گریبانتان را خواهیم گرفت!/ راهبرد مشت بسته، وضعیت اره در گلو
کارنامه حسن روحانی، قراردادهای نفتی و فرهنگ اقتصادی مهمترین موضوعاتی هستند که کارشناسان و فعالان عرصه سیاست و رسانه در خصوص آن مطالبی را منتشر کردند.
کد خبر :
574593
سرویس سیاسی فردا: کارنامه حسن روحانی، قراردادهای نفتی و فرهنگ اقتصادی مهمترین موضوعاتی هستند که کارشناسان و فعالان عرصه سیاست و رسانه در خصوص آن مطالبی را منتشر کردند که بخشی از آن را در ادامه می خوانید:
راهبرد مشت بسته، وضعیت اره در گلو
مشت بسته در مقابل دو قطبیسازی:
غربگرایان برای مهار چالش بیکارنامه بودن روحانی، به راهبرد رقیبسازی و دوقطبیسازی در انتخابات 96 دل بسته بودند؛ اما راهبرد هوشمندانه مشت بسته و نامشخص بودن گزینههای جریان انقلابی، غربگراها را در وضعیت اره در گلو قرار داده است. راهبرد مشت بسته، جریان غربگرایی را مجبور به پاسخگویی به مطالبات مردم کرده و به نوعی روحانی را مجبور به رقابت با خودش مینماید. رقابت روحانی با خودش، از یک سو باعث سایش پایگاه اجتماعی وی میشود و از دیگر سو، کنش «نه به وضع موجود» و مطالبه «تغییر وضع موجود» را به منصه ظهور میرساند.
نتیجه:
شرایط فوق جریان انقلابی را به کنشگر تغییر وضع موجود تبدیل میسازد و جریان غربگرا را در وضعیت اره در گلو قرار میدهد. راهبرد مشت بسته، تمرکز و توانایی محاسبه را از غربگرایان گرفته است. آنان نمیتوانند سناریوهای خود (عبور و یا حمایت از روحانی) را هزینه، فایده نمایند.
گریبانتان را خواهیم گرفت!
او فرد خطرناکی است!
چون می تواند با این کار، باعث مرگ خودش و وارد شدن آسیب هایی به جامعه بشود. پس باید از ادامه حرکتش جلوگیری کرد.
اما این هوشمندی و پیشگیری در همین سطح است و بالاتر نمی رود!
بخاطر همین است که اگر کسی دو دهه قبل قرار دادی ننگین و پر تبانی به مردم تحمیل کرد، دو دهه بعد همچنان در مصدر امور همان حوزه است!
اینگونه می شود که مدیر عامل شرکت نفت، به جای عذر خواهی، گردن کشی می کند!
اینگونه می شود که حرام خواران، با پررویی تبدیل به ذخایر نظام می شوند حرف رهبر انقلاب بر زمین می ماند!
حقیقتا در همه جای دنیا همین گونه است!؟
یعنی مسؤلان قضایی سایر ممالک هم فقط هفته ای دوبار سخنان رهبرشان را به ابتدایی ترین شکل ممکن تکرار می کنند، موتور سوارها را جریمه کرده و کلان غارت گران را رها می کنند!؟
آنها که در انجام وظایفشان کوتاهی می کنند و در اثر این کوتاهی، غارتگران موفق می شوند بیت المال را به یغما ببرند، شک نداشته باشند که در همه دزدی ها و جنایت ها شریکند و اگر اینجا نتوانیم، در روز بازپسین، گریبانشان را خواهیم گرفت.
آقاي جان كري اين روزها سر قضاياي سوريه اوقاتش تلخ است؛ شايد آقايان ترجيح مي دهند اذيتش نكنند.
«اقتصاد فرهنگ» و «فرهنگ اقتصادی» هر دو در خدمت اقتصاد مقاومتی ...
اما «فرهنگ اقتصادی» به این محور اختصاص دارد که برای بهبود وضعیت اقتصاد، «چه فرهنگی» باید حاکم باشد و چگونه این فرهنگ ترویج شود. به عنوان مثال اگر «بهبود کیفیت» محصولات یکی از مولفه های اقتصاد پیشرفته است، چگونه فرهنگ «تولید با کیفیت» ترویج شود ...
در «اقتصاد فرهنگ» هدف افزایش «سودآوری محصولات فرهنگی» است و در «فرهنگ اقتصادی» هدف بهبود فرهنگ برای تقویت اقتصاد است ...
حال مشکل زمانی است که این دو در تعارض با هم قرار داشته باشند ...
هیچ نظام اقتصادی اهدافش محقق نمی شود مگر اینکه «اقتصاد فرهنگ» و «فرهنگ اقتصادی» آن در یک راستا باشند ...
تصور کنید که رویه های «اقتصاد فرهنگ» در یک جامعه برای فروش بیشتر فیلم ها و کتب، مفاهیم مخرب و فرهنگ اقتصادی نامطلوب را ترویج کند و یا اولویت های فرهنگی- اقتصادی را قلب کند و تغییر دهد. در چنین حالتی تلاش برنامه های تقویت «فرهنگ اقتصادی» برای ترویج مفاهیم مفید ناکام می ماند...
اکنون که سیاست کلی کشور در حوزه اقتصاد «طراحی و اجرای نظام اقتصاد مقاومتی» است، این دو حوزه اقتصادی مرتبط با فرهنگ (یعنی «اقتصاد فرهنگ» و «فرهنگ اقتصادی») هم لازم است هماهنگ با هم در راستای اقتصاد مقاومتی حرکت کنند ...
یکی از مساله های مهم در این عرصه البته «بیان اولویت ها» در فرهنگ سازی اقتصادی است، موضوعی که رویه های «اقتصاد فرهنگ» نباید با آن معارض باشد. این بدان معناست که ژانر محصولات فرهنگی از جمله فیلم ها می بایست نظری به اولویت های مسائل اقتصادی داشته باشد تا با تبیین هنرمندانه آنها «فرهنگ اقتصادی» جامعه را بهبود ببخشد ... حالا اگر ژانر فیلم های سینمایی به سبب ملاحظات «اقتصاد فرهنگ» (یعنی تنها با هدف کسب سود بیشتر) به سمت موضوعات انحرافی (از جمله «داستان های تجاوز یا خیانت» که متاسفانه داستان های امروز سینمای ایران است) جهت داده شد (به قصد تحریک حساسیت های غریزی یا ...
در مخاطبین و فروش بیشتر بلیت)، برنامه تقویت «فرهنگ اقتصادی» (از جمله حساس کردن تولیدکنندگان روی کیفیت محصول، حساس کردن مدیران روی بهره وری منابع، حساس کردن مصرف کنندگان روی مصرف کالای داخلی و...) معطل خواهد ماند ...
این البته می طلبد که هنرمندان کشور هنر خود را به جای موضوعات کم ارزش (و گاهی پوچ) خرج مسائل اصلی کشور در حوزه اقتصاد کنند ... و هنر ایرانی البته می تواند در این زمینه هم مخاطب جذب کند و «اقتصاد فرهنگ»ش را هم سامان ببخشد ... که اگر هم نشد اینجا از مواضع پرداخت یارانه است ...
صرف نظر از اینکه ما تعلق این رای به شخص دکتر احمدی نژاد را قبول نداریم، ایشان بر اساس همین منطق ناخواسته اعتراف کرده اند که وقتی فردی پس از سه سال فاصله گرفتن از مقام ریاست جمهوری و این حجم انبوه از تخریب ها، شخصا 15 میلیون رای دارد، حتما در سال 88 که در اوج محبوبیت و در مصدر صدرات و مورد حمایت یک جریان عظیم بود، 24 میلیون رای داشته است.
اما آقای زیباکلام! چرا شما و دوستان اصلاح طلبتان دروغ تقلب را به نظام بستید و 8 ماه کشور را به آشوب کشیدید؟ چرا عذرخواهی نمی کنید؟