تعداد شهرهای ایران در ۱۰۰ سال اخیر چند برابر شد؟
بر اساس طرح جامع توسعه و عمران روستایی در مدت 110ساله اخیر، تعداد شهرها، رشد 1020 درصدی را تجربه کرده و از 100 مرکز به 1120 مرکز افزایش یافته (11.2 برابر) شده است.
خبرگزاری فارس: مرکز پژوهشهای مجلس «طرح جامع توسعه و عمران روستایی کشور» بررسی کرده و در مورد آن اظهار نظر کارشناسی کرده است.
با وجود نقش اساسی توسعه روستایی در تحقق اقتصاد مقاومتی، برآوردها حاکی از آن است که در دهههای آتی، جمعیت روستایی کشور، روند کاهش نسبی و مطلق خود را ادامه خواهد داد و وضعیت نگران کنندهتری را تجربه خواهد کرد. سهم نواحی روستایی از جمعیت کشور، طی سالهای 1280 الی1390، از 79 به 29 درصد رسیده است و این میزان در سال 2050، به 16 درصد خواهد رسید.
طبق قانون «الزام دولت به توسعه متوازن روستایی» دولت باید ظرف سه ماه، لایحه تعیین متولی سیاستگذاری، برنامهریزی و نظارت بر توسعه متوازن روستایی را به مجلس ارائه میکرد. درحالی که عملاً این اقدام تاکنون بعد از گذشت بیش از یک دهه شکل اجرایی بهخود نگرفته است و کماکان روستاهای کشور بهدلیل فقدان متولی مناسب و پاسخگو دچار مشکلات عدیدهای هستند.
بهدلیل نظام برنامهریزی بخشی و متمرکز کنونی که در آن معمولاً هریک از دستگاههای اجرایی بدون هماهنگی با یکدیگر و بدون توجه به نیازهای واقعی و اولویتدار روستاییان اقدام به طراحی و اجرای طرحهای خود مینمایند و هیچگونه ارزیابی میدانی از عملکرد و اثربخشی طرحهای آنها در روستاها وجود ندارد، هر لحظه تأخیر در سازماندهی امور توسعه روستایی کشور و تشکیل یک سازمان مقتدر و جهادی، هزینه کلانی را از ناحیه بیانضباطی مالی و اتلاف منابع عمومی به کشور تحمیل میکند.
در راستای رفع این چالش، از دو سال پیش، پژوهشی تحت عنوان «تحلیل چالشهای مدیریت و برنامهریزی روستایی در ایران و ارائه راهکارهای مناسب» به سفارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با نقشآفرینی دانشگاه تهران انجام شد تا برمبنای آن، الگوی مناسب برای سیاستگذاری و برنامهریزی توسعه پایدار روستایی در ایران مشخص شود. گزارش حاضر، با بهرهگیری از یافتههای طرح پژوهشی مذکور، در پی شناساندن دقیق و جامع چالشهای اساسی توسعه روستایی در ایران و سپس تبیین مأموریتها، الزامات، کارکردها و ویژگیهای یک ساختار مناسب توسعه روستایی و در نهایت طراحی ساختار مذکور است.
این امر زمینه را نیز برای بررسی کارشناسی طرح جامع عمران و توسعه روستایی فراهم کرده است. بررسیهای علمی نشان داد، کشور نیازمند ایجاد سازمان توسعه روستایی با استفاده از ظرفیتهای موجود است. مأموریتهای اساسی این سازمان شامل: 1. حمایت مناسب از روستاها در سیاستگذاریهایی مانند تصویب بودجه، برنامههای توسعه و غیره، 2. پایش و ارزشیابی آثار پروژههای توسعه روستایی و کشاورزی و ارائه راهکارهای پیشنهادی به دستگاههای مربوطه، 3. پرهیز از بخشینگری و تقویت هماهنگی در بین بخشها و دستگاههای بخشی و سطوح مختلف حکومت و بین بازیگران عمومی و خصوصی و 4. برنامهریزی محلی است. باید اظهار داشت، هدف اساسی سیاستگذاری روستایی باید در نهایت ایجاد تحول در سطح محلی و عرصه روستاها، با تأکید بر طراحی و اجرای پروژههای تقاضا محور باشد.
مقدمه
از آنجایی که تحقق عدالت اجتماعی، یکی از مهمترین آرمانهای انقلاب اسلامی است، لذا از همان ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی، تلاشهای فراوان و شایان تقدیری در راستای محرومیتزدایی از روستاها صورت گرفت، ولی شواهد حاکی از آن است که بهدلیل عدم تلقی صحیح از مفهوم توسعه روستایی و عدم جامع نگری، هنوز محرومیت بهصورت پایدار از چهره سکونتگاههای روستایی زدوده نشده است و این نواحی در بسیاری از موارد از زیستپذیری کافی برخوردار نیستند.
