چادر یا مانتو؟ نگاهی به دلایل انتخاب چادر و مانتو از سوی زنان ایرانی
سیما مهرپور که چند سالی در بسیاری از مکانها ازجمله سرکار و دانشگاه چادربهسر میکند، میگوید: «چادر رو دوست دارم و همیشه آدمهایی که در هر شرایطی چادرشان را کنار نمیذارند رو دوست دارم، اما برام سخته همیشه چادر بپوشم، خیلی خوب نمیتونم ادارهش کنم.»
کد خبر :
579506
سرویس سبک زندگی فردا: حجاب حریمی است که عزت میآورد و چشمپوشیِ است که چشمنوازیِ بالاتری را در پی دارد؛ این پیام نورانی است که از ابتدای خلقت با بشر بوده و تا انتها نیز همراه وی خواهد بود و دراینبین کسانی که اسلام آوردهاند، میدانند اطاعت از خدا، شیرینترین کردار است، اما همه میدانیم در جامعه امروز گاهی اوقات انجام برخی امور، سخت و حتی گاهی طاقت فرساست و یکی از سختترین این کارها داشتن حجاب است، آنهم وقتی قرار است زنان دوشادوش مردان کار کنند و فعالیت اجتماعیشان آنها را بیشازپیش در مرکز توجه قرار میدهد. در ادامه این مطلب را به نقل از دخت
ایران بخوانید.
خیلیهاشون هم همیشه من رو که میبینند ازم سوال میکنند: خب تو بالاخره کی میخوای این چادر رو ازسرت دربیاری!؟ اما باور کنید تابهحال وقتی چادر سرمه هیچکی جرأت نکرده بهم توهین کنه و این برام از همه چی ارزشمندتره. حتی یکی از اهالی سینما که اتفاقاً آدم خیلی معروفی هم هست بهم گفت: هرگز به حرفای اینها اهمیت نده، باور کن چون نمیتونن ازت لذت ببرن، این طور در موردت میگن، اما هر وقت بخوان در مورد یه دختر پاک صحبت کنند، تو جزو اولین نفرهایی هستی که به زبان میآرند.» رها در ادامه حرفهایش میگوید: «اینکه میپرسم شما حاضری یک روز مثل منِ نوعی چادر سر کنی و بیرون
بیایی به خاطر این نیست که من نمیتونم مثل تو لباس بپوشم،به خاطر اینه که شاید هنوز طعم حجاب خوبرو نچشیدی. و در ضمن اگه یه روز مثل به قول شما امثال من پوشش چادر رو امتحان کنی، میبینی سخته آراسته بودن با این پوشش. درضمن اگر بخوای حجابت کاملتر باشه، باید بدونی که بوی خوش برای نامحرم رو هم باید حذف کنی که این خودش بعضی وقتها باعث میشه شماها کنار ما نشستن اذیتتون کنه.» مهتاب سالاری که مانتویی است و کلا دلش نمیخواد درمورد چادر حتی فکر کند میگوید: «به نظرم خیلی خوبه که اسلام در مورد حجاب بوی خوش را هم لحاظ کرده، چون عطر و کاری که میتونه با مشام آدم
انجام بده، تاثیرش از نگاه هم بالاتره.» چون مرد هستم، نمیخواهم سختی حجاب را داشته باشید مهرداد سراج، اما درباره حجاب حرف جالب دارد و به گفته خودش به نمایندگی تعداد زیادی از آقایان در این بحث شرکت کرده، میگوید: «چرا باید بانوان عزیز کشورم خودشان را در فشار و ناراحتی حجاب قرار بدن، وقتی من ِ مرد، اگرم واقعا مرد هستم، باید چشم بذارم رو همه زیباییهای زنهای سرزمینم. چرا باید زن جور نگاه من رو بکشه؟ ما باید حجاب ذهنی داشته باشیم.» سمیه میرزایی در پاسخ به مهرداد میگوید: «فلسفه حجاب حفظ بنیان خانواده است؛ فکر میکنید عقدههای انحرافات جنسی آقایون از کجا
نشات میگیره؟ بخش عمدهاش از خارج و فرهنگسازی مجانی و دلسوزانه غرب… وقتی مردی، مجرد یا متاهل، میببینه، اما نتونه کامجویی داشته باشه، از خانواده دور باشه، یا زنش در حد و اندازه آدمهای بزک کرده خیابون نباشه، به جز معدودی که به قول شما حجاب ذهنی دارن و به قول دین، تقوا، بقیه یا مجبورند خودشون رو سرکوب کنند و یا دچار انواع انحرافات جنسی مثل همجنسگرایی و ... بشن. مدام با همسر و خانوادههاشون به خاطر این تناقض داخل و خارج خونه با خشونت و سردی برخورد کنند.» عبدالله ریحانی اما میگوید: «فکر میکنم فقط مشکل انتخاب و اصلاح نوع پوشش خانمها نیست، باورتان نمیشود،
اما من مدتی است اندازههای دخترم را یادداشت کردهام و در کیفم گذاشتم تا شاید یک مانتوی مناسب و پوشیده برایش پیدا کنم، ولی فکر کنم بالاخره باید دست به دامن خیاط شویم.» پروژه لطفا مرا ببینید وی در ادامه میگوید: «حالا این وسط تکلیف زن چیه؟ وقتی تو حریم امن خونه نه دیده میشه، نه توجهی بهش میشه. مجبور واسه برآوردن همون ذات زنونه و جلوه گریش پروژه لطفا من را ببینید رو تو خیابونها راه بندازه. ببینید خدا واسه جزء به جزء کارایی که همسرها در قبال همدیگه انجام میدن، براشون حسنه مینویسه و از لبخند تا هر محبت نسبت به همدیگه رو خداوند براشون صواب جهاد قرار
میده. اما ببینید چقدر مهم بوده که بابت کارای ساده و پیش و پا افتاده زن و شوهر به همدیگه خداوند کلی حسنه قرار داده، درحالی که تو دینهای آسمانی که تحریف شدن، روابط مرد و زن وجه شیطانی و شهوانی داره. او در آخر میگوید: «آقا مهرداد شما و آقایونی که این قدر سنگ آزادی خانمها رو به سینه میزنین، در مورد خواهر و مادر و همسرهای خودتون هم همین نظر رو دارین یا نسخه دیگهای براشون پیچیدین؟» مهرداد دیگر برای ادامه بحث اعلام آمادگی نمیکند و با بیان اینکه در کلیات با شما موافق، اما در جزئیات خیر، جمع را ترک میکند. فاطمه مهرانی نیز فقط یک خاطره تعریف میکند و بعد
سکوت، میگوید: «دیروز خانمی در مترو دیدم که از سر و وضعش هیچی نمیگویم، فقط فکر کردم دور لبش چیزی خورده و کثیف است، وقتی با دقت نگاه کردم دیدم نخیر، خانم رژ لبش این قدر زیاد است که دو تا دور لبش را هم گرفته. نمیدونم واقعا اینها چشون شده!» و من در این فکر هستم که چگونه است که جلوهگری در زنانی که سالها نانش را خوردند تغییر ماهیت میدهد و بسیاری از بازیگران مطرح هالیوود و سوپرمدلهای اروپایی، نه تنها اسلام، بلکه حجاب را با کمال میل میپذیرند و از کنار گذاشته شدن و مرکز توجه بودن چشمپوشی میکنند، نمیدانم چطور طراح و نقاش مشهور اروپایی بعد از پی بردن به
فهم درست از حجاب شروع به حجاب کشیدن بر روی برهنگیهای درو دیوار شهر میکند و در جامعه ما شاید یکی از دغدغههای برخی خانمها آزادی داشتن و کم کردن هر چه بیشتر حجاب است، حجابی که در دوران رضاخانی و در جریان کشف حجاب بسیاری با خانه نشینی چندین و چندساله حفظش کردند، نمیدانم آیا راحتی من، به عنوان یک زن در پوششی راحت و سبک در تابستان است یا تحمل حجابی کامل برای در امنیت قرار گرفتن خود و خانواده.
نمیدانم چرا باید در جامعه ما بحثی مثل حجاب اختیاری باب شود، آیا نباید شک کرد که ممکن است ایران در معرض یک کشف حجاب زیرپوستی باشد؟