روزنامه شرق: حجتالاسلام میرزامحمدی، خطیب هیأت «حداث الحسین» در شب عاشورا، مدعی شد برخی - که البته نامی از آنها نبرد- امام (ره) را مجبور به صدور فتوای حلیت شطرنج کردهاند. موضوعی که با واکنش مرتضی اشراقی، نوه دختری امام خمینی مواجه شد. اشراقی تأکید کرده است آنها که گمان میکنند امام در اجبار قرار گرفته، امام را نشناختهاند و کینههای متحجرین اینبار امام را هدف قرار داده است.
شب عاشورا، همان شبی بود که قرار بود بازی فوتبال ایران و کره در تهران انجام شود. بازیاي که از قبل، برخی نسبت به برگزاری آن هشدار داده و خواستار لغو یا برگزاری در کشور دیگر يا برگزاری بدون تماشاگر آن شده بودند. انصار حزبالله جمعه قبل از بازی، بعد از نماز جمعه راهپیمایی کردند. همان شب هیأت حداثالحسین میزبان سخنران همیشگی خود حجتالاسلام میرزامحمدی بود. هیأتی که محل آن شهر قم و در خیابان صفاییه است؛ همان خیابانی که سیدحسن خمینی هم آنجا دفتر دارد.
میرزامحمدی در سخنرانی شب عاشورای خود، با بیان اینکه «چند سال قبل دولت عربستان اجازه نداد بازیکنانش در ماه رمضان فوتبال بازی کنند» ادعا کرد دولت سعودی حاضر شد جریمه آن را بپردازد اما عدهای بیبصیرت در کشور ما به خواسته یهودیهایی که بر فیفا حکومت میکنند تسلیم شدند. او افرادی را که باعث برگزاری بازی ایران و کره شدند فاقد غیرت دینی خواند.
میرزامحمدی در بخشی از این سخنرانی، با ذکر روایتی از امام رضا(ع) درباره شطرنج گفت: «حالا هی بهانه بیاوریم که آیا شطرنج حلال است یا حرام است؟ که آن هم یک داستانی داشت که چه جوری مرحوم امام را وادار به این کردند».
این سخن که از جانب میرزامحمدی تکذیب نشده است، روز گذشته با واکنش مرتضی اشراقی مواجه شد. او در مطلبی که در اختیار سایت جماران قرار داده است، درباره ادعای در اجبار قرارگرفتن امام خمینی برای حکم حلالشدن بازی شطرنج نوشت: «در شبهای سوگواری که به عزای سید شهیدان در حرم امامخمینی(ره) نشسته بودم _همانجایی که صدا و سیما هر جای عالم را نشان داد جز آنجا را _ در خبرها خواندم و خواندید که یکی از خطبا در سخنانی گفته است که امام را مجبور کردند که به حلیت شطرنج فتوا دهند. چند روزی نیز منتظر ماندم تا شاید تکذیبیهای از سوی آن خطیب صادر شود که نشد». در ادامه این یادداشت آمده است: «اگر نبود ارزش امام عزیز ما، میگذاشتم این سخن در لابهلای حرفهای روزانه فراموش شود؛ اما آثاری که بر این سخن ممکن است بار شود همه را باید بر آن دارد که این سخن باطل را رد کنند. حقیقت امر آن است که در بهترین فرض باید بگوییم گوینده این سخن، امام را نشناخته است».
او سپس با طرح سؤالاتی ادامه داده است: «واقعا آیا این آقای خطیب چنان امامی را شناخته و معرفی میکند که آنچه را واقعا حرام خدا میداند، به دلیل فشارها حلال کند؟ به نظرم این گوینده هرچقدر هم امامنشناس تصور شود نمیتواند تا این اندازه از فهم حقیقت تهی باشد. کینههای متحجرین از امام سالهاست بهگونههای مختلف رخ نموده است و اول یاران امام را و بعد فرزندان امام را و اکنون شخص امام را هدف گرفته است».
او در خاتمه میافزاید: «بگذریم که در همین داستان شطرنج، جمع بسیاری از مراجع فعلی هم قائل به حلیت هستند، پس لابد از منظر این آقا، آنها هم به خاطر فشار، حرام خدا را حلال کردهاند. نکته آخر هم اینکه جالب است بدانید که امام در بیان فتوای حلیت شطرنج استدلال فقهی کاملی بیان داشتهاند که اینجا محل طرح آن نیست، با این حساب حتما فشارآورندگان، فقیه بودهاند! بعضی وقتها آدمی نمیداند نام برخی حرفها را چه بگذارد؛ جهالت و نادانی یا کینه و دشمنی».