بررسیها نشان میدهد، سهم نواحی روستایی از جمعیت کشور، طی سالهای 1280 الی 1390، از 79 به 29 درصد رسیده است. همچنین در مدت زمان 110ساله اخیر، تعداد شهرها، رشد 1020 درصدی را تجربه نموده و از 100 مرکز به 1120 مرکز افزایش یافته است (2/11 برابر). این رشد برای دوره پس از انقلاب اسلامی (1355-1390)، حدود 200 درصد بوده که غالباً در نتیجه تبدیل سکونتگاههای روستایی به شهری پدید آمده است. برآوردها حاکی از آن است که در دهه های آتی، جمعیت روستایی کشور، روند کاهش نسبی و مطلق خود را ادامه خواهد داد و وضعیت نگرانکننده تری را تجربه خواهد کرد.
برآوردی که توسط کلانتری و همکاران (1392) درخصوص جمعیت روستایی کشور انجام شده است، پنج ویژگی عمده را برای جمعیت روستایی ایران در افق 1410 پیش بینی کرده است که شامل تداوم روند مهاجرتهای روستا-شهری، کاهش جمعیت مطلق و نسبی روستایی کشور، سالخوردگی ساختار سنی جمعیت روستایی و افزایش عرضه نیروی کار روستایی است. طبق یافته های این تحقیق، علاوهبر کاهش مطلق جمعیت روستایی کشور در فاصله سالهای 1385-1410، سهم نسبی آن نیز در افق 1410 کاهش خواهد یافت، بهطوری که از 4/31 درصد در سال 1385، به 85/22 درصد در 1410 خواهد رسید. ازسوی دیگر بهعبارت دیگر، در سال 1410، بیش از 77 درصد از جمعیت کشور شهرنشین خواهد بود. همچنین یافتههای این پژوهش حاکی از تداوم روند سالخوردگی جمعیت روستایی در دوره 1385- 1410 است، بهگونهای که میانه سنی جمعیت روستایی از 5/23 سال در 1385، به 1/37 سال در 1410 خواهد رسید. ازسوی دیگر برآورد سازمان ملل در سال 2014 نیز جمعیت کل ایران را معادل 78470000 نفر برآورد کرده است که 1/27 درصد (معادل 21.301.000 نفر) آن در روستاها سکونت داشتهاند. لازم به ذکر است که این سهم در سال 2050، به 16 درصد خواهد رسید (سازمان ملل، 2015). این آمارهای نگران کننده نشان میدهند در صورت تداوم چالشهای توسعه روستایی و عدم برنامه ریزی جدی، کشور در سالهای آتی می تواند با تهدیدات جدی در حوزه امنیت غذایی، حاشیهنشینی در شهرها و افزایش اختلاف طبقاتی مواجه شود.
بررسی نسبت درآمد هر فرد شهری به روستایی در بازه زمانی سالهای 1380 تا 1393 نشان میدهد که این نسبت بهطور متوسط 9/1 بوده است. به بیان دیگر، در دوره مذکور، درآمد هر فرد شهری حدوداً 90 درصد بیشتر از هر فرد روستایی بوده است. این نسبت بین سالهای 1387 تا 1389 در بیشترین حد خود قرار داشته است و بعد از سال 1389 کمی اصلاح شده، اما بعد از سال 1391 مجدداً شکاف درآمدی بین شهروندان و روستاییان بهتدریج افزایش یافته است و به بیش از 87 درصد رسیده است.
همچنین در 14 سال اخیر، خانوادههای روستایی همواره از نظر دسترسی اقتصادی به غذا در منطقه ناامن غذایی قرار گرفتهاند، درحالی که خانوادههای شهری در همین بازه زمانی از نظر این شاخص در منطقه امن غذایی قرار گرفتهاند. در بین دهکهای مختلف درآمدی در روستاها فقط دهک دهم درآمدی در منطقه نسبتاً امن غذایی قرار داشتهاند. آمارها حاکی از آن است که دهکهای کمدرآمد روستایی (دهک یک تا سه) بیش از 50 درصد از درآمد خود را به تهیه غذا تخصیص میدهند و در منطقه ناامنی شدید غذایی قرار دارند. در نواحی روستایی در سال 1392 هر خانواده دهک یکم، سالیانه حدوداً 6/1 کیلوگرم گوشت قرمز مصرف میکرده که روند آن از سال 1386 تا 1392 کاهشی بوده است. همچنین بهطور متوسط هر خانواده روستایی نسبت به خانوادههای شهری 38 درصد ماهی، 25 درصد لبنیات و 20 درصد گوشت قرمز کمتر مصرف کردهاند (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، 1395).
