روزنامه ایران: پسر جوان که در جریان نزاع خیابانی، یکی از بچهمحلهایش را به قتل رسانده بود، به حرمت امام حسین(ع) دو روز قبل از اجرای حکم قصاص بخشیده شد. بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، روز یکشنبه «کیوان» و خانوادهاش در جریان آخرین ملاقات حضوری با هم وداع کردند. آنها بخوبی میدانستند که این آخرین دیدارشان است و صبح چهارشنبه «کیوان» بهدار آویخته خواهد شد.
همزمان با خداحافظی، چشمان محکوم به مرگ و اعضای خانوادهاش خیس اشک بود.همان موقع یکی از مأموران زندان زیر بازوهای جوان اعدامی راگرفت و از او خواست با خانوادهاش خداحافظی کند. کیوان در حال خروج از چارچوب در بود که برای آخرین بار نیم نگاهی به خانوادهاش انداخت. نگاهی سرشار از تمنا، پشیمانی و البته شاید روزنه امیدی برای نجات. اما همگیشان میدانستند که فقط یک معجزه میتواند زندگی دوبارهای به کیوان ببخشد. حالا چند ساعتی از آخرین وداع گذشته بود و کیوان در سلول تنهاییاش با اشک و آه به لحظهلحظه زندگی فنا شده خود و خانوادهاش فکر میکرد. در عین حال لحظه نزاع مرگبار و کشته شدن بچه محل بیگناهش یک لحظه از مقابل چشمانش دور نمیشد. او میدانست که بهخاطر کینهتوزی بیدلیل و تصمیم عجولانه و سراسر احساسی و غیر منطقیاش فرهاد را در جوانی به کام مرگ کشیده بود و خانوادهاش را هم برای همیشه داغدار کرده بود. اما افسوس که پشیمانی سودی نداشت و او تنها دو روز دیگر باطناب دار فاصله داشت. با این حال همان شب مثل شبهای دیگر، در خلوت وهمانگیز سلول و در تاریکی شب قرآن به دست گرفت و سر نماز به سجده افتاد. «خدایا میدانم که
اشتباهی بزرگ و جبرانناپذیر مرتکب شده ام. و تو میدانی که چقدر پشیمانم و عذاب وجدان در تمام این سالها یک لحظه هم رهایم نکرده است.
اما پروردگار مهربانم من توبه کردهام و تنها امیدم به لطف و عنایت توست. خدایا تو میدانی که از کودکی عاشق عاشورا و امام حسین(ع) و حضرت قمربنیهاشم(ع) بودهام. پس خدایا مرا به آبروی امام حسین(ع) و قمربنیهاشم ببخش. خدایا اگر مرا ببخشی تا آخر عمر نوکری امام حسین(ع) را میکنم. قول میدهم بخشی از گناه بزرگم را نیز با خدمت به خانواده فرهاد و همچنین انسانهای نیازمند جبران کنم. خدایا مرا به آبروی ارباب بیکفن ببخش و...کیوان همانطور که اشک میریخت بهخواب رفت. سحرگاهان همزمان با بانگ اللهاکبر مؤذن از روی سجاده برخاست. احساس عجیبی داشت. نمیدانست چرا اما میدانست که خیلی سبک و آرام شده است. نمازش را خواند و باز هم در آخرین ساعتهای زندگیاش ناامید نشد و دست به دعا برداشت.چند ساعتی گذشته بود که یکی از نگهبانها به سلولش آمد و کیوان را صدا زد.پسر جوان که با شنیدن صدای مأمور زندان ترسیده بود از جا بلند شد و در حالی که آب گلویش را بسختی فرو خورد پرسید: «مگر وقتش شده است؟!»زندانبان هم گفت: نمیدانم. اما باید خیلی سریع به اتاق رئیس زندان برویم.کیوان بسختی بلند شد. زانوهایش قدرت حرکت نداشت. اما به هر سختیای که بود
بالاخره به اتاق رئیس زندان رسید. روی صندلی نشسته بود که رئیس زندان گفت: «یادت هست که چقدر گفته بودم هیچوقت برای توبه دیر نیست و توکلت به خدا باشد.یادت هست چقدر گفتم به ائمه معصومین(س) توسل کن. یادت هست...
... و دقایقی بعد کیوان که نمیدانست چه سرنوشتی در انتظارش است پرسید: «حاج آقا شما را به خدا بگویید چه خبر است؟ مگر قرار نبود چهارشنبه اعدام شوم؟! »و...همان موقع رئیس زندان از پشت صندلیاش بلند شد و گفت: «میخواهم مهمترین خبر زندگیات را بدهم. چرا که دقایقی قبل خبردار شدم پدر و مادر مهربان «فرهاد» به دادسرای جنایی رفتهاند و تو را بدون هیچ چشمداشتی بخشیدهاند» و...پسر جوان که با شنیدن این خبر زبانش بند آمده بود پس از لحظاتی سکوت همراه با شوک، بریده بریده گفت: خدایا شکرت، میدانم که حرفهایم را شنیدی و مرا به خاطر امام حسین(ع) بخشیدی. خدایا ممنونم و...
ماجرا چه بود؟
7 سال قبل در یکی از خیابانهای جنوب تهران پسر 23 سالهای به نام فرهاد در جریان یک نزاع با ضربات چاقو به قتل رسید. تحقیقات بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان نیز نشان داد که این جوان، قربانی یک اختلاف کینهتوزانه شده است. پلیس پی برد فرهاد با پسر جوانی به نام کیوان اختلاف داشته است که روز حادثه کیوان به همراه پدرش سوار یک خودرو پراید راه را بر فرهاد بسته و با او درگیر شدهاند که این درگیری منجربه قتل پسر جوان شده است.
سرانجام یک ماه بعد کیوان بیست ساله به اتهام کشتن فرهاد دستگیر شد و قضات شعبه 74 دادگاه کیفری تهران پس از محاکمه، او را به قصاص محکوم کردند. این حکم مورد تأیید قضات دیوانعالی کشور قرار گرفت تا اینکه قرار شد جوان محکوم صبح چهارشنبه (فردا) با اجرای حکم قصاص به دار آویخته شود ولی سرنوشتش یکباره تغییر کرد.قاضی «دشتبان»، رئیس اجرای احکام دادسرای جنایی تهران در اینباره گفت: با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی، پدر و مادر جوان مقتول که خواهان قصاص کیوان شده بودند روز دوشنبه در دادسرا حاضر شدند و گفتند به حرمت امام حسین(ع) بدون دریافت پولی به عنوان دیه از خون فرزندمان میگذریم و از قصاص این جوان صرفنظر میکنیم.