نرگس آبیار: نه ادای فرهادی را درآوردم و نه از خیانت گفتم
نرگس آبیار گفت: واقعا «نفس» شبیه هیچ فیلم دیگری در جشنواره سال گذشته فیلم فجر نبود و من خیلی راه خودم را رفتم؛ نه ادای اصغر فرهادی را درآوردم و نه در فیلمم خیانت وجود داشت.
کد خبر :
589609
دیده بان: تکرار موفقیت، از خود موفقیت سختتر است؛ مثل دفاع از عنوان قهرمانی میماند. نرگس آبیار برای ساخت فیلم «نفس»، احتمالا چنین حسی را تجربه کرده باشد یا به عبارت بهتر الان با اکران عمومی فیلم، در میانه سخت و نفسگیر این آزمون و چالش به سر میبرد. چیزی که پیش روی شماست، بخشهای منتشر نشده از گفتوگوی بلندی است که کمی پس از جشنواره فیلم فجر و در فضایی صمیمانه با نرگس آبیار و همسرش محمدحسین قاسمی، یکی از تهیه کنندههای فیلم «نفس» انجام گرفته است که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید.
«نفس» یکی از رمانهای نوشته شده، اما چاپ نشده خودم بود که تصمیم گرفتم آن را به فیلم تبدیل کنم.
«نفس» رمانی است که مدتها روی آن کار کرده بودم و دنیای شیرین کودکانهای در آن موج میزد. آقای پورمحمدی، یکی از تهیهکنندگان فیلم بود که ابتدا پیشنهاد ساخت نسخه سینمایی رمان «نفس» را داد و گفت فیلمنامه این کار را بنویسم.
«نفس» یک پروژه پرریسک بود؛ چون یک فضای جدید و تجربه متفاوتی بود و میخواستم از انیمیشن استفاده کنم.
*این اشتباه است که توقع داشته باشید فیلمساز همیشه یک مدل فیلم و در همان حال و هوای اثر قبلیاش بسازد. چون قرار نیست من خودم را تکرار کنم. اگر خودم را تکرار کنم، از بین میروم. واقعا «نفس» شبیه هیچ فیلم دیگری در جشنواره سال گذشته فیلم فجر نبود و من خیلی راه خودم را رفتم. نه ادای اصغر فرهادی را درآوردم و نه در فیلمم خیانت وجود داشت. نه صحنههای بزن بزن و بکش بکش و تعلیقهای آنچنانی داشت. در فیلم بعدی هم میخواهم کار خودم را انجام دهم و سینما نمیتواند روند کاری من را تعیین کند. حتی جایزه گرفتن در جشنواره هم مسیر من را تغییر نمیدهد یا اینکه سینمای جهان مشخص نمیکند که فیلم بعدی من چه باشد. واقعا باید چیزی در درون خودم بجوشد که فیلمی بسازم.
در «نفس»، به رویدادهای مهمی چون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس آن هم از زاویه دید کودک اشاره میکنیم و یک برش واقعی از زندگی است. زندگی نقش مهمی در این فیلم دارد. ظاهرا بیشتر تلاش شما معطوف شده به علاقهمند کردن مخاطب به بهار (دختربچه)، به عنوان شخصیت اصلی فیلم تا با وقوع اتفاقات بعدی، او را متاثر کنید و با اثر همراه شود.
من در «نفس» میخواستم برشی از یک زندگی، مثل زندگی همه ما را به تصویر بکشم. یک قصهای ادامه پیدا میکند و داستان دیگری قطع میشود یا به شکل دیگری جلو میرود. مهمتر از همه اینها، دیدن زندگی از دریچه نگاه بهار، دختر بچه فیلم و تاثیر قصهها روی او است؛ چه وقتی خودش داستان میخواند و چه وقتی مثلا پدرش برای او قصه تعریف میکند.