حجاب، رسانه‏‌های جمعی و هویت ما

رسالت رسانه‌‏های جمعی به ویژه رسانه ملی صدا و سیما، چیزی جز تبلیغ و ترویج این فرهنگ و مبارزه بی‏امان با ترفندهای فرهنگ مهاجم نیست. بلكه موظف است از وظایفی كه قانون اساسی و نیز سند چشم‏انداز بیست ساله رهبر معظم انقلاب، برای حركت دستگاه‏‌های نظام ترسیم ساخته تخطی نكند.

کد خبر : 581610
سرویس سبک زندگی فردا: بازیگری فعال در عرصه انتقال اخبار و اطلاعات، تعامل و تضارب افكار و اندیشه‏‌ها، آموزش، پركردن اوقات فراغت مخاطبان و ... از وظایف رسانه‏‌های دیداری، شنیداری و نوشتاری هر كشوری است؛ با این تفاوت كه این رسانه‏‌ها باید وظایف خود را در آیینه باورهای دینی و ملی بنگرند. از آن‏جا كه رسانه‏‌ها سنت‏‌های دینی و ملی هر قومی را احیا می‏‌كنند و حافظه تاریخی و جمعی مردم را با تكرار سنت‏‌های اجتماعی حفظ می‏‌نمایند، باید رسانه‏‌های جمعی هر كشوری نگهبان هویت دینی و ملی آن كشور خوانده شوند. از این‏ رو اگر رسانه‏‌های جمعی، بدون در نظر گرفتن باورهای دینی و ملی نقش آفرینی كنند، دیگر رسانه آن قوم و تمدن خوانده نمی‏‌شوند. در ادامه این مقاله را به نقل از تبیان بخوانید.
تبلیغ و ترویج هویت دینی و ملی و تلاش برای تثبیت آن، از وظایف انكارناپذیر رسانه‏‌های جمعی است. اما وقتی سخن از هجوم فرهنگی بر ارزش‏‌ها و هنجارهای دینی و ملی به میان می‏‌آید، دفاع از هویت دینی و ملی نیز اهمیت می‏‌یابد و رسالت رسانه‏‌ها دو چندان می‏‌شود.
تثبیت هویت شخصی از وظایف و نیز عوامل روی‏كرد افراد جامعه به سوی رسانه‏‌های جمعی كشور است و افراد منتظرند كه در برخورد با كتاب، روزنامه، سینما، رادیو و تلویزیون، شاهد پیام‏‌هایی باشند كه آنان را در پای‏بندی به سنت‏‌ها و باورهای دینی و ملی خود مستحكم‌‏تر بدارد. همدم شدن با افراد جامعه نیز از وظایف رسانه‏‌های جمعی به شمار می‏‌آید و این مهم زمانی صورت می‏‌گیرد كه مردم، رسانه‏‌های جمعی را همدمی صادق بدانند كه آئینه باورها و سنت‌‏های پذیرفته شده آنان شمرده شود.
بی‏‌شك حجاب برای مردم این سرزمین، تنها یك واژه نیست؛ فرهنگی است كه طی قرن‏‌ها حتی قبل از پذیرفتن مكتب حیات‏‌بخش اسلام، با آن زندگی كرده‌‏اند و امروزه هویت دینی و ملی و انقلابی آنان با دیگر تمدن‏‌ها و اقوام به شمار می‏‌رود و رسانه‏‌های جمعی باید از این هویت نگهبانی كنند و در تثبیت هویت شخصی مردم بكوشند و در مقابل هجوم فرهنگ بیگانه، همدم و همراه مردم باشند.
