نگاهی به رابطه هند و آمریکا
هند قدرتی منطقهای است و ادعاهای جهانی ندارد؛ تقاضاهای منطقهای دهلی هم منافاتی با منافع آمریکا ندارد بلکه در بسیاری موارد، همسو نیز هست، لذا هند به گسترش نقش آمریکا در منطقه کمک میکند و وزن منطقهای خود را نیز افزایش میدهد.
خبرگزاری فارس: روابط دو کشور هند و آمریکا از زمان استقلال هند از انگلیس با افت و خیزهای فراوانی روبرو بوده است. در چند سال اخیر و از دوره ریاست جمهوری بوش پسر، این روابط رو به گسترش بوده و در یکی دو سال اخیر با روی کار آمدن حزب بهاراتیا اجاناتا پارتی در هند، گسترش روابط، رشد چشمگیری داشته است. دولت جدید هند دولتی ملی گرا بر پایه هندوئیسم بوده که به نوعی، گرایشات افراطی هندوها را حمایت می کند. این دولت نماینده اقشار مرفه و عمدتا نژاد هندواروپایی در کشور هند است که به همین دلیل گرایش زیادی هم به رفتن به سوی غرب دارد. علاوه بر اینها، خصومت بیشتر این حزب با چین و نگاه به چین به عنوان یک دشمن خطرناک در مرزهای شمالی و همچنین ضدیت بیشتر این حزب و دولت برخاسته از آن، با اسلام همگی زمینه های گرایش به آمریکا را فراهم می کند. آمریکا نیز با انگیزه های مختلف، که به آن خواهیم پرداخت، به دنبال گسترش روابط با هند است که مهمترین آنها، کنترل چین و پاکستان و نیز پرونده افغانستان است. اهداف آمریکا و هند از گسترش روابط مهار چین چین هم اکنون عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان را یدک میکشد . این کشور اخیرا تمایل خود را برای ورود به پرونده های امنیتی نیز نشان داده تا به رقبایش بفهماند که به دنبال گرفتن سهم خود در ساز و کارهای امنیتی جهانی نیز است. ورود به گفت وگوهای صلح در افغانستان، ارائه کمک های نظامی - امنیتی به دولت افغانستان و در عین حال برقراری رابطه با طالبان، ورود جدی تر به مناقشات در دریای چین جنوبی و گسترش حضور خود در این منطقه از جمله فعالیتهای چین است. چین می خواهد با انجام این اقدامات ضمن حفظ سهم خود و تثبیت آن، از توان اقتصادیاش در جهت گسترش فعالیتهای امنیتی نیز بهره برداری کند. حال با توجه به چالش مرزی موجود بین چین و هند و رقابت دیرین این دو کشور پر جمعیت جهان در منطقه، آمریکا قصد دارد از گسترش روابط خود با هند در جهت کنترل چین استفاده کند. چندی قبل خبری منتشر شد که قرار است آمریکا و هند ناوگان مشترکی را برای کنترل اقدامات چین در دریای چین جنوبی به این منطقه بفرستند. این اقدامی است در جهت سیاست نگاه به شرق آمریکا که به قصد جلوگیری از بروز یک قدرت متخاصم در شرق صورت میگیرد. همپوشانی سیاستهای آمریکا در افغانستان هند و افغانستان روابط گسترده دارند، افغانستان سرزمینی برای جنگ نیابتی هند با پاکستان و کنترل این کشور است. هند در افغانستان سخاوتمندانه هزینه میکند و تقریبا در همه زمینهها فعالیت دارد از ساخت سد و ساختمان پارلمان افغانستان گرفته تا کمکهای نظامی ، مالی ، پزشکی ، آموزشی و تبادلات فرهنگی و ... آمریکا نیز اکنون 15 سال است که در افغانستان درگیر بحرانی شده که خود ایجاد کرده است. تحلیل آمریکاییها این است که یک کشور منطقهای به دلایل خاص خود، مهمترین عامل تداوم بحران افغانستان است. این کشور مشخصا پاکستان است. پاکستانی که در عین هم پیمانی با آمریکا در مبارزه با تروریسم، مهمترین حامی مخالفان دولت کابل است. ضدیت هند و پاکستان که بعد از جدایی پاکستان از هند تا کنون و بر سر مساله کشمیر همواره وجود داشته، عرصه دیگری نیز برای بروز یافته که آن افغانستان است. منافع آمریکا در حمایت از دولت وحدت ملی، با منافع هند در حمایت از دولت کابل و نیز با مخالفت شدید هند با استقرار گروههای تحت حمایت پاکستان در افغانستان تلاقی دارد و آمریکا که به دنبال یک شریک قوی در این پرونده است بنابراین نمی تواند از مزایای هند در این پرونده و توان تاثیرگذاری این کشور بر افغانستان، عبور کند. طنز تلخ مساله این است که خود این نفوذ و تاثیرگذاری فراوان هند و سهم یافتن بیشتر هندیها در افغانستان، انگیزه پاکستان را برای تشدید رفتار کنونیاش در افغانستان و تشدید بحران، بیشتر میکند. همکاری در جهت مقابله با افراط گرایی آمریکا در افغانستان در مقابل کسانی قرار گرفته که آنها را افراط گرایان می نامد و هند در کشمیر با همین گروهها در چالش است و حتی مبارزات برحق مردم کشمیر را به همین گروهها منتسب می کند. در هر دو مورد حامی این گروهها پاکستان است . افراطی بودن دولت هند در عقاید هندوئیزم نیز به همگرایی با آمریکا در این مقابله کمک می کند . ورود به حوزه نفوذ سنتی روسها از دیر باز روسها چه در قالب شوروی سابق و چه در شکل جمهوری روسیه بزرگترین هم پیمان نظامی هند بودهاند. اکنون همکاریهای گسترده آمریکا با هند در زمینههای صلح آمیز هستهای و تسلیحات نظامی غیر هستهای ، آهسته آهسته جای پای آمریکا را در حوزه سابق نفوذ روسیه یعنی هند، محکم میکند. تداوم این همکاری میتواند به تضعیف پیوندهای هند و روسیه منجر شود و هند را به شریکی استراتژیک برای آمریکا تبدیل کند. همچنان که «آسوشیتدپرس» در باره سفر اشتون کارتر به هند گفته بود: اشتون کارتر روابط هند و آمریکا را «روابط استراتژیک» توصیف کرده و گفته که با فعالیت من در مذاکرات دفاعی شاهد همگرایی قابل توجهی در منابع دفاعی هند و آمریکا بوده ایم، چیزی که نامش را «دست دادن استراتژیک» مینهم. وی افزود: این تعهد دو جانبه، در بیانیه «رویکرد استراتژیک مشترک» که ژانویه سال جاری توسط «باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا و نخست وزیر هند قرائت شد و همچنین در «دستورالعمل روابط دفاعی هند و آمریکا در سال 2015» که سال گذشته به امضا رسید نشان داده شده است و این همه دستورالعمل دفاعی از اهمیت اساسی برخوردار است. قابلیت هند برای همکاری با رژیم صهیونیستی هند دارای قابلیت فکری و سیاسی برای همکاری با رژیم صهیونیستی است. باورهای نژاد پرستانه در هر دو طرف به این پیوند کمک می کند و تقویت اسرائیل در منطقه قطعا یکی از راهبردهای آمریکاست. هند بازار گسترده بیش از یک میلیارد و 200 میلیون نفری دارد که جولانگاه مناسبی برای آمریکاست که از نظر اقتصادی مشکلات عدیدهای دارد. هند بهترین شریک برای ایجاد توازن قوا به نفع آمریکا در منطقه و در کل قاره آسیاست. هند قدرتی منطقه ای است و ادعاهای جهانی ندارد و تقاضاهای منطقهایاش هم منافاتی با منافع آمریکا ندارد بلکه در بسیاری موارد، همسو نیز هست، لذا هند به گسترش نقش آمریکا در منطقه کمک میکند و وزن منطقهای خود را نیز افزایش می دهد. تقابل با چین و ادعاهای ارضی چین در شمال هند و ادعاها در حوزه دریای چین، نیاز هند را به متحدی قوی همچون آمریکا، بیشتر کرده است. در دورههای اخیر نزدیک شدن چین و روسیه به دلیل مشکلات مشترکی که با هژمونی آمریکا داشتهاند باعث شده که دولتمردان هند نتوانند از حمایت کامل روسها از هند، در برابر چینیها اطمینان داشته باشند ولی رویکرد گسترش روابط با آمریکا، این اطمینان را به هند خواهد داد. هند تسلیحات آمریکایی را ترجیح میدهد و علاوه بر آن، همکاری در زمینه انرژی هستهای ، تلاش آمریکا برای پیوستن هند به گروه تامین کنندگان هستهای و همکاری آمریکا با هند در زمینه فناوری فضایی، انگیزههای روشنی برای گسترش همکاری هند با آمریکا هستند. هند برای تداوم توسعه پایدار و حفظ رشد اقتصادی خود نیازمند سرمایه ، تکنولوژی و آموزش است و این هرسه قابلیت تامین شدن توسط آمریکا را دارند. آمریکا از هند در جهت یافتن نقش قوی تر در منطقه و جهان حمایت میکند و حتی از عضویت دائم این کشور در شورای امنیت سازمان ملل نیز فقط با این ملاحظه که حق وتو نداشته باشد، طرفداری می کند چرا که با اتحاد این دو کشور، گسترش نقش هند به منزله سنگینی کفه قدرت در جهان، به نفع آمریکاست. پاکستان در مقابل این روابط گسترده چه خواهد کرد؟ پاکستان برای آمریکا همواره مهرهای بوده است که از آن بهره برده و بعد آن را به کناری نهاده است. رویکرد آمریکا به پاکستان بعد از پایان جنگ سرد در شرایطی که دیگر از اهمیت پاکستان در منطقه کاسته شده بود و رفتار نامهربانانه آمریکا با پاکستان در مورد پیشرفتهای هستهای این کشور، نمونه هایی روشن از این رویه آمریکاست. در موردی جدیدتر، پاکستان بعد از یک دوره فراموشی در دوران جنگ سرد پس از یازده سپتامبر در حوزه توجه آمریکا قرار گرفت و از آن برای پیشبرد اهداف آمریکا در افغانستان و کل منطقه بهره برداری شد ولی وقتی پاکستانیها خواستند از این تلاشهای خود بهره ای در جهت اهداف خویش در افغانستان ببرند، با قهر آمریکاییها مواجه شدند. برداشتی که از نوع نگاه آمریکا به پاکستان میشود این است که پاکستان از دید آمریکا مهرهای در سطح تاکتیک است و آمریکا روابط استراتژیک خود را در منطقه روی هند متمرکز کرده است. یقینا این رویکرد باعث برآشفته شدن حاکمان نظامی - سیاسی پاکستان خواهد شد و آنها همه توان خود را برای اثبات اینکه آمریکا در این موضوع دچار اشتباه شده، به کار خواهند برد . پاکستانی ها برای اثبات وزن راهبردی خود به آمریکا چند میدان بازی را در اختیار دارند. رفتن هرچه بیشتر به سمت چین و دادن فضاهای بیشتر به این کشور در همه عرصههای سیاسی و نظامی و اقتصادی، افزایش فعالیتهای هستهای صلح آمیز و گسترش زرادخانه هستهای با توجیه مقابله با تهدید هند، نزدیک شدن به روسیه و بستن پیمانهای نظامی و اقتصادی با این کشور، نزدیک شدن به ایران یا حداقل تظاهر به آن برای تحریک حساسیتهای آمریکا، فشار به هند در مناقشه کشمیر با اتکا به امکانات و گروههای همسویی که در اختیار دارد، مانور قدرت در افغانستان با واسطه گروههای مخالف دولت وحدت ملی و جلوگیری از به سامان رسیدن سیاستهای آمریکا در افغانستان از جمله این موارد است. به نظر میرسد فعلا موثرترین، سریعترین و دم دست ترین ابزار پاکستانیها، مانور در حوزه افغانستان است. جایی که آمریکاییها بعد از پانزده سال چالش و هزینههای گزاف، دستاورد اندکی داشتهاند و به خوبی میدانند که پاکستانیها در این حوزه با آنها بازی کردهاند. معنای این موضوع آن است که نخستین نتیجه منطقهای روی آوردن آمریکا به هند و پشت کردن به پاکستان، افزایش ناامنیها در افغانستان است. این چیزی است که همین روزها هم شاهد آن هستیم و عملیاتهای گسترده تروریستی در کابل و تهدید فرمانداریهای متعددی در شرق و غرب افغانستان از جانب طالبان، امنیت افغانستان و قدرت و توان مدیریتی دولت وحدت ملی را که جانکری حیثیت خود را برای حفظ آن گرو گذاشته، به چالش کشیده است. اما بهره بردن از این حربه برای پاکستان تا کی ممکن است و آمریکا تا کجا این بازی را تحمل میکند و آیا اساساً آمریکا توان مقابله با بازی پاکستان در افغانستان را دارد یا نه سئوالهایی است که پاسخ به آنها مجال دیگری میطلبد.