ارتباط برقرار کند، طبقهای که دغدغهاش، شغل است و نیازش نان و سرپناهی که بتواند با تکیه بر کار دائمی، نانآور خانوادهاش باشد. ترامپ خطاب به مردم میگفت من برای شما کار ایجاد میکنم که بتوانید زندگی آرامی داشته باشید و به تعطیلات آخر هفته بروید، من کاری میکنم که زیرساخت جادهها، پلها و اتوبانهای ما از نو ساخته شود و این یعنی ایجاد شغل؛ وقتی مانع کار مهاجران غیرقانونی شود، وقتی مانع حضور کارگران فصلی مکزیکی شود، یعنی ١١ میلیون فرصت شغلی، این شعار برای رأیدهنده آمریکایی که سالها شاهد ازدسترفتن شغل خود شده بود و میدید کارگران مکزیکی و دیگر کارگران غیرآمریکایی فرصتهای شغلی او را تصاحب و او را بیکار کردهاند، باعث ميشد با بغض به هیأت حاکمه خود نگاه كند. تفاوت ترامپ با کلینتون در همین توضیح ساده به خیل عظیم آمریکاییانی است که مشاغل خود را از دست دادهاند. خیلی ساده خطاب به سرمایهدارانی که کارخانجات خود را به دیگر کشورها منتقل کرده و مصنوعات آن را به داخل آمریکا میآورند، گفت باید تعرفهای ٣٠٠ درصدی یا ٣٥٠ درصدی بپردازید یا کارخانجات خود را به آمریکا منتقل کنید. انتقال این کارخانجات به آمریکا یعنی فرصت شغلی برای خیل عظیم بیکاران، یعنی کوتاهشدن صفهای دریافت غذای مجانی. ترامپ برای دیگر شعارهای خود راهکار ارائه نمیکرد، اما برای رفع بیکاری و ایجاد شغل با زبان ساده به خیل عظیم بیکاران و کسانی که مشاغل آنان در معرض تعطیلی بود، راهکار نشان میداد؛ ممنوعیت کار مهاجران غیرقانونی، تعیین تعرفههای بالا برای تولیدات خارج از مرزهای آمریکا که به وسیله سرمایهداران آمریکایی در خارج از کشور تولید میشود؛ به همین سادگی، مردی که برنامه نداشت و ندارد، اما میتواند برای طبقات بیکار و پایین جامعه شغل ایجاد کند. به گفته منصور او تاجر موفقی است، پس میتواند رئیسجمهور موفقی باشد. او وقتی توانست در اکثر شهرهای بزرگ برج ترامپ را بسازد، پس میتواند در جای جای کشور شغل ایجاد کند، او رونق را به آمریکا برمیگرداند و همین باعث میشود که من دوباره به آمریکا برگردم. این برداشت منصور ایرانی- آمریکایی بهیقین برداشت میلیونها نفری است که از سیاست جهانی تنها سفرهای ساده با سقفی میخواهند که تضمین داشته باشد. سیستم بانکی به علت پرداختنکردن اقساط خانه آنان را حراج نمیکند؛ به همین اعتبار ترامپ کوشش میکرد هیلاری کلینتون را سیاستمداری دروغگو به جامعه معرفی کند که همانند سیاستمداران گذشته قادر نخواهد بود امنیت شغلی را برای آنان فراهم کند.