بهطور کلی در حال حاضر، کشور فاقد سند راهبردی، برنامه و نهاد مشخص درخصوص مدیریت توسعه پایدار روستایی است. اعتبارات روستایی و عشایری در بودجههای سنواتی کشور که درواقع ابزار تحقق اهداف برنامههای توسعه کشور محسوب میشوند، جایگاه شایستهای ندارند. کل سهم قابل احصای روستاها و مناطق عشایری از بودجه سنواتی دولت در 7 سال اخیر، بسیار اندک (تنها 4-3 درصد) بوده است. این اعتبارات، در لوایح بودجه سنواتی فاقد فصل مجزایی بوده و عمدتاً ذیل فصل مسکن و عمران شهری، روستایی و عشایری و بهصورت غیرقابل تفکیک با اعتبارات شهری آورده میشود. این درحالی است که ساختار شفاف و مشخص بودجه های سنواتی، شرط اساسی ارزشیابی و پایش اثربخشی اعتبارات است. همچنین گزارشهای سالیانه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی درمورد اعتبارات مذکور حاکی از آن است که رویکرد کلی این اعتبارات، عمرانی ـ خدماتی بوده و براساس تفکر سیستمی نسبت به توسعه روستایی تدوین نمیشوند.
درحال حاضر، به نظر میرسد سیاستگذاری و مدیریت توسعه روستایی کشور با چالش نهادی جدی مواجه است. در این راستا از دو سال پیش، پژوهشی تحت عنوان «تحلیل چالشهای مدیریت و برنامهریزی روستایی در ایران و ارائه راهکارهای مناسب» به سفارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با نقشآفرینی دانشگاه تهران انجام شد تا برمبنای آن، الگوی مناسب برای سیاستگذاری و برنامهریزی توسعه پایدار روستایی در ایران مشخص شود. موضوع اساسی در این تحقیق، تحلیل مؤلفه های سیاستگذاری روستایی و تبیین مأموریتها، اهداف، الزامات و کارکردهای اساسی ساختار مناسب توسعه روستایی بود تا در نهایت بتوان نسخه مناسبی را در این حوزه پرچالش و اختلاف برانگیز ارائه نمود.
در این پژوهش، کلیه قوانین مرتبط با مدیریت و توسعه روستایی کشور، اعم از قوانین دائمی و برنامههای عمران و توسعه، قبل و بعد از انقلاب اسلامی (از سال 1286 تاکنون) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. همچنین ساختارهای کلان توسعه روستایی کشور از سال 1285 تاکنون شناسایی و مأموریتها، اهداف و سرنوشت آنها تحلیل شد. سپس ساختارهای 13 کشور مختلف در زمینه نحوه تدبیر امور روستایی و نیز رویکردهای جهانی نوین سیاستگذاری توسعه روستایی مطالعه شد. در مرحله بعدی، براساس نگرش شکلگرفته حاصل از بررسی قوانین و ساختارهای توسعه روستایی کشور و تجارب و مبانی جهانی، بهمنظور تحلیل عمیقتر و جامعتر چالشهای اصلی توسعه روستایی کشور و سپس تدوین ساختار مناسب، با 27 نفر از برجستهترین صاحبنظران توسعه روستایی کشور (از دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، خوارزمی و غیره) و نیز کارشناسان ارشد دستگاههای اجرایی مرتبط، مصاحبه عمیق و انفرادی (با هر نفر بهطور متوسط 90 دقیقه) صورت گرفت.
گزارش حاضر، با بهرهگیری از یافته های طرح پژوهشی مذکور، در پی شناساندن دقیق و جامع چالشهای اساسی توسعه روستایی در ایران و سپس تبیین مأموریتها، الزامات، کارکردها و ویژگیهای یک ساختار مناسب توسعه روستایی و در نهایت طراحی ساختار مذکور است. این امر، زمینه را برای بررسی طرح جامع عمران و توسعه روستایی فراهم میکند. طرح قانونی مذکور اخیراً توسط برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در راستای رفع چالش فقدان متولی مناسب توسعه روستایی ارائه شده است.
اهمیت راهبردی نواحی روستایی و عشایری
هرچند جمعیت روستایی کشور بهدلیل برنامههای نامناسب و سوگیری به سمت نواحی شهری و صنایع بزرگ و نیز دامن زدن بر تبدیل روستاها به شهر در حال کاهش بوده است، ولی مقایسه جمعیت روستایی کنونی ایران با جمعیت کل بسیاری از کشورهای دنیا، اهمیت این جمعیت را بهخوبی برای سیاستگذاران آشکار میکند. بررسیها نشان میدهد، جمعیت روستایی ایران در سال 2014، به تنهایی بیشتر از کل جمعیت هر یک از 140 کشور دنیا از جمله کشورهایی مانند رومانی، شیلی، بولیوی، سوئد، سوئیس، پاراگوئه، فنلاند، قزاقستان، نروژ، نیوزیلند و نیجر بوده است. همچنین جالب توجه است که جمعیت روستایی ایران تنها حدود 2 میلیون نفر کمتر از کل جمعیت کشور استرالیا بوده است. لذا مدیریت و بهبود کیفیت زندگی این تعداد قابل توجه از شهروندان، نیازمند برنامهریزی جدی و هدفمند و تدوین راهبردهای مناسب و هماهنگکننده در راستای استقرار متوازن جمعیت کشور در پهنه سرزمین است.
متن کامل این طرح را می توانید از