آیا حجاب هویت دینی، ملی و انقلابی ماست؟ آیا این هویت امروز مورد هجوم فرهنگی و تمدنی قرار گرفته است؟ آیا رسانه‌‏های جمعی، گذشته از تلاش برای تبلیغ و ترویج فرهنگ حجاب در جامعه، رسالت خود را در برابر فرهنگ مهاجم به نحو احسن انجام داده‏‌اند؟ حجاب از جنبه هویت، ابعاد گوناگونی دارد كه عبارتند از: الف. حجاب هویتی دینی حجاب و پوشش در بینش توحیدی مردم این سرزمین قبل از آن‏كه نیازی طبیعی باشد، امری فطری به شمار می‌‏آید و حتی خداوند نیز دارای حجاب است. در این جهان بینی، هشدار خداوند به بشر در پیروی نكردن از شیطان، مؤید این واقعیت است كه شیطان انسان را به برهنگی و مخالفت با طبیعت و فطرت خود می‏ خواند:
«یا بنی آدم لا یفتننّكم الشیطان كما اخرج ابویكم من الجنة ینزع عنهما لباس‌هما لیریهما سؤالتهما»
حجاب در جهان بینی ما آیه و فرمانی از سوی خداوند سبحان است: «قل للموءمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الاما ظهر منها».
حجاب حدودی دارد كه هم فقهای شیعه آن را مشخص كرده‏‌اند و هم مفسران قرآن تبیین نموده‌‏اند و بهترین پوشش و حجاب برای زن مسلمان، همان پوشش حضرت زهرا (س) است. در بینش مردم ما، مخالفت با حجاب، مخالفت با آیه حجاب به شمار می‏‌آید و مخالفت با یك آیه قرآن، مساوی با مخالفت با كل قرآن است.
امروزه حجاب، مشخصه مسلمانی زن ایرانی است و به تعبیر فرانتس فانون، شاید فردی تا مدت‏‌های زیادی با زندگی كردن با فرد مسلمان، نفهمد كه مسلمان گوشت خوك نمی‏ خورد اما به مرور زمان می‌‏تواند به مسلمان بودن او پی ببرد؛ ولی با دیدن چادر در همان لحظه نخست، می‏‌توان به مسلمان بودن جامعه پی برد و به تعبیر او «از روی طرز لباس پوشیدن جامعه كه به وسیله عكس‏‌ها و یا فیلم‏‌های مستند ارائه می‏ شود، می‏‌توان در بدو امر نوع جامعه‏ ای را شناخت.» ب. حجاب هویتی ملی در میان اقوام و تمدن‏‌های عهد كهن، پوشش زن ایرانی در مقایسه با پوشش تمدن‏‌های دیگر، كامل‏تر بوده است. از این‏ رو، در هیچ كتیبه و نقش برجسته‏‌ای نمی‏‌توان زن ایرانی را حتی با سر برهنه مشاهده كرد. روت ترنر در كتاب تاریخ لباس، به پرده‏نشین بودن زن ایرانی در عهد باستان چنین اشاره می‏كند:
از زنان (ایرانیان باستان) شما اندكی تندیس به جای مانده است؛ زیرا زنان در زندگی اجتماعی شركت چندانی نداشتند.
ماریا برسیوس نیز به پوشش كامل زن ایرانی در نقش‏های برجسته دوران هخامنشی چنین اشاره می‏كند:
یك سوزن دوزی كشف شده در پهنه هخامنشی كه چهار زن را در دو طرف عودسوزی نشان می‏‌دهد، بسیار چشم‏گیر است. این دیوار آویز كه در گوری مدفون در زیر یخ در پازیریك پیدا شده، متعلق به دوره هخامنشی شناخته شده و تاریخ آن قرن چهارم قبل از میلاد است (رودنكو ۱۹۷۰: ۲۹۰ و ۱۹۷۷ P.I و منیر ۱۹۶۰) همین، در هر یك از چهار گوشه تصویر شده است. زنان لباس بلند و تزیین شده به تن دارند. هر چهار زن توری به سر دارند كه از پشت سر آویزان است. دو زنی كه نزدیك‏تر به عودسوز ایستاده‌‏اند، تاج بر سر دارند.
در كتاب تاریخ پوشاك ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول به استفاده زن ایرانی از پوششی در دوره اشكانیان و ساسانیان اشاره شده است:
لباس زنان در دوران ساسانی را عموماً پیراهنی یك‏دست و بلند و پرچین تشكیل می‏داد كه گاهی آن را با نواری در زیر سینه یا كمی پایین‏تر جمع می‏كردند و می‌‏بستند. گاهی نیز قسمت انتهای دامن را به وسیله پارچه‏‌ای اضافی و پرچین پرچین‏تر می‏‌دوختند. هر دو این پیراهن‏‌ها آستین‏‌های بلند تا مچ دست‏‌ها و یقه‏‌ای گرد و ساده داشتند... هم‏چنین زنان ساسانی از نوعی چادر استفاده می‏‌كردند كه در دوران قبل از آن نیز استفاده می‏‌شد.
متون كهن و اشعار راویان ایرانیان باستان هم از پرده‏نشینی و پوشش كامل زن ایرانی حكایت دارند تا آن‏جا كه فردوستی در خصوص زنان دربار پادشاهی می‏‌گوید: همه دخت شاهان پوشیده روی كسی كو نیامد ز پرده به كوی پسر هست و پوشیده رویان بسی
چنین خسته و بسته هر كسی
با روی آوری ایرانیان به اسلام، پوشش زن ایرانی كامل‏تر شد و چادر نیز بر پوشش‏‌های دیگر افزوده گشت. این روند تا بدان‏جا پیش رفت تا در دوره حكم‏رانان آل بویه، پوشیه هم افزوده شد:
لباس زنان دیلمی تفاوتی با لباس زنان ایرانی همان دوره در نواحی خراسان و سیستان، با عراق و بغداد نداشت. چادر زنان دیلمی سیاه بود و با پارچه نازك ابریشمی (قعب) روی چهره خود را می‏‌پوشاندند.
برادران شرلی در سفرنامه خود، حجاب زن ایرانی را در عصر صفویه چنین به تصویر می‏‌كشند:
چادر و روبند بر سر دارند، به طوری كه آفتاب هی‌چ‏وقت بر صورت آنها نمی‏‌تابد. زن‏‌ها هم مانند مردها شلوار و جوراب‏‌های مخملی گلی می‏پوشند.
یوشیدا مساهارو، سفیر ژاپن در دربار ناصرالدین شاه، در مورد حجاب زن در دوره قاجار می‏‌نویسد:
زن‏‌ها چادر بر سر می‏‌كردند كه از سر تا به پایشان را می‏‌پوشاند و فقط چشم‏‌ها از پشت روبند توری كه زیر چادر به صورت انداخته بودند، پنجره‌‏ای به بیرون داشت. در خیابان كه به زن‏‌های ایرانی می‏رسیدیم، آنها چشم از ما برمی‏‌گردانند و رویشان را سخت می‏‌گرفتند. در چند ماهی كه ما اینجا بودیم، هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زنان را بی‏‌حجاب و چادر ببینیم. در این وضع، زشت و زیبا، جوان یا پیر بودن زن‏‌ها را از روی رنگ و حالت دست‏‌های‌شان كه شاداب یا چروكیده است، قیاس و ارزیابی می‏‌كردیم.
به اعتراف تمام جهان‏گردانی كه در ادوار گوناگون به ایران سفر كرده‏‌اند، تا قبل از مسئله كشف حجاب رضاخانی، حتی بی‏‌حجابی در بین زنان اقلیت‏‌های دینی ایران اعم از مسیحی، یهودی و زرتشتی هم مشاهده نشده و فرهنگ حجاب و عفاف، بر جامعه ایران حاكم بوده است. ج. حجاب هویتی انقلابی نقش محوری زنان محجبه در شكل‏گیری انقلاب اسلامی بر كسی پوشیده نیست تا بدان جا كه امام خمینی(ره) خطاب به زنان باحجاب فرمودند:
آن كه در این نهضت خدمت كرد، شماها بودید. شما بودید كه با همین وضعی كه الان این‏جا حضور دارید، با همین وضع در خیابان‏‌ها ریختید و به نهضت ما كمك كردید. آنهایی كه تربیت شده بودند، آنها بودند [بی حجاب‏‌ها و بدحجاب‏‌ها [كه اگر هم دخالت، باز یك قشری‏شان بود كه نزدیك بودند به آن طوری كه شماها هستید، آنهایی كه تربیتشان آن طور بود [بی‏‌حجاب‏‌ها] آنها كاری به این مسائل نداشتند.
ایشان در مصاحبه با اوریانا فلانچی، روزنامه‌‏نگار فرانسوی، به صراحت به جایگاه زن باحجاب در شكل‏ گیری بزرگ‏ترین انقلاب قرن اشاره كردند. اوریانا فلانچی گفت:
خواهش می‏كنم امام! باید هنوز از شما سوءالات زیادی بكنم. مثلاً از این چادر كه بر من پوشانده‏‌اند تا به خدمت شما برسم و شما به زور به زنان می‏‌پوشانید. به من بگویید چرا زنان را مجبور می‏ كنید كه خود را مخفی كنند؟ در زیر پوششی كه پوشیدن آن مشكل و بیهوده است كه با آنان نمی‏‌شود حركت كرد؛ در حالی كه همان زنان نشان دادند كه مثل مردانند؛ مثل مردان مبارزه كردند؛ زندان كشیدند؛ شكنجه دیدند و مثل مردان انقلاب كردند؟
امام راحل در جواب فرمودند:
زنانی كه انقلاب كرده‏‌اند، زنانی هستند كه پوشش اسلامی داشته‏‌اند و یا دارند، نه زنان شیك‏ پوش بزك كرده مثل شما این ور و آن‏ور می‌‏روند بدون پوشش و یك دوجین مرد را دنبال خود می‏‌كشند؛ عروسكانی كه بزك می‏‌كنند و به خیابان‏‌ها می‏‌آیند و سر و موی و فرم بدن خود را نشان می‏‌دهند، بر ضد شاه قیام نكردند؛ هیچ كار مفیدی انجام ندادند؛ نمی‏‌دانند خود را چگونه مفید قرار دهند! نه به صورت اجتماعی، نه به صورت سیاسی و نه حتی به صورت حرف‌ه‏ای و تخصصی و این بدین دلیل است كه خود را به نمایش می‏‌گذراند برای مردان و حواس‌‏پرتی می‏‌آورند و آزارشان می‏‌دهد. هم‏چنین باعث حواس‌‏پرتی سایر زنان و آزار و حسرت آنان می‏‌شود.
صحنه‏‌های نهضت اسلامی از پانزدهم خرداد ۴۲ تا امروز، در عرصه‏‌ها و حوزه‏‌های گوناگون، بر این واقعیت تاریخی گواهی می‏‌دهد كه حجاب كامل، خصوصاً حجاب برتر (چادر) شناسنامه زن انقلابی ایران بوده است و امروز در جهان، انقلاب با چادر و چادر با انقلاب شناخته می‏‌شود. رسانه غربی، هویت بخشی غربی
تصویب طرح ممنوعیت حجاب در فرانسه و به تبع آن تصمیم برخی از كشورهای دیگر اروپایی و حتی آسیایی چون تركیه در دایره‏‌ای كوچك‏تر، نشان از عمق وحشت جهان غرب از روند رو به رشد حجاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی دارد. حضور سبز این فرهنگ اسلامی از آن‏جا برای غرب ناقوس مرگ فرهنگ آن را به صدا در آورد كه بی‏‌حجابی هم برای غرب چون حجاب برای مسلمانان مؤلفه محوری تمدن و فرهنگ آن به شمار می‏‌رود. فرهنگ و تمدن غرب بر پایه فلسفه لذت بنیان نهاده شد و بخش عظیم اقتصاد خود را مدیون همین مؤلفه است. از این‏رو، رسانه‏‌های جمعی تمدن غرب كه مولود همین بسترند و جذابیت و بهره‌‏وری و موجودیت خود را با این مولفه گره زده می‏‌بینند، برای القای فرهنگ خود و مبارزه با فرهنگ متعالی حجاب تلاش دو چندانی نمودند.
