جنگی که پایانی برای آن قابل تصور نیست

راه سوم، معجزه ای است به نام "خرد انسانی"؛ راهکاری که قاعدتا باید از مسیر سازوکارهای تلاش های سیاسی بین المللی، با اتکای تجربیات بشری در خاتمه جنگ های بزرگ و ورود به دالان ترک مخاصمه و برقراری مصالحه، تعقیب شود.

کد خبر : 577345
دیپلماسی ایرانی: موضوع بحران سوریه، در نقطه محوری خود، "سرنوشت حلب" در حال غامض تَر شدن است، نگاه این آقٓل، از نخستین روزهای تصاعد بحران در سوریه، احتمال وقوع یک جنگ فراگیر، طولانی مدت، و گسترده را بازیابی می کرد، تا جایی که حتی احتمال برخورد مستقیم قدرت های جهانی، تا لبه وقوع جنگی به گستردگی مداخله اکثر قدرت های جهان را می داد؛ امروز، ضمن نشر خبر حضور یک ناوچه رزمی چین در سواحل سوریه در مدیترانه، خبر تجهیز تروریست های مخالف اسد (از جمله جبهه النصره) توسط ایالات متحده به سلاح های ضد هوایی دوش پرتاب را، در کنار این اظهارات پوتین داشتیم که گفته است، هیچ راهی را به جز بمباران تروریست ها برای ختم جنگ نمی شناسیم، و اگر کسانی بخواهند هواپیماهای ما را هدف قرار دهند، آن گاه باید منتظر جنگ جهانی سوم بود.
معمای حلب چیست؟
حلب که نزدیک به ٩٠ درصد از جمعیت اَش تخلیه شده، چرا و چگونه گروگان واریته و مجموعه ای از نمایندگان همه گروه های درگیر در بحران سوریه، شده است؟ چرا دمیستورا، سومین نماینده سازمان ملل در این بحران، نیز در حال قربانی شدن در پروژه حلب است؟ چرا حتی ایالات متحده و حتی دبیرکل سازمان ملل، از ایده دمیستورا برای تخلیه تروریست ها از حلب، به شرط سلامت و حفظ سازوبرگ های نظامیشان، و نجات باقی مانده مردم (که تا کنون نیز امکان خروج یا فرار به سبک دیگر شهروندان حلب را داشته اند، اما هنوز یا نخواسته یا نتوانسته اند که خارج شوند)، حمایت نکردند؟ فاصله متن روسیه با متن فرانسه مگر چقدر بود؟ هر دو متضمن خروج بودند، اما از قرار، کیفیت خروج مهم است. نگرانی طرفین از کجاست؟ چرا آمریکا تا سر حد احتمال توسعه و تصاعد جنگ تا مرز فراگیر شدن، اجازه تکمیل شدن محاصره حلب ، توسط أسد و حمایت روسیه را نمی دهد؟ اختیار سایرین، به جز ایالات متحده و روسیه، در تصمیم گیری برای توافق در گره حلب چقدر است؟ همه این واقعیات گویای آن است که سرنوشت معادله قدرت و امنیت در سطح جهان در آینده قابل پیش بینی، به سرنوشت جنگ های جاری در سوریه، عراق و یمن وابسته است، و سرنوشت هر سه جنگ نیز در عرصه تقابل در سوریه تعیین می شود و کلید سرنوشت نبرد سوریه نیز در معمای حلب نهفته است.
همه هزینه هایی که هر طرف تا کنون داده اند، در مقابل هزینه هایی که منبعد قرار است داده شود، به نظر می رسد ناچیز باشد، زیرا، هیچ یک از دو قطب محوری تقابل و نیز هیچ کدام از اقطاب قدرت منطقه ای درگیر در این نبرد، هراسی از هزینه های بیشتر ندارند، بلکه مهمترین هراس شان، از احتمال واگذاری نتیجه نبرد است؛ گویی سرنوشت بودن یا نبودن شان در سرنوشت این نبرد نهفته است. چنین وضعیت متصلب و غیر منعطفی، احتمال اسکلیشن و تصاعد جنگ را بسیار کرده است.
شاید، مجموعه امتیازاتی را که بتوان در عرصه دیگر محیط های تقابل، اعم از خاورمیانه و اروپا و شرق دور، برای هریک از طرف های اصلی جنگ، متصور شد (به عنوان وجه المصالحه احتمالی) نیز نتواند تحریک کننده کوتاه آمدن هر طرف در این نقطه مرکزی نبرد باشد. این یک غامض بزرگ امنیتی تاریخ است. در چنین وضعیتی فقط یک حادثه بسیار بزرگ در درون جبهه هر یک از طرفین که موجب غفلت و ضعف ناگهانی یک طرف و غلبه قهری طرف دیگر بشود یا تصاعد دامنه جنگ تا مرز جنون بزرگ تا جایی که موجب گریز یک طرف از مقابل طرف دیگر بشود، می تواند سرنوشت را نهائی کند.
راه سوم، معجزه ای است به نام "خرد انسانی"؛ راهکاری که قاعدتا باید از مسیر سازوکارهای تلاش های سیاسی بین المللی با اتکای تجربیات بشری در خاتمه جنگ های بزرگ و ورود به دالان ترک مخاصمه و برقراری مصالحه تعقیب شود. لازمه این کار وجود یک نیروی بسیار قوی و مؤثر بر اراده و خواست قدرت های جهانی است؛ نیرویی که متاسفانه لاأقل در افق کوتاه مدت اثری از آن دیده نمی شود. شاید معجزه رسانه های فراگیر غیر دولتی با کمک کمپین های بسیار گسترده مردمی در اقصی نقاط جهان برای نخستین بار بتواند تاثیر غلبه اراده احاد بشر را بر اراده دولت های درگیر به نمایش بگذارد. این ایده در حد یک آرزو چندان دور نیست.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: