اهمیت زبان فارسی از نظر یک محقق معماری اسلامی
یک استاد رشته معماری و فارسی آموز اهل کشور تونس، فراگیری زبان فارسی را فرصتی مناسب برای گسترش دانش خود درباره مساجد و معماری اسلامی در ایران دانست و گفت: هیچکس نمیتواند اهمیت زبان فارسی را برای محقق معماری اسلامی انکار کند.
کد خبر :
588403
سرویس فرهنگی فردا؛ به گزارش روابط عمومی بنیاد سعدی: خانم «ایمان الشریف»، یکی از فارسی آموزان تونسی است که در مهرماه سال 94 در سومین دوره کوتاه مدت دانش افزایی زبان فارسی به همراه 6 فارسی آموز دیگر تونسی شرکت کرد و یک هفته میهمان بنیاد سعدی بود. او که دانشجوی دکتری رشته معماری در دانشگاه ملی معماری و شهرسازی تونس است، به دلیل علاقهاش به معماری و هنر اسلامی و پژوهش درباره معماری اسلامی در ایران، به یادگیری زبان فارسی روی آورده و از دو سال پیش در کلاسهای زبان فارسیِ دانشگاه علوم انسانی و اجتماعی تونس و دفتر بنیاد سعدی در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران،
شرکت کرده است.
ایمان الشریف که در حال حاضر به تدریس در رشته معماری مشغول است، خاطراتی از سفر سال گذشته خود به ایران، نگاشته است که به شرح زیر میخوانید: وقتی که ما ایران را تصور میکنیم، تصاویر و ذهنیت ما از گزارش تلویزیون به دست میآید. ایران را یک کشور خطرناک و نامهربان نشان میدهند. جایی که نباید برویم اما سفر ما به ایران نشان داد که این تعصبات چقدر غلط بودند و بر خلاف این تصویرسازی غلط، ما ایران را یک کشور جذاب و میزبانانی مهربان یافتیم. سفر ما به دعوت بنیاد سعدی برای شرکت در یک دورهی آموزش تکمیلی زبان فارسی شروع شد.
از آنجایی که من یک معمار و دانشجو دکتری معماری هستم و به معماری و هنر اسلامی مخصوصا معماری مساجد، که موضوع پژوهش من نیز هست، علاقه دارم؛ تصمیم گرفتم زبان فارسی را بیاموزم چراکه فراگیری زبان فارسی برای من فرصت مناسبی است تا دانش خود درباره مساجد ایرانی را گسترش دهم. هیچکس نمیتواند اهمیت زبان فارسی را برای محقق معماری اسلامی انکار کنند. ما بی صبرانه منتظر سفر به ایران بودیم تا در خیابانهای ایران بگردیم و از مکانهای دیدنی لذت ببریم؛ غذاهای خوشمزه ایران را بچشیم و از آشپزی آن لذت ببریم و بوی خوش بازارهای رنگارنگش را ببوییم. پرواز مستقیم از تونس به
ایران وجود ندارد بنابراین در یک سفر ده ساعته از مسیر استانبول به ایران آمدیم و در نهایت به فرودگاه امام خمینی(ره) تهران وارد شدیم؛ از آن زمان میتوانستیم ماجراجوییها را آغاز کنیم. اگرچه خسته بودیم اما بنیاد سعدی خوشآمدگویی و استقبال گرمی را برای ما تدارک دیده بود. آنها ما را به مهمانسرای بنیاد سعدی بردند که انصافا محل مناسبی بود و همه ما خستگی را فراموش کردیم. از فردای آن روز دوره شروع شد. هر روز صبح در کلاسهای آموزشی بنیاد سعدی، درس فارسی می خواندیم. درسها جامع و مختلف بود: مطالعه متون، دستور زبان، نگارش فارسی و درک از راه گوش دادن و گفت وگو. استادان
خیلی مهربان و فداکار بودند و همه در دل ما جا گرفتند. درس را آسان میکردند و روش تدریس ایشان خیلی جالب بود. پس از کلاسهای صبح و صرف نهار و کمی استراحت، بعد از ظهرها به بازدید مکانهای دیدنی مانند کاخ گلستان، موزه دفاع مقدس، برج میلاد، بنیاد ایران شناسی و... رفتیم که این برنامههای فرهنگی و تفریحی، دوره دانش افزایی را برای ما را جذابتر کرد. علاوه بر این از بوستانها و مناظر طبیعی تهران مثل پارک طبیعت و تله کابین توچال، میدان تجریش و بازار سنتی هم دیدن کردیم و به خیابان انقلاب که پر از کتابفروشی بود، رفتیم و کتابهای مورد نیازمان را پیدا کرده و خریدیم.
برای من که معماری خواندهام، کاخ گلستان یکی از بهترین جاهایی بود که دوست داشتم. میتوانستم با نوآوری، هنر و ابتکار هنرمندان ایرانی آشنا بشوم. این کاخ تنها شاهد دستاوردهای هنر و معماری دوره قاجار است که در آن از تزیینات و معماری سبک اروپایی بهره گرفته شده است. این کاخ توسط دیواری در اطراف احاطه شده و درون محوطه نیز با استخر و درختان و باغچههای گل، تزیین شده است. هنر آینه کاری که در داخل این کاخ به کار رفته، چقدر دل انگیز و رویایی بود. این نوع از هنر فضاهای پرنور ایجاد میکند. بازدید برج میلاد هم خیلی جالب بود. خصوصا تماشای تهران از ارتفاع حدود 400 متری تجربه
تازهای بود. در شب همه تهران از بالا روشن بود و خیابانها پر از ماشین. ترافیک خیلی سنگین بود اما نور چراغ ماشینها زیبایی خاصی ایجاد کرده بود. از نمایشگاه و فروشگاه صنایع دستی و آثار هنری سکوی برج میلاد هم بازدید کردیم. یک جای دیگر که تماشای آن اجتناب ناپذیر است، میدان تجریش و بازار سنتی آن است. بازاری که بوهای آن، ما را مسحور می کرد. وقتی داشتیم بین کوچههای بازار میگشتیم فروشگاههای فرش، صنایع دستی، میوهها و سبزیجات مختلف را میدیدیم. این بوها ما را در میان جمعیت از طریق کوچههای پر پیچ و خم همراه خود میبرد. مغازهداران لبخند بر لب، ما را برای دیدن
کالاهایشان دعوت میکردند و برای چشیدن شیرینیها و میوهها چیزی به ما تعارف میکردند. این خاطرهای کوتاه از سفر من به ایران بود. امیدوارم تنها خاطرهام نباشد و دوباره به ایران سفر کنم و شهرهای زیبا و دلنشین دیگر ایران مثل اصفهان، یزد، کاشان و شیراز را ببینم. در پایان میخواهم از مدیران، کارکنان، استادان و همراهان گرامی در بنیاد سعدی تشکر کنم که از نزدیک و دور به برگزاری خوب این دوره کمک کردند؛ عزیزانی که در طول اقامت ما مهربان و صبور بودند و با محبت و روی باز و سعهی صدر ما را راهنمایی کردند. می خواهم به طور خاص از استادم دکتر علی اکبر سام خانیانی، استاد
زبان فارسی ما در تونس، تشکر ویژه کنم که به ما زبان فارسی یاد داد و ما را برای مشارکت در این دوره تشویق کرد. همچنین لازم است از جناب آقای دکتر رمضانی رایزن فرهنگی سابق و جناب آقای اسدی موحد، رایزن فرهنگی فعلی در تونس هم تشکر کنم که برای بهتر شدن روابط ایران و تونس زحمت کشیدند و میکشند. والسلام. ایمان الشریف. تونس