پس از پنجاه سال پژوهشي تازه پيرامون قيام حسين (ع)

«حقیت این است که تاریخ نویسان قدیم نمی‌خواسته‌اند یا نمی‌توانسته‌اند هر حادثه‌ای را –هرچند هم اهمیت بسیار داشته باشد- از جهت اسباب و علت‌های اجتماعی، اقتصادی و مردم شناسی تحلیل کنند.» و اگر این گونه بود «مسلماً امروز تاریخ اسلام صورت دیگری داشت.»

کد خبر : 574193
سرویس سبک‌زندگی فردا: «اگر عراقیان او را به سوی خود می‌خواندند، و اگر او به پا می‌خاست، دمشق با فاجعه‌ای بزرگ روبرو می‌شد. یزید و پیرامونیان او به خوبی می‌دانستند باید به هر صورت که ممکن است حسین را زیر فرمان آورند و یا کار او را بسازند، تا بار دیگر عراقی سر جایش بنشیند، و جنگی نظیر آنچه در صحرای صفین روی داد، تجدید نگردد.»
این روایت آشنایی است درباره‌ی چرایی شکل گیری حادثه‌ی عاشورا که شنیده‌ایم و خوانده‌ایم. اما «حقیت این است که تاریخ نویسان قدیم نمی‌خواسته‌اند یا نمی‌توانسته‌اند هر حادثه‌ای را -هرچند هم اهمیت بسیار داشته باشد- از جهت اسباب و علت‌های اجتماعی، اقتصادی و مردم شناسی تحلیل کنند.» و اگر این گونه بود «مسلماً امروز تاریخ اسلام صورت دیگری داشت.»
مرحوم علامه سید جعفر شهیدی(ره) در کتاب «پس از پنجاه سال پژوهشي تازه پيرامون قيام حسين (ع)» ریشه‌های این حادثه را در صدر اسلام و حتی پیش از آن جست‌و‌جو می‌کند. آن‌جا که برتری از آن نژاد و خون و قبیله‌ است. این برتری نژادی اگر چه با بعثت رسول اکرم از میان رفت، «اما چون پیغمبر از جهان رفت و ابوبکر اعلام داشت رئیس مسلمانان باید از قریش باشد، و همین که در بودجه‌بندی، عمر پرداخت رقم بالاتر را به‌این طبقه مخصوص گردانید، همین که مال فراوانی زیر دست و پای آنان ریخته شد، اشرافیت معنوی با اشرافیت مادی درهم آمیخت و رفته‌رفته ‌اصل مساوات اسلامی از میان رفت، تا آنجا که در پایان خلافت عثمان، قریش نه تنها از جهت تصدی مقامات مهم دولتی بر غیر قریش برتری یافت، بلکه مقدمات برتر شمردن عنصر عرب از دیگر نژادهایی که مسلمانی را پذیرفته بودند فراهم گردید.»
در این کتاب علامه شهیدی کوشیده ‌است با مرور و مطالعه‌ی همه‌ی تواریخ معتبر پیرامون حادثه‌ی عاشورا آن‌ها را بسنجد و با دیگر حوادث مقایسه کند. و حتی به گفته‌ی خود «برای بررسی وضعیت سیاسی و اجتماعی اسلام تا پایان عصر خلفا، کتاب‌های بعضی مورخان غربی که در اسلام مطالعه دارند نیز از نظر دور نمانده‌است.»
مرحوم علامه در مقدمه‌ی کتاب می‌گوید: «من نه چون شیعیان دلباخته‌ی صافی اعتقاد می‌خواهم بگویم او خود را به کشتن داد تا نزد پروردگار میانجی گناهان شیعه شود، تا با چنین قضاوت مقام او را با مقام مسیح -در دیده‌ی ترسایان- همانند کنم، و نه چون بعضی شرقی‌نویسانِ شیفته‌ی تاریخ‌نویسان اروپای قرن نوزدهم او را ناراضی، ماجراجو واو عصیانگر رژیم ملی عربی دمشق می‌دانم. و نه چون بعضی ناخرسندان بازار روز، برای توجیه‌ افکار و عقاید خویش، کردار او را دلیل مدعای خود می‌آورم تا از روی آزادی‌خواهی، مخالف حکومت دیکتاتوری و خواهان رژیم سوسیالیستی بسازم...با چنین روش تحلیل تاریخ، آن چه کمتر نشان داده خواهد شد حقیقت خارجی است.»
این کتاب که تا کنون بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده‌است کمتر از 200 صفحه حجم دارد و اگر مطالعه‌ی آن را آغاز کنید نیمه تمام، تمام نخواهد شد!
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: