هم خدا را می خواهیم هم خرما را

چرا باید تا جایی که علاقه داریم یا باب میل‌مان هست با دین و اهل بیت همراه باشیم؟ هر وقت پای جنگ و بلا و مشکلات پیش می‌امد، به جز عده ای مابقی بهانه می آوردند و از زیر دستور اهل بیت شانه خالی می کردند؟

کد خبر : 583943
سرویس دین و اندیشه فردا: خداوند متعال برای اینکه ما انسانها به سر منزل واقعی که هدف خلقت هم هست برسیم، الگوهایی برای ما معرفی کرده است تا با کمک و بهره گیری از آنها زودتر و سریعتر به جایگاه واقعی مان برسیم و گرفتار بی راهه ها و انحرافات فکری و اعتقادی نشویم.
اما در این مسیر باید توجه داشت که بین ما و اهل‌بیت سنخیت ایجاد شود و سپس انضمام و الحاق ما به آنها اتفاق بیافتد.

به فرموده شهید مطهری(رحمه الله علیه): «در حقیقت علت اساسی جذب و دفع را باید در سنخیت و تضاد جستجو كرد، همچنانكه از نظر بحثهای فلسفی مسلّم است كه: «اَلسِّنْخِیَّةُ عِلَّةُ الْاِنْضِمام» گاهی دو نفر انسان یكدیگر را جذب می كنند و دلشان می خواهد با یكدیگر دوست و رفیق باشند. این رمزی دارد و رمزش جز سنخیت نیست».

حال باید واقع بینانه باشیم و اگر قبول داریم اهل بیت علیهم السلام ما را به سریع و درست به مقصد می رسانند، خودمان را به آنها شبیه کنیم و با دستورات آنها سلیقه ای برخورد نکنیم.

به عنوان مثال کلامی از امام حسین(علیه السلام) که می فرمایند: «به خدا سوگند! بلا، تهيدستى و قتل، براى دوستان ما (اهل بيت عصمت و طهارت) از سرعت برزون (قاطر)؛ و از حركت سيل به سمت صمره سريعتر مى‏ باشد. گفتم: صمره چيست؟ فرمود: نهايت مقصد است، (سپس افزود:) اگر اين گونه نبودید از (دوستان) ما محسوب نمى‏ شديد».[2] همه شنیده ایم که: «هر که در این بزم مقرب تر است؛ جام بلا بیشترش می دهند».

حال چرا اینقدر ما از بلا و فقر و مرگ فراری هستیم؟ (و دقیقا این موارد باعث دوری و فرار ما از شباهت به اهل بیت است.)

چرا باید تا جایی که علاقه داریم یا باب میل‌مان هست با دین و اهل بیت همراه باشیم؟

هر وقت پای جنگ و بلا و مشکلات پیش می‌امد، به جز عده ای مابقی بهانه می آوردند و از زیر دستور اهل بیت شانه خالی می کردند؟

پس به قول معروف باید بین خدا و خرما یکی را انتخاب کنیم تا تکلیفمان مشخص شود.

بهترین راه برای رهایی از این دوگانگی و یک‌دل کردن تصمیم، پی بردن به نتیجه این معرفت و محبت است. و تا این معرفت حاصل نشود ما همچنان سر درگم می مانیم و باور نداریم این معرفت ما را به نتیجه می رساند.

برای شناخت صحیح هم باید با کلام اهل بیت آشنا باشیم زیرا آنها بهترین معرّف برای شناساندن خود هستند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خدا يكيست و يگانه و به امر خويش منفرد و تنها است خلقى را آفريد و امر دين خود را بايشان تفويض فرمود و آن خلق مائيم‏. اى پسر ابى يعفور مائيم حجت خدا در ميان بندگانش و گواهان او بر خلقش و امينان او بر وحيش و خزينه داران او بر علمش و وجه او كه از آن آمده مى‏‌شود و چشم او در خاكيانش و زبان گوياى او درگاه او كه بر او دلالت می‌كند و مائيم كاركنان بامر او و خوانندگان بسوى راه او بما خدا شناخته شد و بما خدا پرستيده شد و مائيم رهنمايان بر خدا و اگر ما نبوديم خدا پرستيده نمی‌شد».[3]

به چه صراحتی امام فرموده که اگر ما نبودیم خدا پرستیده نمی‌شد، این حاکی از این است این معصومین باب شناخت خدا و رسیدن به خدا هستند.
برای همین امام هادی(علیه السلام) در زیارت جامعه فرمودند، با این الفاظ ما را زیارت کنید: «بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي مَنْ‏ أَرَادَ اللَّهَ‏ بَدَأَ بِكُمْ‏ وَ مَنْ‏ وَحَّدَهُ‏ قَبِلَ عَنْكُمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُم‏ [4] پدر، مادر، جان و اهل و عيال و مالم فدای شما باد. هر كه خدا را بخواهد، از شما آغاز می‌كند و هر كه بخواهد با حقيقت توحيد آشنا شود، از شما می‌پذيرد و هر كه بخواهد رو به خدا كند، رو به شما می‌آورد».

