نگاهی به حدود ۳ قرن فتنه‌گری و کشتار در عربستان

عبدالعزیز بیش از بیست سال را به جنگ و کشتار گذراند تا توانست پس از اشغال کامل شبه جزیره، پادشاهی عربستان سعودی را تشکیل دهد که همچنان به لطف حمایت های نامحدود و گسترده مستکبران جهان به ویژه آمریکا به سیاست‌های ویرانگر خود ادامه می‌‌دهد.

کد خبر : 571387

خبرگزاری تسنیم،: هسته پنهانی در نجد به عنوان جاسوس و مزدور برای آل سعود و شخص عبدالرحمن بن فیصل که در کویت اقامت داشت، عمل می کرد و اخبار تحرکات ابن رشید را برای وی می فرستاد و در سیطره مجدد بر ریاض در سال 1902 میلادی نقش داشت. عبدالعزیز بن متعب آل رشید موضع ضعیفی در قبال مانورهای شیخ مبارک الصباح اتخاذ نکرد، بلکه شیوخ کویت به یک قدرت محلی خصمانه علیه وی تبدیل شدند، تا اینکه عثمانی ها خود در وفاداری آل صباح در قبال خود شک و تردید کردند و این احساس را داشتند که آل صباح به انگلیسی ها نزدیک تر هستند به ویژه اینکه انگلیس تاثیرگذارترین قدرت خارجی در منطقه خلیج فارس بود. شیخ مبارک الصباح این مساله را خوب درک می کرد که حمایت انگلیس از شیخ نشین کویت بهترین وسیله برای حفاظت از حکومت و جلوگیری از دخالت قدرت های محلی مجاور است که نسبت به آن طمع ورزی دارند. حملات ابن رشید به کویت که متولی امور آل سعود و حامی آنها بود، به حدی بود که حتی به سیطره بر این شیخ نشین و پایان دادن به حکومت آل صباح در آن چشم داشت.آل صباح به بهانه تهدیدهای ابن رشید، خواستار حمایت انگلیس قرار گرفت و تحت الحمایه استعمارپیر قرار گرفت و معاهده حمایت از کویت در 23 ژانویه 1899 میلادی میان انگلیس و این شیخ نشین منعقد شد. روابط میان شیخ مبارک و آل سعود با ابن رشید تیره تر شد و به همین سبب، شیخ مبارک الصباح و عبدالرحمن بن فیصل و فرزندش، عبدالعزیز برای جنگ با ابن رشید در نجد عزم خود را جزم کردند. عبدالرحمن از این دخالت ها در امور نجد باهدف فراهم شدن فرصت بازیابی حکومت آل سعود حمایت کرد. هسته پنهانی در نجد به عنوان جاسوس و مزدور برای آل سعود و شخص عبدالرحمن بن فیصل که در کویت اقامت داشت، عمل می کرد و اخبار تحرکات ابن رشید را برای وی می فرستاد و در سیطره مجدد بر ریاض در سال 1902 میلادی نقش داشت. آل صباح و آل سعود موفقیت های محدودی در حملات مشترک خود علیه ابن رشید در نجد به دست آوردند و توانستند بدون درگیری وارد برخی روستاها و مناطق نجد شوند و هدف از این تلاش ها، تضعیف نفوذ آل رشید و سیطره مجدد آل سعود بر نجد بود. اما ابن رشید توانست با یک حمله غافلگیرانه، شکست بزرگی را به نیروهای شیخ مبارک الصباح در جایی به نام الصریف در نزدیک بریده در 16 فوریه 1901 میلادی وارد کرد، این شکست و خسات های بزرگی که به شیخ کویت وارد شد، از جمله دلایلی بود که شیخ مبارک الصباح را فکر حمله مجدد به نجد باز دارد. مقدمات تاسیس سومین دولت سعودی عبدالعزیز آل سعود بنیانگذار دولت معاصر سعودی، جولای 1901 میلادی از کویت به "عوینه کنهر" در راه حرکت خود به سمت ریاض برای بازپس گیری آن به راه افتاد. منابع تاریخی به این اشاره می کنند که عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود از شیخ مبارک و پدرش(عبدالرحمن) برای رفتن به سمت ریاض و تلاش برای سیطره مجدد بر آن اجازه گرفت و آنها نیز موافقت کردند. عبدالعزیز با نیروهای خود به سوی ریاض حرکت کرد و آن را به مدت چهار ماه تحت محاصره خود قرار داد، وی با تخریب بخشی از دژ شهر، درصدد تسلیم حامیان آن برآمد، ولی شکست شیخ مبارک و نیروهایش در الصریف، عبدالعزیز را وادار به عقب نشینی و بازگشت به کویت کرد، این حمله شکست خورده البته تجربه زیادی برای وی و شناخت بیشتر از ریاض و ساکنانش به همراه داشت و امیدهای وی برای سیطره مجدد بر ریاض و بازیابی حکومت آل سعود از بین نرفت عبدالعزیز بار دیگر به کویت بازگشت تا به همراه پدرش در آنجا زندگی کند، اما از تجربه نخست خود بهره گرفت و شروع به برنامه ریزی برای اشغال ریاض کرد. امین الریحانی در کتاب خود موسوم به تاریخ معاصر نجد(تاریخ نجد الحدیث)نوشته است عبدالعزیز به مدت چهار ماه، کاخ المصمک را درمحاصره خود قرار داد. پدرش در ابتدا به حمله مجدد وی به ریاض مخالفت کرد که علت آن به شکست در نبرد الصریف برمی گشت، وی به عبدالعزیز گفت هرگونه اقدام نظامی منجر به پیامدهای وخیمی برای وی و خاندان آل سعود خواهد شد، با این حال عبدالعزیز منتظر بود که در ریاض چه اتفاقی خواهد افتاد و توجهی به آنچه در الصریف گذشت، نداشت، با این حال دیدگاه شیخ مبارک بن صباح بر خلاف موضع پدر عبدالعزیز بود و از ایده وی استقبال کرد، هر چند اعتقادی به موفقیت آن نداشت، اما در هر حال چنین اقدامی، عبدالعزیز بن متعب الرشید امیر حائل را از ایجاد مزاحمت برای کویت و تهدید آن بازخواهد داشت و سبب کاهش فشار بر آن خواهد شد. لشکرکشی مجدد عبدالعزیز آل سعود به ریاض عبدالعزیز جوان که در کویت بود، اولین تجربه نظامی خود را در کنار پدر و شیخ مبارک بن صباح پشت سر گذاشت و ژوئن 1900 میلادی به همراه نیروهای شیخ کویت در منطقه الجهراء آماده جنگ با ابن رشید شدند. این نیروها به مکانی در نجد به نام "الشوکی" در 160 مایلی ریاض و در سمت شمال شرق آن وارد شدند. در این نقطه بود که عبدالعزیز از ارتش شیخ مبارک جدا شد و به همراه یک گروه کوچک به سمت ریاض حرکت کرد، وی پس از دو روز توانست بدون هر مشکلی وارد ریاض شود و به محاصره عبدالرحمن بن ضبعان امیر آن که در کاخ المصمک پناه گرفته بود، پرداخت. در پی شکست شیخ مبارک در نبرد الصریف که در 17مارس 1901 میلادی رخ داد، عبدالعزیز به محاصره کاخ المصمک پایان داد و ریاض را به سمت کویت ترک کرد. عبدالعزیز بار دیگر با موافقت پدرش و شیخ مبارک بن صباح در نیمه نخست سال 1901 میلادی مجهز به سلاح و کمک هایی که شیخ کویت در اختیارش قرار داد، حرکت خود به سمت ریاض را آغاز کرد. حرکت به سمت ریاض؛ کاخ المصمک، سال 1903 میلادی عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود و نیروهایش که چهل نفر می شدند و گفته می شود به شصت نفر هم می رسیدند، در دوم ژانویه 1902 میلادی برای رسیدن به یک هدف واحد که اشغال کاخ المصم مقر حاکم ریاض بود، راهی این شهر شدند. عبدالعزیز به همراه حدود شصت نفر از نزدیکان و طرفدارانش با هدف بازیابی حکومت آل سعود نه تنها در نجد بلکه در تمام شبه جزیره عربستان حرکت کرد. عبدالعزیز آل سعود و همراهانش به ریاض لشکرکشی کردند، آنها در اکتبر 1901 میلادی توقف کوتاهی در یبرین در اطراف صحرای ربع الخالی داشتند. عبدالعزیز طرح نظامی برای اشغال ریاض و بیرون راندن نیروهای ابن رشید از آن وضع کرد. وی به دلیل کمبود نیرو و تجهیزات در مقابل ابن رشید از شیوه غافلگیری در جنگ استفاده و بر عنصر سرعت و همچنین تحرک در شب و مخفی شدن در روز تکیه کرد تا نقشه ای لو نرود. تحرکات وی ادامه یافت تا اینکه در 14 ژانویه 1902 میلادی به "ضلع الشقیب" در نزدیکی ریاض رسید و نیروهایش را برای ورود به این شهر تقسیم کرد. طرح عبدالعزیز که اولین فرزندش، "ترکی" را که شیرخواره بود در کویت گذاشت، ابتدا بر سرکوب قبائل و عشائر مخالف پدرش و وادار کردن آنها برای پیوستن به نیروهای خود مبتنی بود که البته این شیوه رعب آور و سرکوبگرانه کارساز افتاد و تعداد قابل توجهی از قبائل مانند العجمان، سبیع، السهول و آل مره را با زور و ارعاب به خود جذب کرد تا اینکه تعداد نیروهایش را به هزار شترسوار و چهارصد اسب سوار رساند. وی ابتدا، برخی عشایر نجد را هدف حملات خود قرار داد و سپس به اطراف الاحساء برگشت .این حملات که فضایی از رعب و وحشت را ایجاد کرده بود، سبب افزایش تعداد افراد فرصت طلب در ارتش وی می شد. متعب بن رشید امیر حائل با درک خطر تحرکات عبدالعزیز، از عثمانی ها و طرفدارانشان در اطراف الاحساء درخواست کمک کرد و البته با پاسخ مثبت روبرو شد و عثمانی ها کاری کردند که عبدالعزیز و نیروهایش از نظر تامین آذوقه و نیازهای ضروری خود در صحرا شرایط سختی پیدا کنند که این وضع سبب پراکنده شدن بسیاری از کسانی شد که از روی ترس به وی پیوسته بودند، عبدالعزیز هم با افراد باقی مانده اش به منطقه یبرین بین قطر و ربع الخالی رفت تا طرح های آینده خود را به گونه ای دیگر وضع کند. دولت عثمانی برای مجازات عبدالعزیز، اقدامی را علیه پدرش، عبدالرحمن که در کویت اقامت داشت، انجام داد و پولی را که هر ماه به وی برای امرار معاش پرداخت می کرد، قطع کرد که تاثیرات این اقدام سبب شد تا عبدالعزیز که در واحه(قطعه زمین سرسبز در صحرای شنی) یبرین اقامت داشت، به مشکل برخورد. عبدالرحمن تلاش کرد، تا فرزندش، عبدالعزیز را که قبایل از اطرافش پراکنده شدند، متقاعد کند به کویت برگردد و به تحرکات نظامی اش ادامه ندهد، اما عبدالعزیز روحیه جنگ طلبی و طمع ورزی اش به قدرت اجازه نداد به توصیه پدرش گوش کند. ریاض تا سال 1891 میلادی که دولت دوم سعودی سقوط کرد، پایتخت آن بود که ترکی بن عبدالله، آن را در سال 1824 میلادی به جای الدرعیه انتخاب کرده بود و تلاش های عبدالعزیز اول برای سیطره مجدد بر آن هم نتیجه ای نداشت. طرح اشغال ریاض روحیه جنگ طلبی و طمع ورزی عبدالعزیز به قدرت، باعث به راه انداختن نبرد فتح ریاض شد و ژانویه 1902 میلادی، نیروهای وی در سه گروه به این شهر یورش برده و پس از ورود به کاخ المصمک و قتل عجلان بن محمد عامل ابن رشید و برخی از شهروندان، طرفداران عبدالعزیز در ریاض فریاد زدند"حکومت متعلق به عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود" است. پس از پایان نبرد القصر(اشغال ریاض از سوی عبدالعزیز آل سعود)، کشتار مخالفان آل سعود با بی رحمی هر چه تمام تر دنبال شد، به این ترتیب، عبدالعزیز اولین گام خود را برای سیطره مجدد خاندان آل سعود بر قدرت و همچنین اشغال تمام شبه جزیره عربستان در اواسط ژانویه 1902 میلادی برداشت و سومین حکومت آل سعود ، در پنجم شوال 1319 هجری قمری برابر با پانزدهم ژانویه 1902 میلادی آغاز شد. اولین کاری که عبدالعزیز پس از سیطره بر ریاض انجام داد، احداث دژ و حصار مستحکم در اطراف آن بود که در طول چهل روز انجام شد. هنگامی که ریاض به اشغال عبدالعزیز درآمد، ابن رشید در حفرالباطن سرگرم مذاکره با عثمانی ها برای اشغال کویت بود، هنگامی که خبر ورود ابن سعود به ریاض به دستش رسید، خیلی به آن توجه نکرد و به مردانش گفت زیاد برایتان مهم نباشد، وقتی ماموریت خود(اشغال کویت) را انجام دادیم، به ریاض می رویم و عبدالعزیز و همه نیروهایش را خواهیم کشت. وی چهار ماه در حفرالباطن اقامت کرد و با ترک ها مذاکره می کرد و آرزویش کشتن ابن سعود و بازپس گیری ریاض و سیطره بر کویت بود. توسعه طلبی و طمع ورزی عبدالعزیز آل سعود تمامی نداشت و وی در رویای سیطره بر تمام عربستان، تحرکات نظامی را با چاشنی خشونت و کشتار تشدید کرد. وی تحرکات خود را از مناطق جنوبی ریاض آغاز کرد و سپس به سمت مناطق شمالی رفت و بر آن مسلط شد. عبدالعزیز در دوره زمانی 1902 تا 1903 میلادی، اشغال مناطق واقع در جنوب ریاض را پس از پیروزی بر ابن رشید در منطقه الدلم در نزدیک الخرج آغاز کرد و آنگاه مناطق الوشم، سدیر، المحمل و مناطق دیگر را هم به دولت معاصر سعودی الحاق کرد تاسیس پادشاهی عربستان سعودی؛ 20 سال جنگ و خونریزی برای سیطره بر شبه جزیره یکی از مهمترین مراحل در تاریخ حکمرانی آل سعود و سلطه بر عربستان، مرحله پس از اشغال ریاض به شمار می رود،‌به طوری که عبدالعزیز، بیش از 20 سال را به جنگ و درگیری و خونریزی گذراند تا در نهایت توانست بر تمام شبه جزیره عربستان سیطره یابد. قبلا اشاره شد که عبدالعزیز با اشغال ریاض، اولین سنگ بنای تشکیل سومین حکومت آل سعود را پایه ریزی کرد و البته گام به گام تا سیطره کامل بر عربستان پیش رفت، وی بیش از بیست سال در حال جنگ و درگیری برای رسیدن به این هدف آل سعود در جبهه های مختلف بود که این ماجراجویی های خونین قربانیان زیادی به جا گذاشت. عبدالعزیز به این نتیجه رسید که هیچ چاره ای جز توسعه طلبی و جذب طرفدار ندارد به همین سبب به سمت مناطق واقع در جنوب ریاض رفت و طی شش ماه جنگ و درگیری و سرکوب هر کس که مخالف اقدامات تجاوزکارانه اش بود، مناطق واقع در جنوب نجد میان ریاض و صحرای الربع الخالی از جمله الخرج، الحریق، الحوطه، الافلاج و وادی الدواسر را به اشغال خود درآورد و مزدوران خود را به عنوان امیر بر این مناطق گماشت. عبدالعزیز در ادامه، حملات خود را متوجه مناطق جنوب و غرب ریاض کرد و توانست این مناطق را هم تحت سیطره خود قرار دهد. وی پس از اشغال این مناطق، از پدرش خواست از کویت به ریاض بازگردد، به این ترتیب، عبدالرحمن به پایتخت حکومت آل سعود پس از یازده سال غیبت بازگشت. عبدالعزیز با گفتن این جمله به پدرش که "امارت متعلق به شماست و من سربازی در خدمتتان هستم"، اعلام کرد به نفع پدرش کناره گیری می کند، اما عبدالرحمن با این اقدام موافقت نکرد و همه افراد و مزدوران آل سعود را گردهم جمع کرد و خبر کناره گیری از قدرت به نفع فرزندش، عبدالعزیز را به اطلاع آنها رساند. در نشستی که بزرگان آل سعود در سال 1902 میلادی حضور داشتند، عبدالرحمن با اعلام کناره گیری خود از قدرت، برای عبدالعزیز بیعت گرفت و همه حاضران با فرزند بزرگش بیعت کردند. سیاست سرکوب و ارعاب و محاصره برای اشغال مناطق مختلف توسعه طلبی عبدالعزیز خشم قبائل و ساکنان مناطق دیگر عربستان را به دنبال داشت، با این حال عبدالعزیز با تکیه با خشونت هر چه تمام تر،‌مخالفان خود را سرکوب می کرد. وی در ژوئن 1903 میلادی، توانست الوشم، سدیر، المحمل و الشعیب را با تکیه بر زور و خشونت به اشغال خود در آورد و به حکومت تازه تاسیس خود در ریاض الحاق کند. القصیم ایستگاه بعدی در روند توسعه طلبی عبدالعزیز آل سعود بود، وی به خوبی به اهمیت القصیم از نظر جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی پی برده بود و همچنین این نکته را درک کرده بود که عدم اشغال القصیم به معنای ناپایداری و بی ثباتی حکومت آل سعود در نجد خواهد بود و به همین سبب از تمام توان نظامی خود برای سیطره بر این منطقه استفاده کرد. لشکریان عبدالعزیز در مارس 1904 میلادی، در ادامه سیاست کشتار مخالفانشان، توانستند بر عنیزه هم مسلط شود. بریده هم پس از محاصره ای که یک ماه و نیم طول کشید، تحت سیطره آل سعود قرار گرفت. عبدالعزیز در ژوئن 1904 در جنگی خونین در البکیریه، 1300 نفر از مخالفانش از جمله 300 نفر از مردم حائل را به قتل رساند. در جنگی که در 29 سپتامبر 1904 در الشنانه برای سرکوب کامل مخالفانش در منطقه القصیم به راه انداخت که از مهمترین جنگ های آل سعود به شمار می رود به طوری که عبدالعزیز توانست سلطه خود را بر نجد تحکیم بخشد. تحرکات جنگ افروزانه عبدالعزیز، سبب تماس های بیشتر استعمارگران انگلیسی با آل سعود شد که در دولت های اول و دوم سعودی هم روابط گرمی میان آنها برقرار بود، حتی دولت عثمانی هم باب مذاکرات را با عبدالعزیز گشود. جنگ الشنانه به تحکیم حکومت آل سعود نه تنها در القصیم بلکه در تمام نجد منجر شد. بسیاری از مخالفان عبدالعزیز در سپتامبر 1904 میلادی کشته شدند و برخی هم از ترس به دامان حکومت وهابی آل سعود پناه بردند تا جانشان در امان باشد. دولت عثمانی که در آن زمان از جمله قدرت های بزرگ جهان بودند، با مشاهده تحرکات روزافزون عبدالعزیز، تصمیم به بازنگری محاسباتشان در قبال وی گرفتند، عبدالعزیز هم فهمید که فرصت بزرگی برایش فراهم شده تا از آن بهره برداری سیاسی کند و مذاکراتی میان آل سعود و عثمانی که از ابن رشید در عربستان حمایت می کرد، با حضور عبدالرحمن بن فیصل پدر عبدالعزیز در کنار شیخ مبارک الصباح در منطقه الزبیر انجام شد که البته نتیجه ای در برنداشت، چرا که عبدالرحمن با درخواست نماینده دولت عثمانی مبنی بر اینکه منطقه القصیم حد فاصل میان ابن سعود و ابن رشید و اینکه دولت عثمانی دو مرکز نظامی یکی از بریده و دیگری در عنیزه ایجاد کند، مخالفت کرد، عبدالعزیز در جنگی که در 14 آوریل 1906 در نزدیکی بریده با مخالفانش به راه انداخت که طی آن با شکست آنها که با کشته شدن تعداد زیادی از آنها همراه شد، عبدالعزیز بن متعب آل رشید امیر امارت آل رشید را به قتل رساند، متعاقب این جنگ بود که متعب بن عبدالعزیز آل رشید به صلحی اجباری با عبدالعزیز آل سعود تن در داد که بر اساس آن از تمام مناطق القصیم و دیگر مناطق نجد چشم پوشی کرد و حکومت آل سعود را بر این مناطق به رسمیت شناخت، پس از این حادثه بود که سربازان عثمانی هم پس از توافق با عبدالعزیز آل سعود به طور کامل از نجد خارج شدند تا زمینه را برای سیطره کامل این خاندان بر مناطق مختلف فراهم کنند و به این ترتیب نفوذ آل رشید به کامل پایان یافت و سومین حکومت آل سعود مناطق تحت سیطره خود را گسترش داد خروج نیروهای عثمانی از القصیم سبب افزایش قدرت عبدالعزیز آل سعود شد. عبدالعزیز جنگ های دیگری را برای سرکوب مخالفانش به راه انداخت ، با این حال جنگ روضه مهنا در 14 آوریل 1906 یکی از بزرگترین و حساس ترین جنگ های وی بود. عبدالعزیز آل سعود با تکیه بر همان سیاست جنگ و خشونت بر ضد مخالفانش توانست مناطقی را که تحت حاکمیت آل رشید بود، به زیر سلطه خود درآورد . وی طی سال های 1907 تا 1913 میلادی با مشکلاتی در سر راه سیطره کامل بر عربستان روبرو شد عبدالعزیز در ادامه توانست قیام قبیله مطیر علیه حکومت آل سعود را سرکوب کند، وی در هفتم می 1907 شمار زیادی از مردم المجمعه و اعضای قبیله مطیر را که علیه حکومت آل سعود به پا خواسته بودند، قتل عام کردند. عبدالعزیز در 23 می 1908 به بریده حمله کرد و پس از سیطره بر آن و ، عبدالله بن جلوی را به عنوان امیر این منطقه منصوب کرد و به حکومت آل مهنا بر بریده هم پایان داد. شورش داخلی در آل سعود مخالفت نوه های سعود بن فیصل با عبدالعزیز بن سعود، شورش داخلی در آل سعود را به دنبال داشت. سال 1910 میلادی بود که نوه های سعود بن فیصل بن ترکی که پسرعموهای عبدالعزیز بودند، به نشانه خشم و نارضایتی از وی از ریاض خارج شدند و منطقه الخرج را تحت سیطره خود قرار دادند، اما نتوانستند بر کاخ خود مسلط شوند، عبدالعزیز نیروهایش را برای سرکوب عموزادگانش اعزام کرد. در این هنگام بود که امیر مکه به نام الحسین بن علی با نیروهایش به همراه اعضای قبیله عتیبه برای بیرون راندن آل سعود از نجد بنا به درخواست مردمی به القویعیه رسید، ابن سعود سرکوب عموزاده هایش را به تاخیر انداخت تا ابتدا با نیروهای شریف بجگند. نیروهای شریف، سعد بن عبدالرحمن برادر عبدالعزیز را که درصدد جذب نیرو در القویعیه بود، به اسارت گرفتند. عبدالعزیز با لشکریانش برای جنگ با نیروهای شریف و طرفدارانش آماده شد، با این حال دو طرف در سپتامبر 1910 میلادی به توافقی با یکدیگر دست یافتند و سعد بن عبدالرحمن هم آزاد شد و شریف به حجاز رفت و ابن سعود هم راهی عنیزه شد. پس از این ماجرا بود که عبدالعزیز به سرکوب نوادگان سعود بن فیصل در منطقه الحریق روی آورد و آنها را سرکوب کرد که این حادثه در سال 1911 میلادی رخ داد، نوادگان سعود بن فیصل پس از این شکست متفرق شدند و بخشی از آنها به بحرین و بخشی به حجاز رفتند و از آنجا به عنوان پایگاهی برای جنگ با عبدالعزیز پسر عموی خود استفاده کردند که این اقدامات رابطه عبدالعزیز و حاکم مکه را تیره کرد. تیره شدن روابط نجد و حجاز الشریف الحسین بن علی از اخبار جنگ افروزی ابن سعود در نجد و الاحساء عصبانی شد و نامه ای به دولت عثمانی درباره اوضاع مرزهای شرقی حجاز نوشت و خواستار تدابیر فوری برای توقف اقدامات ابن سعود شد که دولت عثمانی هم موافقت خود را با این درخواست اعلام کرد. الشریف حسین در خلال جنگ جهانی اول در روز دوازدهم ژوئن 1916 میلادی انقلاب علیه دولت عثمانی را اعلام کرد .همزمان، میزان تنش در روابط نجدی-حجازی تشدید شد. پس از پایان جنگ جهانی اول در سال 1918 میلادی که با شکست دولت عثمانی و افزایش نفوذ الشریف حسین در حجاز همراه شد، حاکم سعودی نجد جنگی را در 15 می 1919 میلادی علیه حجاز به راه انداخت که در تربه البقوم رخ داد که در این جنگ، ارتش آل سعود بر نیروهای الشریف حسین پیروز شد و واقعه تربه آغاز روند تضعیف هاشمی ها در حجاز و سقوط دولت آنها بود. این جنگ همچنین مقدمه اشغال مناطق حجاز از سوی ابن سعود را فراهم کرد. در این میان استعمارگران انگلیس با هدف فراهم کردن مقدمات سیطره آل سعود بر تمام شبه جزیره عربستان، الملک حسین را به سیطره بر تربه و الخرمه تحریک کردند. در 25 می 1919 میلادی، ارتش ابن سعود از جهات مختلف به تربه حمله کردند که بیش از پنج هزار نفر در این جنگ خونین قتل عام شدند. پس از سیطره عبدالعزیز بن سعود بر قصیم و تثبیت حکومتش در نجد، وی برای اشغال الاحساء از فرصت سرگرم شدن دولت عثمانی به جنگ بالکان و ضعف آن در برابر ایتالیا پس از شکست در طرابلس بهره برداری کرد، در آن زمان، حاکم الاحساء قادر به حفظ امنیت این منطقه نبود، عبدالعزیز از این فرصت حمله کرد و به الاحساء یورش برد و به سرکوبگری در این منطقه پرداخت. ابن سعود برای اشغال منطقه الشرقیه به سبب اتصال آن به دریا و بهره برداری از آن برای مسائل اقتصادی برنامه ریزی کرد تا بتواند با کویت و دیگر شیخ نشین های خلیج فارس به راحتی ارتباط داشته باشد و نقش اساسی در منطقه ساحلی خلیج فارس ایفا کند . هدف دیگر وی از سیطره بر منطقه الشرقیه سهولت سرکوب جنبش های آزادیخواهانه ضد آل سعود بود. الاحساء هم اشغال شد عبدالعزیز که فردی سلطه طلب و ماجراجو بود و به همین سبب از طریق تماس های سری با انگلیس برای تضمین حمایت این استعمار پیر از اشغال الاحساء وارد عمل شد لشکریان ابن سعود که بی رحمانه می تاختند، شهر الهفوف را اشغال کرده که در این شهر، نیروهایش فریاد می زدند که هر کس می خواهد سالم باشد، باید تسلیم شود، عبدالعزیز با همان سیاست سرکوب و توسعه طلبی و محاصره مناطق مسکونی، سرانجام منطقه الاحساء را هم به طور کامل به اشغال خود درآورد . جنبش الاخوان این جنبش در سال 1912 میلادی از سوی اعراب مطیر تاسیس شد که رهبری آنها را فیصل بن سلطان الدویش در مکانی که الارطاویه نامیده می شد، در نزدیک الزلفی برعهده داشت که دلیل نامیدن خود به اخوان، روابط دینی بود که بر روابط قبیله ای و تعصبات کورکورانه غلبه داشت. تشکیل این جنبش به چالشی مشکل ساز برای عبدالعزیز آل سعود تبدیل شد، با این حال وی بر تکیه همان سیاست مکر و نیرنگ و ارعاب تلاش کرد از قدرت بادیه نشینان برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند. معاهده دارین یا قطیف پس از آغاز جنگ جهانی اول، دولت عثمانی برای جذب عبدالعزیز به سمت خود تلاش کرد، اما انگلیسی ها بلافاصله با وی تماس گرفته و از وی خواستند به آنها در جنگ با ترک ها کمک کند. شکسپیر افسر انگلیسی به عنوان نماینده سیاسی انگلیس در کویت، آمادگی بریتانیا را برای به رسمیت شناختن عبدالعزیز به عنوان حاکم مستقل نجد و الاحساء اعلام کرد و معاهده ای را با وی به امضا رساند که بر اساس آن انگلیس متعهد شد از حکومت عبدالعزیز در برابر هر گونه تجاوزی که از طریق دریا صورت می گرفت، حمایت کند مذاکرات برای عقد معاهده ای میان ابن سعود و سر پرسی کاکس نماینده انگلیس در منطقه خلیج فارس در آوریل 1915 میلادی آغاز شد که طرفین در نهایت معاهده دارین یا معاهده قطیف را در 26 دسامبر 1915 میلادی امضا کردند عسیر هم از جمله مناطقی بود که عبدالعزیز با گسیل هزاران جنگجو به زور بر آن سلطه پیدا کرد، عسیر پیش از اشغال به دو بخش شمالی که تحت امارت "آل عائض" قرار داشت و پایگاه آن "ابها" بود و بخش جنوبی که تحت امارت "الادارسه" و پایگاه آن جازان بود.عبدالعزیز توانست در سال 1920 میلادی، منطقه عسیر را هم تحت سیطره خود قرار دهد پس از پایان جنگ جهانی اول، نفوذ انگلیس در منطقه عربی و خلیج فارس بیش از گذشته افزایش یافت و عراق، شرق اردن و فلسطین تحت نفوذ استعمارگران انگلیسی قرار داشت، انگلیس روابط حکام آن مناطق را با عبدالعزیز آل سعود با عقده معاهده العقیر در دسامبر 1922 میلادی ساماندهی کرد به طوری که مرزهای پادشاهی سعودی و کویت و عراق مشخص شد، همچنین توافقنامه دریایی در سال 1925 میلادی باعث حل مشکلات مرزها میان پادشاهی سعودی و عراق شد و توافقنامه حداء یا حده در همان سال مرزهای سعودی و اردن را مشخص کرد. حائل هم در اول نوامبر 1921 میلادی به اشغال عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود درآمد. دولت سوم آل سعود-امارت نجد- از زمان تاسیس در سال 1902 تقریبا در حال جنگ مستمر با امارت حائل بود تا اینکه امارت جبل شمر در دوم نوامبر 1921 به اشغال نیروهای عبدالعزیز آل سعود درآمد. به این ترتیب، دولت سوم آل سعود در پنجم شوال 1319 هجری قمری برابر با 15 ژانویه 1902 تاسیس شد، استعمارگران انگلیسی در دوم سپتامبر 1921 میلادی، حکومت عبدالعزیز را به رسمیت شناختند. در ادامه این دولت به عنوان پادشاهی نجد و سپس به پادشاهی حجاز و نجد و توابع و در نهایت در 23 سپتامبر سال 1932 میلادی، پادشاهی عربستان سعودی رسما شکل گرفت. پادشاهان پادشاهی عربستان سعودی عبد العزیز بن عبد الرحمن آل سعود سعود بن عبد العزیز آل سعود فیصل بن عبد العزیز آل سعود خالد بن عبد العزیز آل سعود فهد بن عبد العزیز آل سعود عبدالله بن عبد العزیز آل سعود سلمان بن عبدالعزیز پادشاه فعلی

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: