چپها و سواری بر اعتراضات علیه ترامپ
آیا برنی سندرز و سایر منتقدین آمریکا، از جمله نوام چامسکیِ ضدجنگ و جیل استاین، رهبر حزب سبز، توان سوار شدن بر موج اعتراضات جوانان آمریکایی در لس آنجلس، کالیفرنیا و سایر شهرهای بزرگ آمریکا را دارند و میتوانند اعتراض علیه ترامپ نژادپرست را به یک جنبش اعتراضی علیه سیاستهای اقتصادی و سیاست خارجی در آمریکا، تعمیم بدهند.
اعتراضات سراسری در شهرهای بزرگ آمریکا، علیه شخص دونالد ترامپ، برپا شده است. اوضاع ملتهب است. از طرفی نه میتوان در مقابل رای سفیدپوستان در شهرهای کوچک که ترامپ را انتخاب کرده بودند، ایستاد و نه میتوان جلوی خشم جوانانی را که گرفت که به امید نه گفتن به یکی از نمادهای تبعیض نژادی و جنسیتی در قلب سرمایهداری دنیا، به هیلاری کلینتون رای داده بودند. اما این اوضاع، از چند ماه قبل از برگزاری انتخابات، برای موج سواری سیاستمداران چپ آمریکایی که سالها در گروههای اقلیتی علیه سرمایه داری فریاد میزدند و صدایشان به جایی نمیرسید، بسیار مناسب بود. فرصتی که برنی سندرز و سایر رفقایش در حزب دموکرات و نیز اعضای حزب سبز و سایر منتقدین اجتماعی سیاسی نظام اقتصادی آمریکا، قدر آن را ندانستند. دغدغه اصلی مردم آمریکا در این انتخابات، مسائل اقتصادی بود. طرفداران ترامپ، به تبع میلیونر محبوبشان، از مهاجرت بیرویه اتباع کشورهای بیگانه به آمریکا، ورود بیش از حد کالاهای چینی به بازار و انتقال مشاغل آمریکایی به کشورهایی چون کانادا، مکزیک، چین و برخی از کشورهای اروپایی، گله مند بودند. یقیناً بسیاری از این مشکلات برای آن دسته از مردم آمریکا که به حزب دموکرات گرایش داشتند نیز، وجود داشت. ولی وقتی آنها شاهد گره خوردن مشکلات اقتصادی به موضوعات غیر اخلاقی، همچون تبیض نژادی، بی احترامی به زنان و فساد اخلاقی، فرار مالیاتی و دیوار کشیدن دور آمریکا، در قامت شخصیتی چون دونالد ترامپ بودند، بین حل مشکلات اقتصادی و رای دادن به زنی که نماد محافظه کاری واقعی برای سیستم فاسد فعلی سیاست و اقتصاد آمریکا بود، به یاس سیاسی مبتلا شدند. اینجا بود که جوانان طرفدار حزب دموکرات، به سوی حرفهای کسی جذب شدند که هم با میلیاردرهایی چون ترامپ سالها جنگیده بود و هم از دست هیلاری کلینتون به خاطر طرحهای ضعیف اقتصادی، رابطه پولی با غولهای وال استریت و صرف هزینه برای جنگ در عراق و افغانستان و سوریه و حمایت فعلیاش از وضع موجودی که حاصل هشت سال بیمبالاتیهای اوباما بود، بسیار گله داشت.
برنی سندرز، که روش مبارزاتی یک سوسیالیست را در آمریکا، نفوذ به حزب دموکرات و مبارزه از درون، تشخیص داده بود، علاوه بر جذب جوانان به حزب دموکرات، باعث شد که آرای مردمی که به وی اختصاص مییابد، از سایر منتقدین و مبارزین احزاب کوچک و گروههای اجتماعی آمریکایی بیشتر باشد. سندرز صراحتاً سرمایه داری آمریکایی و جنگافروزیهای دولت آمریکا را در پوشش مبارزات درون حزبی دموکراتها نقد میکرد و از افزایش حقوق کارگران و مالیات ثروتمندان به عنوان وعدههای انتخاباتی استفاده کرد. چپهای آمریکایی به رهبری سندرز، تا اینجا خوب جلو آمده بودند و حزب دموکرات برای جذب آرای جوانان و دانشجویان، مجبور به سکوت در برابر این جنبش اجتماعی چپگرا شده بود. تا اینکه کمیته مرکزی حزب دموکرات، چارهای جز دست بردن در نظرسنجیها و تقلب به نفع هیلاری کلینتون، در انتخابات درون حزبی پیدا نکرد و اینجا بود که سندرز و کمپین انتخاباتی او، به همراه نوام چامسکی و سایر منتقدین آمریکایی اشتباه بزرگ را مرتکب شدند. تایید هیلاری کلینتون و حمایت از او برای مبارزه با ترامپ، اشتباه بزرگی بود که به قیمت از دست دادن وجهه عدالتخواهانه و مبارز سندرز، تمام شد و البته راه برای پیروزی ترامپ در انتخابات هموارتر شد. جالب اینجا بود که ترامپ و سندرز، نقطه نظرات مشترکی هم داشتند. هر دو مخالف «پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی» بودند. قراردادی که بیل کلینتون، همسر خانم کلینتون، در زمان ریاست جمهوری خود، آن را امضا کرده بود. هر دو مخالف خروج مشاغل از آمریکا و افزایش بیکاری بودند و هر دو به هیلاری کلینتون به خاطر دریافت پولهای هنگفت، به بهانه سخنرانی و یا کمک مالی برای کمپین انتخابتی، از گلدمن ساکس و سایر موسسات مالی زالوصفت وال استریت، اعتراض میکردند. هیلاری کلینتون، به طور مطلق به سیستم فاسد اقتصادی آمریکا وصل بود و روحیه انتقادی و مبارزاتی علیه سیستم حاکم در آمریکا را نداشت. این مهمترین ویژگی مشترک ترامپ و سندرز، برای جذب آرای مردمی بود. در حقیقت کلینتون از ترامپ که کاندیدای جمهوریخواهان بود، محافظهکارتر بود و وجهه سندرز، با حمایت از هیلاری کلینتون در انتخابات و شکست او از ترامپ تخریب شده بود. اشتباه سندرز، اتخاذ تاکتیک کوتاه مدت در حمایت از کلینتون و پیروزی در انتخابات بود و از تاکتیک پیگیرانهتر و عمیقتر ایجاد یک جنبش اعتراضی علیه نظام اقتصادی و سیاسی حاکم بر آمریکا، با حمایت جوانان و دانشجویان و همکاری سایر احزاب و گروههای منتقد دیگر از جمله حزب سبز، غفلت ورزید.
سندرز در یادداشتی بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات، رای مردم آمریکا را نشانهای از اعتراض سراسری به سیستم اقتصادی سیاسی آمریکا دانست. سندرز در این یادداشت، که با ادبیات سوسیالیستی و سراسر در حمایت از کارگران آمریکایی نوشته شده بود، از ساعت کار بالای کارگران در برابر دستمزدهای کم آنان، مسکن گران قیمت، هزینههای درمانی بالا و نظام اخذ مالیات از ثروتمندان انتقاد کرد و با لحنی تهدیدآمیز، سخن از نپذیرفتن هیچ گونه سازش در برابر تبعیض نژادی و جنسیتی به میان آورد. البته سندرز در یادداشت خود، از احتمال همکاری با ترامپ در صورت پذیرفتن نظرات ترقیخواهانه (لحن کاملا مارکسیستی) خبر داد. سندرز در پایان این یادداشت، با انتقاد از فضای بسته حزب دموکرات، تاکید کرد که درهای حزب را باید برای نیروهای جوان و تازه نفس، که میخواهند برای اصلاح سیستم فاسد اقتصادی و سیاسی آمریکا بجنگند، باز باشد. سخنانی که نشان از ادامه تمایل وی برای همکاری با حزب دموکرات داشت. او وعده داد که همچنان پیگیر «انقلاب سیاسی» که در پایان کمپین انتخاباتی خود پس از شکست از هیلاری کلینتون، درباره آن قول داده بود، هست. در انگلیس هم جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر، بعد از شکست انتخاباتی در برگزیت و هم اینک بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، با انتقاد از ترزا می، او را به اتخاذ سیاستی شبیه ترامپ، که همه مشکلات اقتصادی را به گردن مهاجرین میاندازد و با ترساندن مردم از مهاجرین، به جلب نظر مردم می پردازد، متهم کرد. کوربین تاکید کرد که ترامپ و ترزا می از مهاجرین، سپر بلا ساختهاند. کوربین درباره ترامپ گفت: «ترامپ لیستی بی پایان از مردم را برای سرزنش کردن، پیدا کرده است ولی هیچگاه این سرزنشها شامل کسانی که مسئول اصلی این سیستم اقتصادی خراب هستند، نمیشود»
کوربین تاکید کرد که تنها با خروج از اتحادیه اروپا، نمیتوان با آسیبهای جهانی شدن مقابله کرد و تا زمانی با شرکتهای ثروتمندی که کنترل امور مربوط به حوزههای انرژی، حمل و نقل و خدمات عمومی را برعهده دارند، مقابله نکنیم، نمیتوانیم کنترل امور را در دست بگیریم. حال باید دید سندرز و سایر منتقدین آمریکا، از جمله نوام چامسکیِ ضدجنگ و جیل استاین، رهبر حزب سبز، توان سوار شدن بر موج اعتراضات جوانان آمریکایی در لس آنجلس، کالیفرنیا و سایر شهرهای بزرگ آمریکا را دارند و میتوانند اعتراض علیه ترامپ نژادپرست را به یک جنبش اعتراضی علیه سیاستهای اقتصادی و سیاست خارجی در آمریکا، تعمیم بدهند. اقدامی شبیه آنچه که جرمی کوربین در حزب کارگر در بریتانیا انجام داد که البته با رای مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا، رو به ناامیدی آورد.