بازی با آبروی تراکتور چرا؟
بوقچیهای حاضر در ورزشگاه تراکتورسازی درحالی با حمله به چند خبرنگار و عکاس نظم را برهم زدند که این ضعف فرهنگی تنها مشکل آنها نیست و در بسیاری از ورزشگاه ها همین آش و کاسه است.
اصلا اهمیتی نمی دهیم که کیفیت بازی پرسپولیس و تراکتورسازی این دو مدعی قهرمانی می توانست در ورزشگاه بزرگتر بالاتر از این باشد که دیدیم. به این موضوع نمیپردازیم که حق هواداران تراکتورسازی بود که در یادگار بخروشند و مثل شیر غرش کنند.
سنگ پرانی باشد برای بعد حتی به سنگ پرانی عده ای تماشاگر نما به دروازه بان خارجی بیچاره پرسپولیس هم نمیپردازیم و اینکه او چه تصویری از ایران با تمدن چند هزار ساله در ذهن خود رسم کرد هم مهم هست اما به آن نخواهیم پرداخت.
ورزشگاه غیر استاندارد اینکه ممکن بود در ورزشگاه غیر استاندارد اختصاصی تراکتور اتفاقات بدتری رخ بدهد هم فقط «شاید» است و رخ نداده پس این را هم در نظر نمی گیریم. حتی اینکه کنفدراسیون فوتبال آسیا اصلا اجازه برگزاری مسابقه لیگ برتر و حرفه ای را در این ورزشگاه با آن استانداردهای عجیب و غریب نمی دهد هم بماند برای وقتی دیگر.
حتی به این موضوع ورود نمی کنیم که سازمان لیگ به دلیل غیر استاندارد بودن این زمین تمایلی به برگزاری آن نداشت اما دوستان برای لاپوشانی دیرکرد آماده سازی ورزشگاه یادگار اصرار داشتند که این بازی بزرگ در آن زمین کوچک برگزار شود هم فعلا بماند تا بعد.
شایعه چاقو باشد برای بعد اینکه شایعه شد امیر قلعه نویی را با چاقو زدهاند و اینکه ممکن بود آسیب جدی تری از چند تا شکستگی سر به مردم زده شود هم بماند برای وقتی دیگر. حتی اینکه دو سه تا سر ناقابل از عکاسها و خبرنگاران شکسته شد هم باشد تا بعدها ببینیم باید با آن چه کنیم و تبریز مهمان نواز را چگونه توجیه کنیم که چنین نفراتی را در دل ورزشگاه اختصاصیاش دیده است!
همه این ها بماند برای وقتی دیگر. فقط یک نفر به ما توضیح بدهد، بوقچی ها چگونه به خودشان اجازه دادند به مردم و عکاس ها حمله کنند؟ نه باشگاه تراکتور بلکه کل فوتبال ایران از اهواز و بندر عباس تا استقلال و پرسپولیس مرکز و البته ملوان و تراکتورسازی شمال و شمال شرق، همه باید بیایند به خط شوند و به مردم توضیح بدهند که چگونه عنان و اختیار هوادار و عکاس و خبرنگار و فوتبالیست و ورزشگاه را به کسانی میدهند که هنرشان اکثرا «و نه به صورت عموم» فریاد بلند داشتن است و دستانی که بعضا میتوانند مشت پرتاب کنند!
«ایستاده با مشتها» چه میکنند؟ همه آن نقایص نسبت به چنین خبطی کاملا بی اهمیت است که باشگاه های فرهنگی کشورمان، آنها که باید با ورزش محیطی مفرح و رقابتی و رفاقتی و فرهنگی ایجاد کنند، و حتی نیروهای نظم دهنده اجازه بدهند چند نفر از روی سکوها، با مشت و سنگ نظم مورد نظر فیفا را با یقه گیری ایجاد کنند.
آقای گل جهان را می زنند چه برسد به مردم این از همه بدتر است، اتفاقاتی که در تمرین استقلال، در تمرین پرسپولیس، در ورزشگاه اختصاصی تراکتور بعضا رخ می دهد، مشمئز کننده، تاثر برانگیز و زشت و غیر قابل توجیه است. این اصلا اتفاق خوبی نیست که صورت زخمی ها، کلاه شاپویی ها و بزن بهادرها بعضا اسم لیدر را در باشگاه های فرهنگی ورزشی کشور داشته باشند و نقش اول فیلم فارسی در فوتبال ایران باشند و جلوی دوربینها به صورت علنی خبرنگار را بزنند، سر عکاس را بشکنند و البته زهی خیال باطل، اینها که همیشه دیوارشان کوتاه است، وقتی پای چشم آقای گل جهان بادمجان میکارند و با قداره سر تمرین استقلال به استقبال سرمربی شان می روند و با آجر دنبال افشین قطبی می گذارند و فحش های منفی ۱۸ نقل و نبات کلام برخی از آنهاست، شکستن سر عکاس ها که تنها جای خنده و سرگرمی برخی از اینها محسوب می شود.
کجای دنیا اینها کنار زمین هستند؟ آنها می خندند به ما، ما گریه می کنیم به حال آنها که در میان مسئولین باشگاه ها و حتی بالاتر به این ها «وی آی پی » می دهند و روزیشان را میرسانند تا شعارها تحت کنترل خودشان باشد غافل از اینکه کار از دست همه دارد در میرود که ورزشگاه ها و حتی امنیت آن را هم اینها میخواهند کنترل کنند. عجبا که در هیچ کجای دنیا به جز نیروهای مرتبط و یونیفرم دار، کسی اجازه حضور در کنار زمین را ندارد چه برسد به اینکه نظم را با مشت برقرار کند.