تفاوت ترامپ با کاندیداهای دیگر در چیست؟
اوضاع فکری ترامپ در روزهای پایانی مبارزات انتخاباتی به طور مشخص به هم ریخته است و او به شکلی صریح و به دور از تعارفات دیپلماتیک در برابر «همه» ایستاده است.
اصول جزمی سیاست در آمریکا جای هیچ هنجارشکنی ساختاری را به امثال سندرز و ترامپ نمیدهد. شاهد مثال این موضوع، افشاگری ویکی لیکس از خیانت آشکار کمیته مرکزی حزب دموکرات در انتخابات درون حزبی علیه برنی سندرز بود که با هدایت رسانهای و دست بردن در نظرسنجیها اجازه ورود سندرز به انتخابات اصلی و نمایندگی او برای حزب دموکرات به جای هیلاری کلینتون را در انتخابات نداد. پشت کردن اعضای اصلی حزب جمهوریخواه به ترامپ هم به نوعی به معنای بیاهمیت بودن حجم وسیعی از رسواییهای امنیتی و جنگها و درگیریهای گستردهای است که هیلاری کلینتون در زمان تصدی عنوان وزیر امور خارجه در دولت اول باراک اوباما، مقصر اصلی آنها بوده است. عجیب است که گروه قابل توجهی از سیاستمداران جمهوریخواه در آمریکا به محافظهکاری مشهورند و حفظ وضع موجود از ویژگیهای این دسته از سیاستمداران است. اما با طی دوره هشت ساله ریاست جمهوری اوباما و وجود انباشتی از مشکلات اقتصادی در داخل و گرفتاریهای زیاد آمریکا در جهان (به خصوص خاورمیانه)، شاهد گرایش شدید دموکراتها به محافظهکاری و ظهور ترامپ به عنوان یک اصلاحگر «سیستم فاسد»، البته در قامت یک جمهوریخواه هستیم. با حذف سندرز از گردونه رقابتها، کار برای هیلاری کلینتون و حفظ وضع موجود راحتتر شد. دلیل آن بود که سندرز برای آنچه که خود یک «انقلاب سیاسی» در آمریکا مینامید، سالها تلاش کرده بود و نه تنها محافظهکاران جمهوریخواه بلکه دموکراتها هم از پیروزی وی در انتخابات میترسیدند. ولی ترامپ به جز پول خرج کردن و جنجالهای رسانهای، هنر دیگری برای مبارزه با این «سیستم فاسد» نداشت.
البته تا این جای رقابت انتخاباتی، شکست ترامپ هم چندان کار آسانی برای هیلاری کلینتون نبوده است. سایت افشاگر ویکی لیکس در موارد متعددی که در گذشته ( + ) به آن اشاره کردیم، اقدام به رسواسازی هیلاری کلینتون و «سیستم فاسد» سیاست در آمریکا نمود، ولی رسانههای ظاهراً آزاد آمریکایی به خصوص واشنگتن تایمز و نیویورک تایمز، در بزنگاه فاصله بین مناظره اول و دوم بین ترامپ و کلینتون به داد کلینتون رسیدند و با افشاگری درباره رسواییهای اخلاقی ترامپ، عملا موجب شکست ویکی لیکس در این بازی رسانهای شدند و در کنار محافظهکارانِ مخالفِ ترامپ، به حفظ وضع موجود در این «سیستم فاسد» کمک کردند. و ترامپ به قول خودش «قربانی بزرگترین تخریب سیاسی در آمریکا» شد.
البته در نگاه بسیاری از مردم آمریکا، با توجه به نظرسنجیهای صورت گرفته در یکی دو روز اخیر، باز هم فاصله آراء ترامپ و کلینتون، در حین کاهش است و این موضوع آن هم بعد از هجوم گسترده اخبارِ رسوایی اخلاقیِ ترامپ بر افکار عمومی، دلیلی جز سخنان بیپرده ترامپ درباره احتمال تقلب در انتخابات در روزهای اخیر ندارد. البته درباره مساله تقلب هم ترامپ از اواسط مبارزات درون حزبی بسیار گلهمند بود و در اظهارات توئیتری و سخنرانیهای رسمی به سیستم انتخاب توسط سوپردلگیتها اعتراض داشت. اوضاع فکری ترامپ در روزهای پایانی مبارزات انتخاباتی به طور مشخص به هم ریخته است و او به شکلی صریح و به دور از تعارفات دیپلماتیک در برابر «همه» ایستاده است. از مشکلات داخلی وی در کمپین انتخاباتیاش و استعفای جیم مورفی، مدیر سیاستهای ملی کمپین ترامپ تا دعوا با جمهوریخواهان و بالاخره درگیری لفظی هفته قبل وی با میشل اوباما، همه و همه ترامپ را یک تنه در برابر «سیستم فاسد» قرار داده است. در نتیجه بسیاری از مردم آمریکا (به خصوص طرفداران سندرز) و سایر ناظران جهانی مجبور به افسوس خوردن و احیانا آمادگی برای تحمل دوباره «سیستم فاسد» هستند. زیرا عقل حکم میکند که به طور منطقی «آدم فاسد» توان مبارزه با «سیستم فاسد» را ندارد!