حلیت شطرنج و اوزونبرون
بحث حلالبودن یا نبودن شطرنج یا اینکه فتوای آن از جانب امام در چه شرایطی صادر شده، در حالی مطرح شده است که چندی پیش هم موضوع حلیت مصرف ماهی اوزونبرون مطرح شده بود. محمد هاشمی در مصاحبهای که با خبرگزاری ایرنا داشت، درباره حلالبودن مصرف خاویار گفته بود: «یادم است تخم خاویار قبل از انقلاب طبق نظر مراجع حرام بود؛ اوایل انقلاب، مرحوم دکتر یدالله سحابی، از رهبران نهضت آزادی، خدمت امام رسید و ثابت کرد ماهی اوزونبرون که تخم خاویار در شکم آن است، دارای فلس یا پولک است. امام هم در پاسخ ایشان فرمودند: خوردن ماهی فلسدار مشکل ندارد و حلال است». بعد از مصاحبه محمد هاشمی میرمحمد صادقی، مدیرعامل وقت شرکت سهامی شیلات ایران در سالهای ١٣٦٠-١٣٦٣ بهنوعی مطلب هاشمی را تکذیب کرده و توضیح داده بود که بعد از اعلام نظر برخی از علما مبنی بر حلیت اوزونبرون: «سرانجام در سال ٦٢ یا اوایل ٦٣، در یک برنامه تلویزیونی با خوردن یک دانه خاویار حلیت آن را اعلام کردم».
حالا هم با بحثی که میرزامحمدی آغاز کرده، بحث حلیت شطرنج دوباره مطرح شده است. امام در ماههای پایانی عمر خود فتاوای مهمی دارد ازجمله اعلام حلیت بازی شطرنج و موسیقی.
امام در روز ١٩ شهریور سال ١٣٦٧، در پاسخ به دو سؤال درباره خریدوفروش آلات موسیقی و نیز بازی شطرنج این پاسخها را مطرح کردند. این دو فتوا بعدا در محافل سنتی واکنشهایی برانگیخت که البته با پاسخهای درخور توجه امام روبهرو شد.
به استناد صحیفه نور، متن استفتا از امام خمینی درخصوص شطرنج و آلات موسیقیایی به اين قرار است: « -از آنجا که آلات لهوولعب استفادههای مشروع از قبیل نواختن سرودها را دارد، آیا خریدوفروش آن بیاشکال است؟
بسمهتعالی
خریدوفروش آلات مشترکه به قصد منافع محلله آن اشکال ندارد.
٢- اگر شطرنج آلات قماربودن خود را بهطورکلی از دست داده باشد و چون امروزه تنها بهعنوان یک ورزش فکری از آن استفاده میشود، بازی با آنچه صورتی دارد؟
بسمهتعالی
بر فرض مذکور اگر برد و باختی در بین نباشد اشکال ندارد».
ایرادات آیتالله قدیری و پاسخ قابل تأمل امام
بعد از این دو استفتا مرحوم آیتالله قدیری نامهای را در باب اعتراض به امام مینویسد. قدیری در آن نامه با اشاره به احادیث امام معصوم درباره حرمت موسیقی و شطرنج به امام چنین توصیه میکند: «در هر صورت اگر ساحت قدس حضرتعالی از اینگونه مسائل به دور باشد به نظر من بهتر است و ضرورتی در نشر آنها دیده نمیشود. دیگر هر طور صلاح میدانید»؛ اما امام در پاسخ به نامه محمدحسن قدیری چنین مینویسد: «...و بالجمله آنگونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید بهکلی باید از بین برود و مردم کوخنشین بوده یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند... شما خود میدانید که من به شما علاقه داشته و شما را مفید میدانم؛ ولی شما را نصیحت پدرانه میکنم که سعی کنید تنها خدا را در نظر بگیرید و تحت تأثیر مقدسنماها و آخوندهای بیسواد واقع نشوید، چراکه اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدسنماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمهای بخورد، بگذار هرچه بیشتر بخورد». متن کامل این نامهها که مربوط به سال ١٣٦٧ است در صحیفه نور موجود است. سیدحسن خمینی بارها در سخنرانیهای خود به این موضوع اشاره کرده است؛
برای نمونه او در سخنرانی در شصتونهمین اجلاس شورای مرکزی دانشگاه آزاد چنین گفته بود: «امام راحل در سالهای آخر عمرشان همواره با صدور فتواهایی در رابطه با شطرنج و موسیقی، بت تحجری را که در آن دوران وجود داشت، شکستند. ایشان همچنین در آن دوران در کنار طرح بحث اسلام آمریکایی، بحث مقابله با نظامهای طبقاتی را مطرح کردند و اعلام کردند نظام سرمایهداری را نمیپذیرند».