زایندهرودی که حالا در خطر است!
هجدهم مهر از سوی تعدادی از سازمانهای مردمنهاد محیط زیست، «روز نکوداشت زایندهرود» نامگذاری شده است. این رودخانه بزرگ و دائمی به طول ٤٠٠ کیلومتر، مهمترین رود فلات مرکزی کشور، تاریخی به بلندای سرزمین ایران دارد.
روزنامه شرق: هجدهم مهر از سوی تعدادی از سازمانهای مردمنهاد محیط زیست، «روز نکوداشت زایندهرود» نامگذاری شده است. این رودخانه بزرگ و دائمی به طول ٤٠٠ کیلومتر، مهمترین رود فلات مرکزی کشور، تاریخی به بلندای سرزمین ایران دارد. حیات و مماتش، گستره عظیمی از زندگی شهروندان این کهنزادبوم را در سطحی فراگیر و ملی، متأثر میکند و دو استان اصفهان و چهارمحالوبختیاری را بهعنوان حوضه آبریز این رود، بیش از هر مکان دیگری، مورد تأثیر و دگرگونیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و چه بسا روانشناسانه قرار خواهد داد. حوضه آبریز زایندهرود به عنوان اولین حوضه از منطقه ششم در فلات مرکزی، قلمرو وسیعی به مساحت تقریبی ٤٢هزار کیلومتر مربع را شامل میشود و رودخانه زایندهرود این حوضه را زهکش کرده و به تالاب گاوخونی ختم میشود. این پایاب حوضه، تالابی به وسعت تقریبی و متغیر ٤٣ هزار هکتار، یکی از ارزشمندترین انواع اکوسیستم آبی کشور است که در دبیرخانه کنوانسیون رامسر در سال ١٣٥٤ بهعنوان تالابی بینالمللی به ثبت رسیده و دولت ایران تعهد و مسئولیت بینالمللی خود مبنیبر حفاظت از آن را پذیرفته است. همچنین ایران به پروتکل ١٩٨٢ پاریس و اصلاحات موسوم به رجینا نیز پیوسته و با توجه به تصویب این الحاق در مجلس شورای اسلامی با استناد به ماده ٩ قانون مدنی، در زمره حقوق داخلی کشور، محسوب شده و از سال ١٩٩٠ تاکنون لازمالاجراست، اما موضوع تأسفآور این است که ایران بهعنوان پایهگذار این کنوانسیون بینالمللی، درحالحاضر با رعایتنکردن حقابههای تالابهای ثبتشده، تعهدات بینالمللی خود را نادیده انگاشته و چهبسا در این صورت، تالابهایی همچون گاوخونی از فهرست جهانی حذف شوند.
این در حالی است که در دهه اخیر در حوضه زایندهرود، گسترش سطح زیرکشت در مناطق بالادست، کشت محصولات غیراستراتژیک و تناسبنداشتن الگوی کشت با منطقه با وجود سیاستهای جاری، پرداخت ٦٥ درصد هزینههای آبیاری شبکههای تحت فشار به صورت کمک بلاعوض دولت و محاسبه برق مصرفی جهت پمپاژ آب به ارتفاعات با قیمت یارانهای و در نتیجه برداشت بیرویه در بخشی از حوضه، نابودی آبخوانها و فرونشست دشت، سدسازیهای بیرویه، بیتوجه به ارزیابیهای زیستمحیطی کارشناسان، رعایتنکردن حق حقابهبران قانونی بر اساس قانون توزیع عادلانه آب و رهاسازینکردن حقابههای محیطزیستی تالابها، تنها قسمتی از معضلات این حوضه آبریز است. میتوان مشابه چنین مواردی را نسبت به تالاب هامون در سیستانوبلوچستان یا تالاب شادگان و هورالعظیم درخوزستان برشمرد؛ ازاینرو اجرائیکردن چند مورد مذکور در برنامه ششم پیرامون مسئله آب، پس از تصویب در مجلس محترم، میتواند مفید و ثمربخش باشد. اکنون زمان حضور پررنگ سازمان حفاظت از محیط زیست، وزارت نیرو و دیگر سازمانهای مربوطه و استفاده از نقش مشارکتی مؤثر سازمانهای مردم نهاد در مدیریت آبهای موجود، اختصاص بودجه مناسب برای احیای حوضههای آبریز و تالابها و تشکیل هرچهسریعتر ستاد احیای زایندهرود، همچون تجربه موفق دریاچه ارومیه و همچنین استفاده از ظرفیت صندوق پرداخت خسارات به کشاورزان است. از دیگرسو از آنجا که بحران آب و اولویت زندگی حوضههای آبریز، مسئلهای ملی و تأثیرگذار در بسیاری زمینههاست، ورود کمیسیونهای متعدد مجلس از جمله کشاورزی، امنیت ملی، عمران و اقتصادی به مسائل مرتبط با حوضههای آبریز، ضروری به نظر میرسد.