وظیفه این خودبیگانگی و رهبری راداری در غرب، بر عهده رسانه‏‌های جمعی است و در این زمینه، مبلغ و مروج برهنگی هستند. بیان برخورد فرهنگ غرب با زن و تصویر زن در رسانه‏‌های نوشتاری، دیداری و شنیداری بر كسی پوشیده نیست؛ زیرا آنان برهنگی را مؤلفه‏‌ای محوری در پیشبرد فرهنگ شیطانی خود می‏‌دانند و فرهنگ، اقتصاد و حتی سیاست خود را با آن گره می‌‏زنند، از این‏ رو نه تنها با بهره‏‌گیری از همه تاكتیك‌‏ها و تكنیك‏‌ها و استخدام فن‏آوری و هنر، در تبلیغ و ترویج آن می‏‌كوشند، بلكه در راه‏برد خود، شكستن هر گونه مقاوت در برابر این مولفه را در برنامه دارند.
بی‏‌شك به همان اندازه كه فرهنگ بی‏‌حجابی برای غرب اهمیت دارد، به همان اندازه نیز فرهنگ حجاب با اجتماع، سیاست، فرهنگ و اقتصاد ما گره خورده و شكستن سد حجاب، مساوی با فروپاشی هویت دینی، ملی و انقلابی ماست. حال، آیا رسانه‌‏های جمعی ما نیز به اندازه رسانه‏‌های جمعی غرب، در برابر این مهم از خود واكنش نشان می‏‌دهند و از تمامی سرمایه‌‏های معنوی و مادی خود در پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده، همت می‏‌گمارند یا خیر؟ سكوت و سكون رسانه‏‌ای
اگر بپذیریم كه جهان در آستانه سال ۲۰۲۰ میلادی، دو كدخدا پیدا خواهد كرد و این دهكده جهانی یا باید فرهنگ و تمدن اسلامی با محوریت ایران باشد و یا باید فرهنگ غرب با محوریت امریكا را برتابد و لی‏لی‏پوت جهان از میان دوگالیور ایران و امریكا، یكی را انتخاب كند، باید پذیرفت، آن‏چه در اطراف ما می‏گذرد، اعم از نقشه راه خاورمیانه تا لشكركشی به عراق و افغانستان و محدویت‏‌های بین‏‌المللی برای جلوگیری از تبدیل ایران به قدرت هسته‏‌ای، تنها و تنها برای مهار انقلاب اسلامی، تنها رقیب لیبرال ـ دمكراسی، در چند دهه دیگر است. از این‏ رو، به همان اندازه كه باید از فرهنگ شهادت‏‌طلبی پاس‏داری كرد، باید از حجاب نیز به دفاع برخاست؛ زیرا این دو به منزله دوبال و دو شاخصه مكتب اسلام ناب محمدی(س) به شمار می‌‏آیند و امروز حجاب، به منزله پرچم تمدن اسلامی است.
بنابراین، رسالت رسانه‌‏های جمعی به ویژه رسانه ملی صدا و سیما، چیزی جز تبلیغ و ترویج این فرهنگ و مبارزه بی‏امان با ترفندهای فرهنگ مهاجم نیست. بلكه موظف است از وظایفی كه قانون اساسی و نیز سند چشم ‏انداز بیست ساله رهبر معظم انقلاب، برای حركت دستگاه‏‌های نظام ترسیم ساخته تخطی نكند؛ وظایف و چشم‏اندازی كه در آن بر حركت حول محور بینش توحیدی و شریعت‏مداری یعنی همان هویت دینی، تأكید شده است.
