جوانان و سیر در عوالم مجردی

در بین دوستان و همکاران کم نیستند افرادی که از روی ظاهر نمی‌توان به وضعیت تاهل یا تجرد آنها پی برد. با وجود اینکه نحوه زندگی هر فرد به خودش مربوط است، اما نکته اینجاست که اگر پای درد دل برخی از دختران بنشینید کم نیستند افراد سودجویی که به بهانه ازدواج، آشنایی بیشتر و... به سراغ آنها آمده و فقط از آنها در زمینه‌های مختلف سوءاستفاده کرده اند.

کد خبر : 588191

روزنامه آرمان امروز- زهرا سلیمانی:‌ در بین دوستان و همکاران کم نیستند افرادی که از روی ظاهر نمی‌توان به وضعیت تاهل یا تجرد آنها پی برد. با وجود اینکه نحوه زندگی هر فرد به خودش مربوط است، اما نکته اینجاست که اگر پای درد دل برخی از دختران بنشینید کم نیستند افراد سودجویی که به بهانه ازدواج، آشنایی بیشتر و... به سراغ آنها آمده و فقط از آنها در زمینه‌های مختلف سوءاستفاده کرده اند. به گفته کارشناسان با بررسی ازدواج‌ها در یک دهه اخیر در کشور باید گفت که اغلب ازدواج‌های ثبت‌شده با یک فرایند آسیب دیده همراه بوده است. در یک دهه اخیر اغلب ازدواج‌ها مبتنی بر شناخت مناسب شکل نگرفته و انتخاب‌ها مبتنی بر رابطه غیرمتعارف قبل از ازدواج و تصمیمات احساسی بوده است. در واقع شکل گیری روابط بر اساس احساس و بدون شناخت کافی در رویارویی با واقعیت‌ها با چالش‌های فراوان همراه خواهد بود. با بررسی وضعیت طلاق در جامعه باید به این نکته اذعان داشت که اغلب زوج‌ها در این مرحله از زندگی یکدیگر را رها کرده و توجهی به درک متقابل نسبت به یکدیگر ندارند. امروزه فضاهای ارتباطی جامعه به شکل افسار گسیخته افراد را با چالش مواجه کرده است. چون در جامعه ما ارتباط موثر به عنوان یک حلقه مفقوده است، برخی از افراد هم بدون شناخت از یکدیگر ازدواج می‌کنند و بعد از مدتی از یکدیگر دلزده می‌شوند. سلسه ای از عوامل منجر به دلزدگی از رابطه زناشویی در میان زوج‌ها می‌شود. افراد بعد از گذشت مدتی از یکدیگر فاصله گرفته و عمدتا در این شرایط زندگی‌ها یک نوع روابط مسالمت آمیز می‌شود نه یک رابطه عاطفی و مکمل. در این شرایط برخی افراد بعد از ازدواج به سمت جنس مخالف می‌روند. در اغلب موارد این افراد در نسبت با فرد مقابل خود را مجرد نشان می‌دهند چندان تمایلی به نشان دادن نشانه‌های تاهل خود ندارند. اغلب این افراد از بروز هرگونه نشانه‌های تاهل همچون انداختن حلقه ازدواج، رفتن به مسافرت‌های خانوادگی و... خودداری کرده یا به طور کامل تاهل خود را پنهان می‌کنند. وقتی دروغ پایه روابط می‌شود مریم دانشجوی مقطع دکتری و ۳۵ ساله است. به قول خودش به دلیل شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مطلوبش خیلی از افراد خواستار ارتباط با او هستند. او چندی پیش با مردی به ظاهر موجه، روشن فکر و با وضعیت اقتصادی مناسب آشنا شد. او می‌گوید: مرد جوان در مدت سه ماه آشنایی چنان نقش عاشقان دلباخته را بازی می‌کرد که کمتر کسی متوجه ماهیت حقیقی او می‌شد. آنها در این مدت در چند پروژه با هم شرکت کرده و از این همکاری سود هنگفتی کسب کرده بودند و این گونه اقدامات باعث پایداری هر چه بیشتر رابطه آنها در این مدت شده بود. به گفته این زن در سه ماه نخست رابطه‌شان مرد کاملا در اختیار او بوده، اما بعدها دیگر ارتباط‌شان بنابر خواسته مرد بوده است. این زن می‌گوید: با وجود اینکه من در تخیلاتم روی وعده و وعیدهایش حساب باز کرده بودم، این رفتارهای دوگانه واقعا عذابم می‌داد. برای مثال برخی شب‌ها که شیفت کاری نداشت به بهانه اینکه از سر شب می‌خوابد تلفن همراهش را خاموش می‌کرد. او درباره آگاهی از وضعیت مرد می‌گوید: یک روز برای خرید از ماشین خارج شد و من هم داشبورد را باز کردم که یک لحظه شناسنامه او را دیدم. آن مرد جوان ۱۲ سال پیش ازدواج کرده و یک دختر هفت ساله داشت. بعد از دیدن مدارک شناسایی او همه دنیا بر سرم خراب شد. این مساله برای فردی همچون من که برای ایجاد ارتباط با افراد حرمت قائلم مساله حادی بود، اما دیگر کار از کار گذشته و این فرد وقیح به خود اجازه فریب من را داده بود. مریم درباره چگونگی مطرح کردن این قضیه به افشین می‌افزاید: ما پروژه‌های گوناگونی را با هم به اتمام رسانده بودیم و به این ترتیب حساب و کتاب فراوان با هم داشتیم و اگر طبق معمول لفاظی‌ها و کلاهبرداری‌های او از لحاظ اقتصادی برایم دردسرساز می‌شد دیگر نمی‌دانستم چه کار کنم. اما بالاخره توانستم شماره همسر و نشانی منزلش را پیدا کنم. یک روز که افشین در خانه بود یک سبد گل برایش فرستادم و به او پیامکی با مضمون تهدیدآمیز فرستادم تا به این ترتیب حداقل بتوانم پولم را از او بگیرم. بعد از ارسال پیامک با چهره ای کاملا مستاصل می‌خواست توضیح دهد، اما دیگر حرف‌هایش برایم مهم نبود.بالاخره توانستم پول و بسیاری از وسایل قیمتی ام را از او پس بگیرم، اما روح و روان فریب خورده و دل شکسته ام را چه کنم؟ از آن پس دیگر اغلب مردان برایم به موجوداتی دروغگو و کلاهبردار تبدیل شده اند. زن‌ها فرشته‌اند سهیل حسابرس است. به دلیل شغلش با شرکت‌های متعددی در ارتباط است. او ۱۷ سال پیش ازدواج کرده، اما از ظاهرش اصلا مشخص نیست متاهل است. او در محل کار به هیچ عنوان حلقه ازدواج اش را به دست نمی‌کند. این مرد جوان در محل کار با دختران و زنان زیادی در ارتباط است و این موقعیت را یکی از راه‌های کسب موفقیت می‌داند. به گفته او وقتی با روحیات زنان و دختران آشنا باشید، طبیعتا می‌توانید در جهت اهداف خود از آنها استفاده کنید. در یک کلام باید گفت زن‌ها واقعا فرشته هستند. او در گروه‌های متنوع عضو است و اغلب روزهای تعطیل به همراه دوستانش به کوه و بازدید از نقاط دیدنی می‌رود. در گروه هم خود را مجرد معرفی کرده و به دنبال توجه دیگران است. همسرش را مادر فرزندان می‌داند و می‌افزاید: من برای خانواده‌ام رفاه ایجاد کرده ام و هر کاری را برای خوشبختی و رفاه آنها انجام می‌دهم. رواج دروغ در بین خانواده‌های ایرانی رئیس انجمن آسیب‌شناسی ایران درباره تظاهر به مجردی در بین برخی افراد متاهل به «آرمان امروز» می‌گوید: اغلب این افراد در پی ازدواج نیستند، بلکه با این گونه اقدامات خواستار پوشش دهی شخصیتشان از لحاظ جنسی و عاطفی هستند. در آن لحظه فرد به جز ارضای خلأ‌های روانی به مقوله دیگری نمی‌اندیشد. به همین دلیل به سهولت این امر را کتمان می‌کند و با دروغ و کتمان حقایق در پی جلب توجه فرد مقابل است. کوروش محمدی می‌افزاید: این گونه رفتارها از افراد بیمار بروز می‌کند. برای مثال آنها در برخی مواقع برای ایجاد ارتباط با یک فرد حقایق را کتمان می‌کنند. در اصل این گونه رفتارها یک نوع اختلال محسوب می‌شود. این افراد در مراحل آشنایی با اشخاص جدید به نسبت فرد قبلی را فراموش می‌کنند. متاسفانه در این ارتباطات اغلب زنان آسیب می‌بینند. به گفته او یکی از مشکلات موجود در جامعه ما افزایش سن ازدواج است. این امر تا حدی جمعیت قابل توجهی از جامعه ما را نسبت به ازدواج موفق دچار ناامیدی کرده است و به این دلیل زنان با کمترین شرایط فرد مقابل را پذیرفته یا سطح خود را در حد فرد مقابل تنزل می‌دهند. چون در این شرایط نمی‌خواهند موردهای ازدواجشان از بین رود به نسبت بدون تحقیق و بی توجه به واقعیت‌های موجود تصمیم به ازدواج می‌گیرند. این امر در نتیجه فشار اجتماعی و فشار ساختارهای اجتماعی بروز می‌کند و تا حدودی شرایط ازدواج را در جامعه سخت و دشوار کرده است. در اصل عمده مشکل در جامعه عدم وجود مهارت‌های ارتباطی و توجه به ضد ارزش‌هاست. برای مثال وقتی یک جوان بدون توجه به ارزش‌ها به دور از آگاهی والدین یک رابطه نامشروع را آغاز می‌کند عملا از یک نوع الگوهای خانواده خود تابعیت می‌کند. او اضافه می‌کند: برای مثال امروز در جامعه ما پدیده‌هایی همچون دین گریزی، شایعه پراکنی و دروغ در بین خانواده‌ها رونق یافته و این امر اخلاق را تحت شعاع قرار داده است. رئیس انجمن آسیب شناسی ایران می‌افزاید: وقتی زوج‌ها بر نیازها و تمایلات یکدیگر هیچ‌گونه اشرافی ندارند این امر باعث دلزدگی زناشویی می‌شود، یعنی زوج‌ها در این شرایط نسبت به یکدیگر وظایف خود را به طور مناسب انجام نمی‌دهند. بنابراین هیچ‌گونه احساس رضایتمندی درونی از تاهل ندارند. در اصل به دلیل عدم تمایل به یکدیگر چندان علاقه و باوری نیز بر تاهل خود ندارند. بسیاری از افراد متاهل که نتوانسته‌اند فضای زناشویی مناسبی ایجاد کنند به نسبت برایشان یک ذهنیت منفی در این زمینه ایجاد می‌شود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: