تفاوتهای منصوریان نفت و استقلال
برخی مربیان به جای آنکه اطرافیانی مثبت و تاثیرگذاری کنار خود داشته باشند تا هر روز ادبیاتشان بهتر از قبل شود، به سمت افرادی گرایش دارند که بیشتر به فکر چاپلوسی و تملق هستند.
تفاوت های منصوریان نفت و استقلال در این رابطه پرسش های بسیاری میان مردم به وجود آمده و آنها پی در پی میپرسند که بر منصوریان جنتلمن در نفت چه گذشته که در دربی بعد از تساوی دست هایش را مشت می کند و فریاد می زند، پیشنهاد انگلیسی اش را اصرار می کند، کری می خواند، گزارشگر را تهدید می کند که صابون هواداران به تنش نخورده و... . چه اتفاقی افتاده که منصوریان دوست داشتنی امروز از بوقچی ها حمایت می کند و حرف هایی می زند که صحیح نیستند؟
فشار شدید عصبی و روانی پاسخ به این پرسش تحقیقات میدانی می خواهد. باید رفت و دید، باید تفاوت ها را فهمید. اولین تفاوت فشار بسیار شدید عصبی و روانی است روی سرمربی استقلال که روی سرمربی نفت نبود. در نفت همین نتایج تقریبا پارسال رقم خورد اما کسی با منصوریان کاری نداشت و او تیمش را جمع و جور کرد و بالاخره به قد و اندازه نفت رسید. در استقلال اما هر تساوی یا شکست انفجاری است در کنار علیرضا منصوریان.
امیر قلعه نویی هم چنین بود این اما همه ماجرا نیست. در واقع برخی مربیان دیگر هم بوده اند که حرف هایشان توسط هواداران تیم نقد شده و جبهه گیری هایی روی آن صورت گرفته شده است. به عنوان مثال امیر قلعه نویی هم چنین وضعیتی داشت. اظهار نظر های عجیب او منتقدانش را تا جایی زیاد کرد که پرافتخارترین مربی استقلال حداقل در یک دهه گذشته در استادیوم آزادی با عتاب هواداران استقلال مواجه شد.
پیشنهاد از ازبکستان برای قلعه نویی قلعه نویی یک روز هواداران را اهالی کوفه می خواند، روز بعد او هم نویسنده و گزارشگر تهدید می کرد و یکی را عمر و عاص و دیگری را مزد بگیر و غیره می خواند و با هر کسی هم که در می افتاد بوقچی ها کاری می کردند که هشتاد میلیون نفر تصور می کردند که امیر قلعه نویی به آنها خط داده است. اتفاقا امیر قلعه نویی هم مدعی بود که در ازبکستان پیشنهاد مربیگری دارد.
علی پروین هم بود حتی علی پروین هم با وجود توانایی های بسیار در فوتبال خیلی زود سنتی خوانده شد که به دلیل تاثیر گرفتن از اطرافیانش بود که غالبا جزو بهترین ها نبودند و تنها سلطان فوتبالشان را تمجید می کردند. در میان اینها هم کسی وجود نداشت که ادبیات بهتری را متذکر شود یا عیبی بگیرد و بکوشد هر روز جایگاه اجتماعی مربی را بالا و بالاتر ببرند.
ناصر حجازی، افشین قطبی، افشین پیروانی، منصورپورحیدری و مظلومی اما کمتر از این اظهار نظرها داشته اند. پرسش دوم این است که چرا؟
چرا این سه مربی؟ تحقیقات میدانی ما را به آن جهت سوق می دهد که این سه مربی در استقلال پیرامون خود و تیمشان را خلوت نگه می داشتند. هیچکس تاکنون کنار حجازی یا پورحیدری لیدر و بوقچی های عجیب و غریب نمی دید، اگر هم هوادارانی بودند، از منظر تحصیلات جایگاه بهتری داشتند و از آن مهم تر اینکه فاصله شان با مربی همیشه حفظ می شد تا این مربیان تحت تاثیر قرار نگیرند. در مورد مظلومی کمتر از پورحیدری و حجازی این مورد دیده می شد اما به هر حال او هم فاصله دیگران را با خودش حفظ می کرد.
منصوریان در راه قلعه نویی به نظر می رسد منصوریان هم مثل امیر قلعه نویی شاید با «تفکر مردم داری» در حال مربیگری است در حالی که دوره کردن مربیان توسط برخی موجب توهم ها و تصورات غلط می شود.
اطرافیانی برای مدح و سپاس میگویند یک نفر را میخواهی بشناسی اول دوستانش را بشناس. به نظر می رسد دوره شدن مربیان نه توسط مشاوران ارشد و فوتبالی و یا رسانه ای که توسط برخی هواداران که از هیچ غربالی عبور نکرده اند و سیستم تعریف و تمجید های ناتمام برای ماندن کنار «کوچ» مربیان را در اظهار نظرها دارند. در واقع مربیان با بمباران مدح و سپاس بی پایان و تعریف و تمجیدها آنقدر قرار می گیرند و دوره می شوند که پس از مدتی تصور می کنند هواداران یعنی همین تعداد که پیرامون آنها هستند.
به واقع سطح بحث ها و حرف ها و کنش و واکنش ها در حد همان چند نفر محاصره کننده که حتی تا درب منزل هم مربی را رها نمی کنند نزول می کند. نه حرف جدیدی، نه بحث فنی بالاتری و نه هیچ چیز دیگر.
منتقدان پرتعداد دیده نمی شوند این محاصره نهایتا تاثیر خود را می گذارد و انتقاد هواداران معمولی تر را ایجاد می کند و کار را به جایی می رساند که منهای آن صد و دویست نفر که همیشه دور مربی را گرفته اند و شب و روز در فضای مجازی و حقیقی فعالیت دارند و البته حلقه نزدیک به اینها که جماعتی حدود هزار نفر هستند. دیگران می شوند منتقد ادبیات مربی که تا دیروز محبوب بود و امروز همه را به تعجب واداشته است.
به عکس های منتشر شده از منصوریان و قلعه نویی در فضای مجازی دقت کنید، این عکس ها با عکس های ناصر حجازی و پورحیدری متفاوت هستند.