سرویس سبک زندگی فردا: گفتگوهای روزمره جزء تفکیک ناپذیر زندگی است و یکی از بخشهای اصلی روابط اجتماعی را تشکیل میدهد. هر کسی ناگزیر به برقراری رابطه کلامی با دیگران است و گاهی برخی از محاورهها که ریشه در پیشینه تاریخی و نوع فرهنگ یک ملت دارند، تا حدی نامناسب و غیر ضروری بنظر میرسند و بهتر است تا حد امکان حذف شوند یا کمتر از آنها استفاده گردد. در این بخش به ۶ مورد از اینگونه محاورهها که در فرهنگ ایرانی به چشم میخورد اشاره میکنیم. در ادامه این مطلب را به نقل از مردمان بخوانید.
۱. محاورههای از جان گذشتگی حتما شما هم از جمله کسانی هستید که یا خود از اینگونه اصطلاحات در محاوره های روزمرهتان استفاده میکنید یا دیگران شما را با آنها خطاب میکنند. جملاتی از قبیل: «فدات شم»، «قربونت برم»، «دورت بگردم»… بسیار دیده میشود که این اصطلاحات حتی در بین کسانی که هیچ رابطه خاصی با هم ندارند، مانند مشتری و مغازه دار، دو همسایه و افرادی که هیچ آشنایی قبلی با هم ندارند رد و بدل میشود. این نوع جملات بسیار به ندرت حس واقعی گوینده را منتقل میکند و مخاطب به وضوح میداند که تعارفی بیش نیست و هرگز به مرحله عمل در نخواهد آمد. به عبارت دیگر وقتی
کسی به دیگری میگوید «قربانت شوم» حتی اگر رابطه بسیار نزدیکی بین آن دو باشد، اینکه واقعاً آن شخص حاضر باشد جانش را قربانی نفر دیگر کند بسیار اندک و بعید است. ۲. محاورههای آتشین عشقی این روزها افراد به سرعت باور نکردنی عاشق میشوند و با همان سرعت نیز فارغ. در این میان اصطلاحاتی که بین افراد در بدو رابطه عاشقانه رد و بدل میشود بسیار شگفت آور و بدور از واقعیت است. در نظر بگیرید آقا و خانمی که تازه یک روز است وارد رابطه عاشقانه شدهاند، همدیگر را با اصطلاحاتی از قبیل: «عشقم»، «نفسم»، «عمرم»، «عاشقتم»، «زندگیمی» و… مورد خطاب قرار میدهند. بدیهی است که واژگان
این چنینی دارای بار معنایی سنگینی است که نباید به سادگی از آنها استفاده کرد لااقل تا زمانی که رابطه احساسی بین دو طرف ایجاد نشده باشد. ۳. محاورههای ارادتی اینگونه محاورهها بسیار متداول و در عین حال بسیار غیر واقعی و تعارف گونه هستند و معمولاً برای نشان دادن ارادت و محبت افراط گونه افراد به همدیگر مورد استفاده قرار میگیرند. اصطلاحاتی مانند: «نوکرتم»، «چاکرتم»، «مخلصتم»، «غلامتم»،… طبیعی است که فرد گوینده این اصطلاحات هیچگاه در مقام عمل در این سطح از ارادت قرار نخواهد گرفت که مثلا نوکری یا غلامی طرف مقابل را انجام دهد و اگر به آن فکر کنیم اینگونه
محاوره حالتی مزاح گونه دارد تا ابزاری برای انتقال خلوص نیت افراد. ۴. محاورههای قَسَمی چه برای اثبات وفاداری در یک رابطه عاشقانه باشد، چه اثبات اینکه فروشنده دارد جنسی را به قیمت واقعی به خریدار میفروشد، قسم خوردن، یکی از ارکان محاورهای در فرهنگ ما تبدیل شده است. قسم یاد کردن از گذشته همیشه دارای تقدس فراوان بوده و در موارد بسیار جدی مورد استفاده قرار میگرفته است. اما امروزه میبینیم مثلا شخصی برای فروختن یک لباس ساده حاضر است به همه گونه قسم به مقدسات متوسل شود تا خریدار را قانع کند. قسم خوردن در موارد کم ارزش و سطح پایین لازم است که از محاورات روزمره
حذف شود. ۵. محاورههای باکلاسی این نوع محاورات بیشتر میان قشری عمومیت دارد که مدتی در خارج از کشور زندگی کردهاند و یا افرادی که با برخی از اصطلاحات انگلیسی آشنا شدهاند و سعی میکنند ما بین صحبتهای خود از واژه های غیر فارسی استفاده کنند در حالی که معادل فارسی آنها کاملا رایج است. انگیزههای بکار بردن کلمات انگلیسی و یا گفتن بخشی از یک جمله به زبان انگلیسی می تواند این باشد که شخص گوینده مایل است به مخاطب برساند که او زندگی خارج از کشور را تجربه کرده و یا احساس می کند که با اینکار نوعی «باکلاس بودن» به محاوره خود میبخشد. ۶. محاورههای تعارفی تعارفهای
افراط گونه در فرهنگ ایرانی امری متداول است. وقتی به میهمانی دعوت میشوید، میزبان با تعارفهای مکرر هنگام صرف غذا، میوه و شیرینی و غیره شروع به پذیرایی از مهمانان میکند و گاهی این کار را آنقدر افراط گونه انجام میدهد که موجب رنجش و ناراحتی دیگران میشود. تعارفات افراط گونه در محیط کار و اماکن عمومی هم به وفور دیده میشود و زمانی به نامطلوبترین سطح خود میرسد که با قسم دادن طرف مقابل همراه میگردد: «مرگ من اول تو برو»، «جان من این غذا رو نخوری نمیشه»…
شما هم اگر از اینگونه محاورههای غیر ضروری سراغ دارید میتوانید آن را در بخش نظرات با دیگران به اشتراک بگذارید.