روزنامه شرق: رضا زندي: درست در روزي که آمريکاييها پاي صندوق رأي ميروند تا از بين ترامپ و کلينتون يکي را به رياستجمهوري برگزينند، نمايندگان شرکتهاي نفتي «توتال» فرانسه، «سيانپيسيآي» چين و «پتروپارس» ايران به میهمانسراي وزارت نفت ميآيند تا رئوس قرارداد (موافقتنامه اصولي) توسعه فاز ١١ پارس جنوبي را با شرکت ملي نفت در قالب قراردادهاي جديد نفتي، امضا کنند. اتفاق امروز حاوي پيام مهمي به واشنگتن است.
١. رجزخواني دونالد ترامپ درباره ايران و برجام را در دوره رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري خواندهايد؛ دورهاي که آمريکا را شرمسار کرد. اين احتمال هم بعيد نيست که هيلاري کلينتون، سياستهاي سختگيرانهتري نسبت به اوباما درخصوص ايران و برجام به اجرا گذارد. از همين رو بود که برخي تحليلگران در ماههاي گذشته معتقد بودند تا قبل از برگزاري انتخابات رياستجمهوري آمريکا، ايران نميتواند قرارداد بزرگ نفتي با شرکتهاي خارجي امضا کند. خاصه آنکه هر چه به زمان انتخابات نزديکتر شديم، آراي ترامپ بالاتر رفت. وزارت نفت اما از يک تجربه تاريخي استفاده کرد.
٢. در دولت هفتم، زماني که تحريمهاي کنگره آمريکا عليه سرمايهگذاري در صنعت نفت ايران تصويب شد، وزارت نفت در مذاکراتي فشرده، کنسرسيومي از شرکتهاي «توتال»، «پتروناس» مالزي و «گازپروم» روسيه تشکيل داد و توسعه فازهاي ٢ و ٣ پارس جنوبي را به اين کنسرسيوم سپرد تا فشار تحريم بين شرکتهاي غربي و شرقي پخش شود. امروز اين اتفاق دوباره تکرار شده است. با اين تفاوت که چينيها جاي روسها را گرفتهاند و «پتروپارس» آنقدر تجربه کسب کرده که جاي «پتروناس» را بگيرد. بعد از امضاي قرارداد فازهاي ٢ و ٣ راه باز شد و شرکتهاي خارجي قراردادهاي پروژههاي نفتي و گازي را امضا کردند. پيام مستقيم امضاي قرارداد امروز به واشنگتن ميتواند اين باشد: «چه ترامپ و چه کلينتون رئيسجمهور آمريکا شوند، شرکتهاي نفتي غربي و شرقي راه خود را براي سرمايهگذاري در ايران انتخاب کردهاند». راهي که اگر سخت هم شود، بازگشت از آن سختتر است.
٣. با حساسيتي که درباره کار توتال در ايران وجود دارد، معلوم ميشود وزارت نفت توانسته است مجوزهاي لازم را براي امضاي قرارداد با اين شرکت فرانسوي از مراجع مرتبط کسب کند. چه اینکه فرانسويها در مذاکرات هستهاي سابقه خوبي از خود به جا نگذاشتهاند و عملکردشان هم در برخي پروژههاي پيشين مورد سؤال جدي برخي کارشناسان است. پروژههايي که بين ايران و همسايگانش مشترک بودهاند. احتمالا اهميت فرستادن یک پيام قوي به واشنگتن حساسيتها را کمتر کرده است.
٤. چينيها قبلا فاز ١١ را مطالعه کرده بودند ولي به دلیل اجرانکردن پروژه در دوران تحريم کنار گذاشته شدند.پيام اين قرارداد شايد يکي هم اين باشد که صنعت نفت ايران، در دوره گشايش درها هم مايل نيست از چينيها دور شود و اين ميتواند آزمون مهمي براي چينيها باشد. اگر آنها در اين پروژه درست و صحيح عمل کنند و اگر بازار وارداتي نفت و فراوردههاي چين به روي ايران باز باشد، ميتوانند رقيب شرکتهاي غربي باشند. توسعه صادرات آتي نفت به چين، شايد گزينه مدنظر وزارت نفت در همکاري با شرکتهاي چيني بوده است.
٥. بعد از آن همه دعوا بر سر مدل جديد قراردادهاي نفتي ايران، امروز بالاخره اولين قرارداد با شرکتهاي خارجي امضا ميشود. حضور يک شرکت ايراني در اين قرارداد نشان داد دولت در شکلدهي و توسعه شرکتهاي E&P ايراني جدي است. وعدهاي که با مشارکت شرکتهاي داخلي و خارجي محققشدني است. حالا ميتوان از اختلافات کاست و بي شرط و شروط (که اگر وزارت نفت فلان ميدان را بدهد يا بهمان کار را بکند!..) براي آباداني ايران و توانمندسازي ظرفيتهاي داخلي در سايه مشارکت و رقابت با خارجيها همت گمارد.
٦. حالا دونالد ترامپ و هيلاري کلينتون پاسخ شرکتهای نفتي غربي و شرقي را براي همکاري با ايران و سرمايهگذاري در پروژههاي نفتي پيش از انتخابشدن به رياستجمهوري ايالات متحده دريافت کردهاند؛ پيام هشتم نوامبر از کوشک به واشنگتن. با دريافت اين پيام رئيسجمهور بعدي آمريکا احتمالا ديگر نتواند جلوي سرمايهگذاري در صنعت نفت ايران را بگيرد، خاصه با جذابيتي که نفت ايران دارد.