اول باید خود و همه دارایی و عزیزانمان را فدای آنها کنیم و بعد بدانیم راه شناخت خداوند انها هستند.

بعد آشنایی با مقام و جایگاه اهل بیت سعی کنیم خودمان را به آنها شبیه کنیم و در این مسیر خسته و ملول نشویم و کم کاری نکنیم. همانطور که شهدای کربلا از امام حسین دست برنداشتند و تا آخرین نفس در رکاب امام عاشورا جنگیدند و یا اصحاب رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) که در عشق و وفاداری زبان‌زد بودند.
از جمله این افراد اویس قرنی هست که جزو زهاد معروف زمان خودش بود . داستان عشق و علاقه او به دیدار پیامبر(صلی الله و علیه وآله)، به حدی بود که در تاریخ داریم او اصلا موفق به دیدار پیامبر نشد و وقتی به خاطر قولی که به مادر پیرش داده بود مدینه را به قصد یمن ترک کرد، زمانی که پیامبر اسلام(صلی الله و علیه وآله) به خانه بازگشت، فرمود: «این نور کیست که در این خانه می‏‌نگرم. گفتند: شتربانی که اویس نام داشت به اینجا آمد و زود رفت. فرمود: این نور را در خانه ما هدیه گذاشت و رفت». [5]

یا در نقلی دیگر داریم که پیامبر(صلی الله و علیه وآله) فرمودند: «إِنِّي لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْيَمَن‏ [6] من رايحه ملكوتى را از طرف يمن استشمام مى‏‌كنم‏‏». اویس قرنی با اینکه پیامبر را ندید ولی از شدت عشق علاقه او چیزی کم نشد و خود را به رکاب اما زمانش رساند و در جنگ صفین به مقام شهادت رسید. پس اگر شناخت و معرفت درست باشد انسان عاقبت بخیر می شود. پی نوشت: [1]. مجموعه آثار شهید مطهری، ج16، ص: 225. [2]. «وَ اللَّهِ الْبَلَاءُ وَ الْفَقْرُ وَ الْقَتْلُ‏ أَسْرَعُ‏ إِلَى مَنْ أَحَبَّنَا مِنْ رَكْضِ الْبَرَاذِينِ وَ مِنَ السَّيْلِ إِلَى صِمْرِهِ قُلْتُ وَ مَا الصِّمْرَةُ قَالَ مُنْتَهَاهُ وَ لَوْ لَا أَنْ تَكُونُوا كَذَلِكَ لَرَأَيْنَا أَنَّكُمْ لَسْتُمْ مِنَّا» مومن كيست؟ وظيفه اش چيست؟ / ترجمه المؤمن‏، كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، تاريخ وفات مؤلف: قرن 3 ق‏، مترجم: صالحى، عبد الله‏، محقق / مصحح: صالحى، عبدالله‏، موضوع: اخلاق‏، زبان: عربى- فارسى‏، تعداد جلد: 1، ناشر: نور السجاد، مكان چاپ: قم‏، ص23. [3]. التوحيد، ابن بابويه، محمد بن على‏، تاريخ وفات مؤلف: 381 ق‏، محقق / مصحح: حسينى، هاشم‏، موضوع: كلام‏، زبان: عربى‏، تعداد جلد: 1، ناشر: جامعه مدرسين‏، مكان چاپ: ايران؛ قم‏، سال چاپ: 1398 ق‏، ص152. [4]. من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، تاريخ وفات مؤلف: 381 ق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، موضوع: كتب اربعه‏، زبان: عربى‏، تعداد جلد: 4، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، مكان چاپ: قم‏، سال چاپ: 1413 ق‏، ج2، ص615. [5]. بحار الانوار، مجلسی، ج 42، ص155. [6]. مجموعة ورّام‏، ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى‏، تاريخ وفات مؤلف: 605 ق‏، محقق / مصحح: ندارد، موضوع: اخلاق‏، زبان: عربى‏، تعداد جلد: 2، ناشر: مكتبه فقيه‏، مكان چاپ: قم‏، سال چاپ: 1410 ق‏، ج1، ص 154.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: