پیامدهای حقوقی و سیاسی قطعنامه اروپا

اخیراً کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا قطعنامه‌ای تحت عنوان «راهبرد اتحادیه اروپا در قبال ایران پس از توافق هسته‌ای» را به تصویب رساند که بسیاری از تحلیلگران آن را تلاش این اتحادیه برای «عادی‌سازی و توسعه روابط بلندمدت با جمهوری اسلامی ایران» یا - به زعم سخنگوی وزارت امور خارجه - «اراده مثبت این نهاد اروپایی برای گسترش و تعمیق مناسبات دوجانبه در تمامی ابعاد با ایران» ارزیابی کرده‌اند.

کد خبر : 582796
روزنامه ایران: رضا نصری: اخیراً کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا قطعنامه‌ای تحت عنوان «راهبرد اتحادیه اروپا در قبال ایران پس از توافق هسته‌ای» را به تصویب رساند که بسیاری از تحلیلگران آن را تلاش این اتحادیه برای «عادی‌سازی و توسعه روابط بلندمدت با جمهوری اسلامی ایران» یا - به زعم سخنگوی وزارت امور خارجه - «اراده مثبت این نهاد اروپایی برای گسترش و تعمیق مناسبات دوجانبه در تمامی ابعاد با ایران» ارزیابی کرده‌اند. این تعابیر درست و بجا از این قطعنامه، بیانگر این حقیقت نهفته نیز هست که دولت بعدی امریکا - چه دولت کلینتون، چه دولت ترامپ - در ایجاد یک «ائتلاف» بین‌المللی برای اعمال فشار دیپلماتیک، اقتصادی و سیاسی به ایران، یا - در صورت پیروزی جمهوریخواهان - در ترغیب متحدان غربی خود در لغو «برجام» یا کارشکنی در اجرای آن با موانع جدی و مهمی مواجه خواهد شد. اما در کنار این نکته مهم، قطعنامه مذکور حاوی سه نکته بنیادین دیگری نیز هست که جا دارد افکار عمومی و مسئولانی که در حوزه امنیتی و راهبردی فعالیت می‌کنند نسبت به آن عنایت بیشتری مبذول داشته باشند:
اول اینکه این قطعنامه به صراحت ایران را به‌عنوان یک «بازیگر اصلی» در مناسبات منطقه‌ای به رسمیت می‌شناسد و متعاقباً اذعان می‌دارد که حل هیچ معضلی را در منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا و خلیج فارس بدون حضور بازیگران اصلی بر سر میز مذاکره میسر نمی‌داند. به عبارت دیگر، با ذکر این نکات در قطعنامه، نمایندگان اتحادیه اروپا به صورت «رسمی» به این واقعیت اقرار می‌کنند که ایجاد صلح و ثبات در منطقه - و حتی فراتر از خاورمیانه - بدون جلب همکاری و نقش‌آفرینی ایران امکان‌پذیر نخواهد بود. این موضع اتحادیه اروپا - که نه در یک اثر پژوهشی از جانب یک اندیشکده، که در یک مصوبه رسمی از جانب پارلمان اتحادیه بیان می‌شود - با مواضع پیشین این نهاد - که در دوران پیش از برجام همواره در پی انزوای همه‌جانبه ایران بود - تفاوت قابل ملاحظه‌ای دارد و می‌توان چنین چرخشی را یک دستاورد مهم ایران در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجه به حساب آورد.
دوم اینکه این قطعنامه (در بند ۳۴) به صراحت ادعای مغایرت آزمایش‌های موشکی ایران با «برجام» را رد می‌کند و با زبانی بسیار احتیاط‌‌آمیز این رزمایش‌ها را صرفاً «ناسازگار» با «روح» قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت می‌خواند (حتی در نسخه فرانسوی قطعنامه، به جای واژه «ناسازگار» از عبارت «بی اعتنایی» به روح قطعنامه ۲۲۳۱ استفاده شده است). به عبارت دیگر، پارلمان اتحادیه اروپا در این سند رسمی در عمل اعلام می‌دارد که آزمایش‌های موشکی ایران نه تنها نقض توافق هسته‌ای نیست، بلکه با «متن» قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت نیز هیچ تعارضی ندارد. در کنار اهمیت سیاسی و نمادین این موضع‌گیری، این نکته از این نظر نیز حائز اهمیت است که از این پس، حتی در صورتِ تلاش احتمالی دولت بعدی امریکا برای اخذ قطعنامه شورای امنیت علیه ایران به خاطر فعالیت‌های موشکی سپاه، کشورهای اتحادیه اروپا - از جمله فرانسه که عضو دائم و دارای حق وتوی این نهاد بین‌المللی است - به احتمال زیاد، به پشتوانه این سند، به چنین قطعنامه‌ای رأی مثبت نخواهند داد. این نکته مهم - که این بار در یک مصوبه رسمی پارلمان اروپا تجلی می‌یابد - یک بار دیگر ثابت می‌کند که برخلاف نظر منتقدان داخلی، تیم مذاکره‌کننده ایران موفق شده است بواسطه «برجام» فعالیت‌‌های موشکی ایران را - که مؤلفه مهمی در ارتقای امنیت ملی است - به صورت قطعی و دائمی از سیطره شورای امنیت خارج سازد.

سوم اینکه در این قطعنامه، برای نخستین بار، اتحادیه اروپا اعلام می‌دارد که «میراث انقلابی ایران» و قانون اساسی این کشور را نباید موانعی بر سر راه گفت‌وگو و یافتن «زمینه‌های مشترک» در حوزه دموکراسی، اکمیت قانون و حقوق بشر دانست.

به عبارت دیگر اتحادیه اروپا که همواره در مواجهه با مواضع ایران خود را مخالفِ هرگونه «نسبی‌گرایی» در اصول لیبرالیستی معرفی می‌کرد، این بار به صورت رسمی اعلام می‌کند که میان شناسنامه انقلابی ایران و موازین دموکراسی، حاکمیت قانون و حقوق بشر تناقض «ماهوی» نمی‌بیند؛ و این نیز تحول مهمی در یکی دیگر از مواضع پیشین اتحادیه اروپاست که می‌تواند راه را برای برقراری یک رابطه متوازن، منطقی و برابر هموار سازد. رابطه‌ای که در همه دولت‌های گذشته - به دلیل برخورد قیم‌مآبانه و تحکمی اتحادیه اروپا در این حوزه‌ها - همواره با نوعی تنش، ناهمواری و اصطکاک همراه بوده است.

به طور خلاصه، در کنار نکات فراوانی که در این قطعنامه مطرح شده است، از جمله اهمیت ایران برای اتحادیه اروپا در مناسبات تجاری و اقتصادی در فضای پسا برجام؛ و پرهیز از عادتِ همیشگی محکوم کردن ایران به بهانه «تروریسم»، می‌توان به رسمیت شناختن ایران به‌عنوان یک بازیگر اصلی در مناسبات بین‌المللی، اذعان رسمی اروپا به نبود موانع قانونی بر سر راه توسعه نظامی ایران و همچنین پذیرش سازگاری ماهوی نظام سیاسی ایران با ارزش‌ها و اصول پایه‌ای اتحادیه اروپا را از زمره علائم مثبت و «مواضع جدید» اتحادیه برشمرد. علائم و مواضعی که می‌تواند - از منظر ایران نیز - زمینه‌ساز «عادی‌سازی» روابط با اروپا شود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: