آیا سوریه به سمت آرامش میرود؟
صحنه میدانی سوریه، به نقطه جوش رسیده است. کمتر جنگی را در جهان چه داخلی و چه خارجی میتوان میتوان یافت که این همه گروههای متعدد میدانی و ذینفعان خارجی در آن درگیر شده باشند. هیچ یک از بازیگران فکر نمیکرد که بحران سوریه این چنین طولانی شود.
روزنامه ایران: صحنه میدانی سوریه، به نقطه جوش رسیده است. کمتر جنگی را در جهان چه داخلی و چه خارجی میتوان میتوان یافت که این همه گروههای متعدد میدانی و ذینفعان خارجی در آن درگیر شده باشند. هیچ یک از بازیگران فکر نمیکرد که بحران سوریه این چنین طولانی شود. اکنون، همه خسته شدهاند و در جست وجوی راهکاری هستند تا زودتر قضیه جمع و جور شود، جنگ خانمانسوز داخلی که هنوز پایان نیافته و اگر همین امروز هم تمام شود، دههها زمان و سرمایه هنگفتی نیاز است تا خرابیهای آن ترمیم شود. توافقنامه در زمانی حاصل آمده که امریکاییها در وضعیتی که سیاستهای خاورمیانهایشان غیرشفاف است، درگیر انتخابات ریاست جمهوری خودشان نیز شدهاند. در چنین فضایی، دست برتر با دولت سوریه است و مخالفان مسلح نیز گرفتار ضعفهای جدی هستند. این عوامل دست به دست هم دادهاند تا خوشبینی برای ادامه آتش بس کنونی را تقویت کنند. اما صحنه چالش سوریه پیچیدهتر از آن است که در نگاه نخست به نظر میآید. تجربه تلخ پنج سال گذشته، نشان میدهد که نباید به دیپلماسی امریکاییها در این بحران اعتماد کرد. زیرا یکی از علل طولانی شدن جنگ سوریه، پیگیری سیاست خرید زمان توسط «کاخ سفید» است. علاوه بر این، توافق فعلی، به معنای انصراف «واشنگتن» از سیاست تقویت نیروهای حامی خود نخواهد بود و مهمتر اینکه برخی ابهامهای موجود در متن توافق و چگونگی اجرای آن، بر نگرانیها در زمینه احتمال نامانایی توافق افزوده است. در واقع؛ مفاد توافق امریکا و روسیه که جمعه شب هفته قبل در ژنو به دست آمد، اگر چه به دلایلی محرمانه مانده است اما اطلاعات درز یافته به رسانهها نشان از آن دارد که در بطن خود دارای ابهامات فراوان است که هر یک میتواند نقطه شروع شکستن آن شود. این توافقنامه همچنین حاوی نکاتی است که باید سیاستگذاران و تصمیم گیران به آن توجه کنند: 1- این تلقی مطلق و دقیقی نیست که روسیه و امریکا تنها طرفهای اصلی خارجی تصمیم گیر در موضوع سوریه هستند. 2- حذف کشورهای ذینفع و درگیر در سوریه کمکی به حل اساسی مشکلات این کشور نمیکند زیرا این کشورها بشدت به دنبال تأمین منافع خود در سوریه هستند. 3- علت طولانی شدن جنگ داخلی سوریه پشتیبانی هر یک از این کشورهای ذینفع منطقه و خارج آن از گروههای تحت کنترل خود است. 4- اختلاف اساسی بین کشورهای ذینفع که اجازه نداده است آتش بسهای قبلی ادامه یابد علاوه بر سه نکته مذکور، تعاریف آنها از گروههای معتدل و نگاه آنها به آینده بشاراسد است. 5- پایبندی گروههای مسلح وابسته به ذینفعان داخل و خارج منطقه به آتش بس جای تردید دارد. 6- اگرچه دولت سوریه به دلایل سیاسی این طرح را پذیرفته اما به نظر میرسد حق حاکمیت سرزمینی این حکومت به طور رسمی نادیده گرفته شده و طبق این توافق عملاً ارتش سوریه بدون اجازه اتاق مشترک روسیه و امریکا امکان تحرک نداشته و حق هدف قرار دادن گروههای مخالف را ندارد. در یک جمعبندی کلی، ارتش سوریه که در هفتههای گذشته موفق به تنگتر کردن حلقه محاصره حلب و پس گرفتن برخی از نواحی و جادههای آن شده است اکنون باید از بخشهایی از آن مناطق عقب نشینی کند تا آتش بس متحقق و کمکرسانی آغاز شود. اما در صورت شکست آتش بس، تکلیف این مناطق مشخص نیست. علاوه بر این نکته قرار است تکلیف مخالفان معتدل و غیر معتدل، موضوعی که همیشه با اختلاف نظر همه اطراف قضیه همراه بوده است، نیز توسط دو طرف مشخص شود. مجموعه این ابهامات و اینکه گروههای مسلح داعش و جبهه النصره (فتح الشام) که قرار است در مراحل بعدی مورد حمله مشترک امریکا و روسیه قرار گیرند بیکار ننشسته تا کشورها همه توان خود را جمع و متمرکز کرده و به آنها حمله کنند. پس به نظر میرسد این آتش بس در صورت تحقق و تداوم هدفش نه کمک به مردم سوریه، بلکه خرید زمان برای امریکا و هم پیمانانش به منظور بازسازی و بازیابی روحیه طرفدارانشان است!