امروزه در حساس‌‏ترین مقطع تاریخی، اسلام و ایران، در هجمه بی‏امان رسانه‏‌های غربی قرار گرفته‌‏اند كه با تبلیغ فرهنگ لذت و ایجاد فضایی انتزاعی و تخیلی و ایجاد نیازهای كاذب در نهاد انسان امروزی، مبلغ فرهنگ برهنگی و شیطانی خود هستند؛ در حالی‏كه رسانه‏‌های نوشتاری به لحاظ حاكمیت بینش تجاری و كاركرد حزبی و گروهی و رسانه‏‌های دیداری چون سینما، به دلیل رویكرد گیشه‏‌پسند، دفاع از این پرچم انقلاب اسلامی ایران را نادیده گرفته و بعضاً به بوته فراموشی سپرده‌‏اند.
در این مقطع، بیشترین امید به صدا و سیمای جمهوری اسلامی است كه بیشترین تأثیر را دارد كه متأسفانه به دلیل برخورد سطحی و الینه شدن بعضی تهیه كنندگان و كارگردانان و به كارنگرفتن كارشناسان زبده و دین‏شناس و باسواد، هنوز زن با حجاب را خرافی، هرهری مذهب، بی‏سواد و ... ارائه می‏‌كنند. در حالی‏‌كه هیچ كس منكر این واقعیت نیست كه رسانه ملی، برای الگوسازی و حتی نهادینه‏‌كردن پوششی مناسب در قالب شخصیت‏‌های داستانی و هنرپیشگان توان كافی را دارد، اما هنوز حتی در زمینه پوشش ملی كه رهبر معظم انقلاب بر آن تأكید داشته‌‏اند، گام لازم را بر نداشته است.
وقت آن رسیده كه عالمانه و آگاهانه و بدون هیچ خوف و وحشتی، از موضع‏‌گیری‏های بین‏‌المللی و عناصر وابسته به آنان در داخل، به وظیفه اسلامی، ملی و انقلابی خود عمل كنیم و در گام نخست، به سراغ رسانه‏‌های جمعی برویم و با بازخوانی عملكرد آنان و ارزیابی بودجه‏‌های در نظر گرفته شده از سوی نظام مقدس اسلامی با بازده عینی و ملموس، به پاك‏سازی موانع و در برخی از موارد، به افشای نقش برخی افراد در به‏وجود آمدن وضعیت كنونی بپردازیم.
كتاب‏نامه
۱. صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی(قده)، مركز مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی، وزارت ارشاد اسلامی، بهمن ۶۱.
۲. الجزایر و مسئله حجاب، فرانتس فانون، ترجمه دكتر خدابنده (كتاب شناسنامه ندارد).
۳. تاریخ پوشاك ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، دكتر محمدرضا چیت ساز، چاپ اول، سازمان مطالعه و تدوین كتب علوم انسانی دانشگاه‌‏ها (سمت)، مركز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه‏‌ای سازمان صدا و سیما، تهران، زمستان تهران ۱۳۷۹.
۴. تاریخ لباس ۵۰۰۰ سال پوشاك زنان و مردان جهان، روت ترنر ویل كاكس، ترجمه شیرین بزرگمهر، چاپ دوم، توس، تهران ۱۳۸۰.
۵. ترجمه تفسیر المیزان علامه طباطبایی سیدمحمدباقر موسوی همدانی، چاپ پانزدهم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
۶. جنگ علیه زنان، مارلین فرنج، ترجمه توراندخت تمدن (مالكی)، چاپ اول، انتشارات علمی ۱۳۷۳.
۷. زنان هخامنشی، ماریا برسیوس، ترجمه هایده مشایخ، چاپ اول، انتشارات هرمس، تهران ۱۳۸۱.
۸. زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، میترا مهرآبادی، چاپ اول، انتشارات آفرینش، نشر روزگار، بهار۷۹.
۹. طلیعه انقلاب اسلامی و مصاحبه‏‌های امام خمینی در نجف پاریس و قم، ستاد انقلاب فرهنگی مركز نشر دانشگاهی، تهران ۱۳۶۷.
۱۰. علل الشرایع، شیخ صدوق، منشورات المكتبة الحیدریه، مطبع‌ها فی النجف، ۱۳۸۵ قمری ـ ۱۹۶۶ میلادی.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: