اگر ما در شرایط حضرت یوسف(ع) بودیم چه میکردیم؟
رفتارهایمان را پیامبران و رسولان خدا تطبیق دهیم؛ اگر کسی به ما بدی بکند، در حد ظلمهای برادران یوسف به او؛ کمتر یا بیشتر؛ چگونه رفتار میکنیم؟! او را میبخشیم، به رویش نمیآوریم و به او محبت میکنیم یا از زندگی کردن ساقطش میکنیم؟!
کد خبر :
587184
سرویس سبک زندگی فردا: این یادداشت را درباره آزمایشهای الهی به نقل از تبیان بخوانید.
جالب است بدانید که مثلاً ریشههای نخل اول مایعی مثل آب به خاک بخشیده و بدین وسیله خاک سخت و خشک را نرم و رام میسازد. و اینجاست که خاک گِل شده به راحتی کنار رفته و ریشه نیز میتواند پیشروی کند.
حال انسان هم همین طور است اگر بخواهد در این عالم ریشه دوانیده و جلو برود باید اهل بخشش و انفاق و سخاء باشد و گرنه بی مایه فطیر است و انسان بخیل و ممسک هرگز پیش نخواهد رفت.
در بیان قرآن کریم، تقوا از انفاق جدا نیست: «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ ینْفِقُونَ» (آل عمران: ۱۳۳) و برای انفاق کردن و بخشش، باید سخی و بخشنده بود نه ثروتمند: «فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ» (آل عمران: ۱۳۴)
در روایتی حضرت علی علیه السلام میفرماید: «السَّخاءُ و الشَّجاعَةُ عَزائِزٌ شریفَةٌ یضَعُهَا اللهُ سُبحانَهُ فِیمنَ أَحَبَّهُ وَ امْتَحَنَهُ؛ بخشندگی و شجاعت دو ویژگی ارجمندند که خداوند سبحان، آنها را در وجود هر که دوستش بدارد و او را بیازماید، قرار می دهد.» (محمدی ری شهری: ج 5: ۲۴۲۶: ح ۸۳۶۱) دریای عفو و بخشش، برادرانش را بخشید
یوسف اگر پیش رفت به خاطر بخششهایش بود آن هم نسبت به دشمنان خود همچون برادران گرگ خو!
حضرت یوسف (علیه السلام) دریای عفو و بخشش بود، كلیّه آن اذیّت و آزارهائی را كه از جمله: از پدر جدا كردن، و به چاه انداختن و كتكهائی را كه از برادران خویش خورده و تحمل كرده بود همه را نادیده گرفت و برادرانش را مورد عفو و اغماض قرار داد و به ایشان فرمود: «قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیْكُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ.» امروز از ناحیه من هیچ گونه سرزنش و ملامتی نسبت به شما نخواهد شد. و چون من از شما درگذشتم خدای مهربان نیز از این جهت شما را مورد مغفرت خود قرار داد. من كه از شما درگذرم، خدا نیز به طور حتم از شما در خواهد گذشت، چرا كه
او: ارحم الراحمین است. [سوره یوسف: آیه ۹۲]
یوسف علیه السلام این گونه با برادران رفتار میکند، ما چگونه هستیم؟!
در بعضی دیگر از روایات آمده است كه برادران یوسف، بعد از این ماجرا پیوسته شرمسار بودند، یكی را به سراغ او فرستادند و گفتند:
تو هر صبح و شام ما را بر كنار سفره خود مینشانی، ما از روی تو خجالت میكشیم، چرا كه آن همه جسارت به تو كردیم، یوسف برای اینكه برادران نه تنها كمترین احساس شرمندگی نكنند، بلكه وجود خود را بر سر سفره او، خدمتی به او احساس كنند، جواب بسیار جالبی داد و گفت: مردم مصر تاكنون به چشم یك غلام زرخرید به من می نگریستند و به یكدیگر میگفتند: «سبحان من بلغ عبداً بیع به عشرین در هماً ما بلغ...»
«منزه است خدائی كه غلامی را كه به بیست درهم فروخته شد به این مقام رسانید.» امّا الآن كه شما آمدهاید و پرونده زندگی من برای این مردم گشوده شده، میفهمند من غلام نبودهام، من از خاندان نبوّت و از فرزندان ابراهیم خلیل هستم و این مایه افتخار و مباهات من است. (فخر رازی، ج ۱۸، ص ۲۰۶ به نقل از تفسیرنمونه)
و پس از این بخشش ها و گذشت ها بود که یوسف علیه السلام در معرض آزمون های متعدد قرار گرفت و به تعالی و پیشرفت رسید. در حقیقت برادران پله صعود یوسف علیه السلام بودند.
کلام آخر رفتارهایمان را پیامبران و رسولان خدا تطبیق دهیم؛ اگر کسی به ما بدی بکند، در حد ظلمهای برادران یوسف به او؛ کمتر یا بیشتر؛ چگونه رفتار میکنیم؟! او را میبخشیم، به رویش نمیآوریم و به او محبت میکنیم یا از زندگی کردن ساقطش میکنیم؟! منابع: کتاب باران حکمت؛ بیانات حجت الاسلام محمدرضا رنجبر سایت حوزه تفسیر نور جلد ۶