عامل فساد کرسنت مهم تر است یا جریمه ۱۸ میلیارد دلاری؟!
جریمه 18 میلیارد دلاری ایران در موضوع کرسنت، ورود موگرینی به تهران مهم ترین موضوعاتی بود که کارشناسان و فعالان عرصه سیاست و رسانه به آن واکنش نشان دادند.
کد خبر :
583703
سرویس سیاسی فردا: جریمه 18 میلیارد دلاری ایران در موضوع کرسنت، ورود موگرینی به تهران مهم ترین موضوعاتی بود که کارشناسان و فعالان عرصه سیاست و رسانه به آن واکنش نشان دادند که بخشی از آن را در ادامه می خوانید:
عامل فساد کرسنت مهم تر است یا جریمه 18 میلیارد دلاری علیه ایران؟!
عجیب اینکه آقای روحانی در آذرماه سال 81 از جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی با ارسال نامهای خطاب به رئیس جمهور وقت (خاتمی) شدیدا به عملکرد بیژن زنگنه وزیر نفت اعتراض کرده و اقدام وی در انعقاد قرارداد گازی کرسنت را بیرون از چارچوب قانون و از طریق واسطه دانسته و این قرارداد را دارای آثار منفی فراوان برای جمهوری اسلامی ایران خوانده بود. قرارداد 25 ساله کرسنت به واسطه دلالی و رشوههای کلان برخی دلالان از جمله " مهدی _ ه " ، 14 برابر زیر قیمت امضا شد.
روحانی در این نامه تأکید کرده بود "عقد قرارداد طولانی گاز با شرکتی غیر معتبر که بنا بر گزارشات دریافتی از وزارت نفت طی سالهای گذشته عملکردی ضعیف و توأم با نادیده گرفتن حقوق ایران در ارتباط با میدان نفتی مبارک داشته، تکرار تجربه تلخی است که سالیان دراز گرفتار آن خواهیم بود ... شرایط بازار موجب گردیده که قیمت و شرایط قراردادی مذاکره شده در مقایسه با منطقه بسیار پایین و غیرمطلوب باشد". روحانی در آن نامه با هشدار درباره اینکه قرارداد کرسنت احتمالاً آثار منفی اقتصادی درازمدت بر بازار گاز کشور خواهد داشت و هیچ منفعت سیاسی نیز در پی نخواهد داشت، تأکید کرده
بود از حدود یک سال پیش سؤالاتی از وزیر نفت (زنگنه) درباره قرارداد کرسنت مطرح کرده که با وجود دستور خاتمی، پاسخی دریافت نشده است.
خلعِ سلاحِ مهدویت!
دقت در واژگان و تامل در شاکله و ساختار این دسته قطعاتِ مهدوی، نوعی عقبگرد را در نشر تفکر متعالی انتظار نشان میدهد. ما در این آواها، عملاً با موعودی خلع سلاح شده و بیآزار طرفیم که کاری به کار هیچ ظالم و مستکبر ندارد و منتظرانش نیز چون خودش، بیهیچ تکلیفی فقط نشستهاند و آرزوی دیدار یار میکنند! البته این نگرش، منحصر در چنین نماهنگهایی نیست و عموماً در نظام آموزشی و فرهنگی موجود، امامِ موعود، چنین تصویری دارد.
تحریم ها متغیری درونزا یا برونزا
در سال 1997 که در ایران رییس جمهور عوض شد - خاتمی سر کار آمد - احساس کردم به ما چراغ سبز نشان می دهند و در جریان افغانستان با ما همکاری کرد واینجا اولین جایی بود که احساس کردیم باید پیچ تحریم را سفت کنیم زیرا ایران در موضع ضعف قرار گرفته است
در سال 2009(فتنه 88) اعتراضات تهران رقم خورد و ما احساس کردیم که می توانیم تحریم هارا تشدید کنیم .
ملاحظه : دولت یازدهم به تصور برونزا دیدن تحریمها و امکان متقاعد کردن غربیها در تغییر سیاستهای تحریمی مسیر مذاکره و اعتماد سازی را علی رغم هشدار و توصیه دلسوزان و در راس ان رهبری معظم انقلاب در پی گرفت و محصول نهایی از این تلاش ۳ ساله بصورت توافقنامه معیوب و یکطرفه برجام در کارنامه این دولت بصورت لکه ای بدرنگ و نمره رفوزگی وارد شد.
صرفنظر از غفلت و تجاهل عمدی همین تیم نسبت به تجربه تلخ توافقنامه تهران در سال ۱۳۸۲ و فرجام تلاشهای ۳ ساله عزت سوز انها برای نجات توافق یکطرفه صورت گرفته با EU3 / توجه به اظهارات نماینده و معاون منطقه ای وقت امریکا اقای رایان کراکر در گفتگوهای افغانستان در ۱۹۹۸ با همین تیم در ژنو و نیز اظهارات نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان اقای جیمز دابینز در اثنای برگزاری کنفرانس بن با طرفهای ایرانی (همین تیم) که منجر به معرفی شدن ایران به عنوان محور شرارت و روی کار آمدن دولت تحت تسلط آنها در افغانستان گردید بخوبی میتواند اظهارات خانم کلینتون دایر بر درونزا بودن
متغییر تحریمی را پشتیبانی نماید و این نظریه را به اثبات رساند که موثر واقع شدن اهرم تحریم و به عبارتی تداوم طمع ورزی دشمنان علیه ملت ایران درقالب پیگیری اینگونه سیاستها کاملا وابسته و متکی به رویکرد و نوع برخورد و نگاه رجال سیاسی درون حاکمیت به موضوع امنیت ملی و منافع ملی در برخورد با غرب می باشد.
اما 6 ماه است که حقوق های چندصد میلیونی و تسهیلات میلیاردی 950 مدیر دولتی نجومی افشا شده، 3 ماه است که بزرگترین اختلاس تاریخ ایران به مبلغ 8000 میلیارد تومان که حق یکی از ضعیف ترین اقشار جامعه از لحاظ مالی (فرهنگیان) است، برملا شده، 6 ماه است که دخالت دفتر رئیس جمهور و شخص برادر وی در باند فساد سازمان یافته سرخه ای ها و اختلاس های هزارمیلیاردی از بانک ملت و... اعلام شده، اما نه خبری از رسیدگی و برکناری است، نه پاسخگویی و نه حتی به روی مبارک آوردن.
راهبرد «سکوت و سوت بلبلی زدن»، سرگرم کردن مردم با حاشیه ها و مشغول کردن با خبرها و موضوعات دست چندم اولین راهبرد اتاق جنگ روانی دولت در این خصوص است. درست لحظه ای که مردم منتظرند دولت درباره اختلاس های هزارمیلیاردی، رد مال و علت نصب چنین مدیران خائنی بر مهمترین دستگاههای کشور جواب پس بدهد، دولت کنسرت در فلان شهر مذهبی و ورزشگاه رفتن زنان و دوچرخه سواری ساپورت پوشان و هر آنچه مربوط به لشکر "شُل دینان" است را پیش می کشد تا از معرکه بگریزد.
راهبرد «وعده و وعید» و «چشم به راه آینده باشید» و وعده های گلابی که در راه است، دومین راهبرد آن اتاق فکر آشناست. درست لحظه ای که مردم منتظرند رئیس جمهورشان درباره تعطیلی تولید، رشد نقدینگی، علت استقراض خارجی، آمارهای دروغ اقتصادی، ولنگاری و یله شدگی فرهنگی، آلودگی شدید هوا در شهرهای مختلف کشور، سونامی بیماری های متعدد در کشور خصوصا سرطان، و واردات پالم و برنج تایلندی و آمریکایی و... جواب پس بدهد، ایشان به پشت تریبون می رود و از وعده ها و آثار و برکات و پیامدها و دستاوردها و میوه های برجامی سخن می گوید که آن طرف دنیا، از جان کری تا موگرینی را به قاه قاه
میندازد. این است تمام برنامه کاری دولت حقوقدانان از خود مچکر.