خدا به داد وزير بعد ازفانی برسد!
فارغ از بحثهاي تزیيني درباره تعليم و تربيت، دو عامل عملياتي و واقعي در تقويت و تضعيف وزراي آموزش و پرورش موثر است: ۱- عزل و نصب مديران در همه سطوح از معاون وزير تا مدير مدرسه كه نهادهايي مانند مجلس، احزاب سياسي و جناحها و نيز شخصيتهاي سياسي و مذهبي محلي در آن تاثيرگذارند. ۲- اعتبارات و بودجه و پرداخت معوقات و مطالبات معلمان. اولي بيشتر سياسي است و دومي به معيشت معلمان مربوط است.
کد خبر :
581757
روزنامه آرمان؛ شیرزاد عبداللهی*: فارغ از بحثهاي تزیيني درباره تعليم و تربيت، دو عامل عملياتي و واقعي در تقويت و تضعيف وزراي آموزش و پرورش موثر است: ۱- عزل و نصب مديران در همه سطوح از معاون وزير تا مدير مدرسه كه نهادهايي مانند مجلس، احزاب سياسي و جناحها و نيز شخصيتهاي سياسي و مذهبي محلي در آن تاثيرگذارند. ۲- اعتبارات و بودجه و پرداخت معوقات و مطالبات معلمان. اولي بيشتر سياسي است و دومي به معيشت معلمان مربوط است.
افت كيفيت آموزشي و پرورشي دغدغه اصلي و حتي فرعي هم نيست. البته در زد و خوردهاي سياسي به اين مسائل اشاره ميشود، اما دعواي اصلي بيشتر سر تقسيم غنيمتي به نام پست مديريتي است. لابي گروههاي حامي فاني مانند انجمن اسلامي و مجمع فرهنگيان با دولت و مجلس تير خلاصي بود كه فاني را از پا درآورد. آنها توانستند آقاي محمدرضا عارف و تعدادي از نمايندگان موثر فراكسيون اميد را قانع كنند كه از رئيسجمهور بخواهند قبل از استيضاح فاني را بركنار كند تا رضايت يك ميليون معلم را جلب كرده و در انتخابات سال ۹۶ آراي معلمان را از آن خود كند. در واقع فاني را به عنوان يك كانون بدخيم توليد نارضايتي معرفي كردند.
در اينكه فاني در بين فرهنگيان محبوب نبود، ترديدي نيست، اما درباره اينكه بركناري فاني به سود دولت باشد و رضايت معلمان از بركناري فاني تبديل به حمايت آنها از جانشين فاني شود، نميتوان با قطعيت اظهارنظر كرد. اگر فرض كنيم فرهنگيان از دولت به دلايلي مانند تفاوت حقوق معلمان و ساير كاركنان دولت ناراضي هستند، رفتن فاني و آمدن فرد ديگري اين نارضايتي را تبديل به رضايت نميكند. آموزش و پرورش با ساير وزارتخانهها متفاوت است. اين وزارتخانه با ۹۷۰ هزار پرسنل، ۴۰ درصد كاركنان دولت را تحت پوشش دارد. هر چه تعداد پرسنل يك وزارتخانه بيشتر باشد، مشكلات آن هم افزونتر است، زيرا در سازمانهاي دولتي بخش اصلي امكانات و فعاليتها صرف رفع نيازهاي رو به تزايد پرسنل ميشود.
براي يك ناظر بيروني احتمالا تعجب آوراست كه بشنود مثلا ۹۹ درصد بودجه ۳۰ هزار ميليارد توماني وزارت آموزش و پرورش با ۱۳ ميليون دانشآموز، صرف پرداخت حقوق و مزاياي كاركنان ميشود و اين شيوه تخصيص منابع، نه تنها باعث رضايت پرسنل نشده است، بلكه بخشي از كاركنان همواره به ميزان حقوق و مزاياي خود معترضند. وقتي ميگوييم همه بحثها درباره كيفيت بخشي به مسائل تربيتي و آموزشي، تزئيني است به اين دليل است كه وزراي آموزش و پرورش منابعي براي ارتقاي كيفيت آموزش و پرورش در اختيار ندارند. حتي اگر همين فردا بودجه آموزش و پرورش دو برابر شود باز هم ۹۹ درصد آن صرف هزينههاي پرسنلي ميشود. هر چه ميزان هزينههاي پرسنلي دستگاه آموزش و پرورش بيشتر باشد، نظام آموزشي سنتيتر است.
از طرفي نيروي انساني وزارتخانه هم در مقابل هر وزيري كه بخواهد شيوه تخصيص اعتبار را تغيير دهد يا به اصلاحاتي در نيروي انساني دست بزند با بلند كردن شعارهاي معيشتي صف آرايي ميكنند. مشكل اصلي آموزش و پرورش ناكارآمدي و منبع اصلي ناكارآمدي، نيروي انساني آموزش نديده و غير حرفهاي در سطوح مختلف مديريتي و آموزشي و كارشناسي است. آقاي بطحايي كه الان سرپرست آموزش و پرورش است و قبل از اين معاون پشتيباني و مالي آموزش و پرورش بود چند روز پيش گفت كه بهره وري منابع در اين دستگاه ۳۰ درصد است. بعيد است با تعويض وزير اين درصد بيشتر شود. نميتوان منكر تفاوت وزرا شد.
فاني كارشناسي آگاه اما فاقد قدرت تصميمگيري و قاطعيت در اجرا بود. اگر به جاي فاني، نجفي وزير ميشد، احتمالا عملكردش با فاني ۱۰ درصد تفاوت داشت. ۱۰ درصد عدد كوچكي نيست، اما با ۱۰ درصد تفاوت، نه پرسنل راضي ميشد و نه كيفيت آموزشي مدارس دولتي بالا ميرفت و نه بهره وري سيستم بيشتر ميشد.
به نظر من نجفي در اين سه سال نه تنها محبوبيت خود را از دست ميداد، بلكه در سيبل انتقادات معلمان قرار ميگرفت و به طرفداري از ليبراليسم اقتصادي و سرمايه داري متهم ميشد. نجفي نميتوانست معجزه كند. او در حد امكانات و مقدورات دولت ميتوانست براي آموزش و پرورش اعتبار جذب كند. ممكن بود با چانهزني و لابيگري مثلا ۱۰ درصد اعتبار اضافه بگيرد. اما چنين افزايشي با مطالبات برانگيخته معلمان تناسبي نداشت. اگر هم ميخواست براي افزايش بهره وري دست به تركيب نيروي انساني بزند، متهم به اجراي«برنامههاي نئوليبراليستي» دولت روحاني ميشد.
هر وزيري كه بخواهد تغييري در تركيب نيروي انساني در راستاي بالا بردن بهره وري سيستم بدهد با مقاومت نيروي انساني مواجه ميشود. بدون تغيير در بافت نيروي انساني، به عنوان پيش شرط، هر طرح اصلاحي در باتلاق بيانگيزگي و بياعتمادي كاركنان فرو ميرود و ناپديد ميشود. خدا به داد وزير بعدي برسد! نسخه شفابخش آموزش و پرورش صرفنظر از نحوه اجرا، همچنان سياستهاي پنجگانه فاني است، اما بدون اقتدار مديريتي در آموزش و پرورش كاري نميتوان انجام داد.
* كارشناس آموزش و پرورش