ناتوانی صداوسیما در برگزاری گفتگوهای سیاسی/ دیپلماسی قاجار، دیپلماسی برجام
حواشی مناظره شب گذشته ایرج ندیمی و یاسر جبرائیلی در خصوص FATF و حواشی حملات اخیر اصلاح طلبان به شهرداری مهم ترین موضوعاتی بود که کارشناسان و فعالان عرصه سیاست و رسانه به آن واکنش نشان دادند
کد خبر :
565241
سرویس سیاسی فردا: حواشی مناظره شب گذشته ایرج ندیمی و یاسر جبرائیلی در خصوص FATF و حواشی حملات اخیر اصلاح طلبان به شهرداری مهم ترین موضوعاتی بود که کارشناسان و فعالان عرصه سیاست و رسانه به آن واکنش نشان دادند که در ادامه می خوانید:
رگبار از پشت سر در جنگ جهانی سوم
در این میان چند نکته وجود دارد. اولا درجنگ سوم جهانی برخلاف دو جنگ قبلی ایران اشغال و تحقیر نشد و نقش تعیین کننده دارد؛ که اگر درست نقش ایفا نکرده بود قطعا وضعیتی شبیه عراق و افغانستان و سوریه داشت. دوم اینکه امنیت و ثبات و اقتدار و تعیین کنندگی فعلی در بحبوحه جنگ جهانی سوم، مرهون موقعیت شناسی فرزندان مجاهد ملت در سپاه و تبعیت از فرماندهی حکیمانه رهبر انقلاب است که به درستی تشخیص دادند اگر در سوریه نمی جنگیدیم، باید در همدان و کرمانشاه با پیاده نظام جنگ نیابتی جبهه استکبار (نظایر داعش) روبرو می شدیم. فقط می ماند یک نکته دقیق که زمانی یکی از رزمندگان سپاه قدس
گفته بود. او در پاسخ این پرسش که «اوضاع جنگ سوریه چطور است؟» گفته بود«پیشروی و پیروزی ها روز به روز بیشتر می شود و در میدان جنگ مشکلی نیست. فقط یک دغدغه وجود دارد و آن اینکه از پشت و از داخل کشور خنجر نخوریم. اوایل جنگ سوریه، نفوذی ها گاه از پشت سر رگبار به خودی ها بستند و تلفات گرفتند.» امروز که نفوذ طلبی دشمن از روزن برجام و FATF و برخی قرادادهای نفتی و ارتباطاتی مشهود است سخن آن رزمنده بصیر در میدان جنگ جهانی سوم مفهوم تر است.
زنگ خطر؛ ناتوانی صداوسیما در برگزاری گفتگوهای سیاسی
مدیریت مناظرات سیاسی به شیوه جنجالی نود فردوسی پور، خطایی بعضا غیر قابل بازگشت در سطح جامعه را رقم خواهد زد که درمناظره دیشب قابل مشاهده بود، در مناظره مذکور حتی از منظر فنی نیز به دید خوشبینانه می توان عدم توازن و افت سهوی سطح صدای یکی از طرفین (جبرائیلی) از طرف مقابل (ندیمی) را بعنوان یک اشکال جدی صدابرداری در تولید و برنامه سازی مناظره مورد ارزیابی قرار داد. همچنین عدم احراز هویت سیاسی مدعوین به یک مناظره تلویزیونی به صرف مشاور بودن وی در فلان سازمان دولتی توجیه پذیر نیست و سخن آخر آنکه ریاست محترم صداوسیما قادر است در موعد خطیر انتخابات 96 با رفع اشکالات و
تقویت ضعف های رسانه ای موجود در فرصت باقی مانده و مدیریت بصیرانه، شرایطی در این رسانه خطیر فراهم کند که در اردیبهشت 96،صداو سیما آحاد جامعه و نه یک طیف سیاسی را نمایندگی کند.
یک دروغ نجومی دیگر
البته دم خروس نیز بیرون زده است! کافی است مدعیان، قبل از پردازش چنین سفسطههایی در ذهنشان، به این سوال پاسخ گویند که فی المثل اگر به شرکت تهران گسترش قبل از برجام نیز خدمات ارزی داده نمیشد، چطور شده است که "اردیبهشت ۹۵" بانک دولتی به این شرکت نامه زده و گفته است نمی تواند به آن خدمات ارزی ارائه کند؟ اردیبهشت ۹۵ قبل از برجام است یا پسابرجام و پساتحریم؟!
واقعیت این است که ریشه این خودتحریمی در برجام است. سخن وندی شرمن را یک بار دیگر مرور کنیم: روحانی قول داده است که پولهای آزاد شده به دست سیستم دفاعی و امنیتی ایران نرسد!
دیپلماسی قاجار، دیپلماسی برجام
ویژگی های دیپلماسی قاجار در قرن 19:
عدم هوشمندی در استفاده از فرصتها و معادلات
اشتباه محاسباتی دراعتماد و اتکا صرف به انگلیس
توافق فرساینده و عدم اخذ ضمانت برای اجرای آن
نگاه به مناسبات با انگلیس برای تثبیت دولت قاجار
ارجحیت دادن به منافع قجری در برابر منافع ملی
مشابهت دیپلماسی برجام با دیپلماسی قاجار:
در مقایسه دیپلماسی قاجار، با دیپلماسی برجام به وضوح میتوان عینیت ویژگیهای پنجگانه مذکور را مشاهده کرد. عدم هوشمندی در استفاده از فرصتهای منطقهای و فرامنطقهای، اشتباه محاسباتی در اعتماد به آمریکا و اتکا صرف به غرب، پذیرش توافق فرساینده و عدم اخذ ضمانت از آمریکا، نگاه به برجام برای ارتقاء و تثبیت دولت تدبیر و ترجیح منافع جناحی بر منافع ملی، باعث شد که دولت یازدهم به توافقی تعجیلی تن دهد که اکنون با FATF به قاجاریسم تبدیل شده است.
عمدی بودن حادثه منا
در بیان استدلال خویش در اینباره شواهد زیادی را ذکر کرده ام. یکی از مهم ترین دلایل طرح این اتهام، اختلاف معنادار تعداد شهدای ایرانی این دو حادثه است. در حالیکه نسبت حجاج ایرانی در بین کل حجاج بیت الله الحرام در سال گذشته، (نسبت 65 هزار حاجی ایرانی در بین دو میلیون حاجی از سراسر جهان) 3.3 درصد می باشد؛ تعداد شهدای ایران در حادثه منا با احتساب حداقل کشته ها (1700 نفر) معادل 25 درصد و در مقایسه با آمار غیر رسمی (8000 نفر) 6 درصد است.
همچنین نسبت شهدای ایرانی در حادثه سقوط جرثقیل ( 11 شهید ایرانی نسبت به 110 قربانی این حادثه) نیز بیشتر از حد متوسط یعنی 10 درصد است.
طبیعی است این اختلاف معنادار به عنوان یک فرضیه در عمدی بودن این حادثه علیه حجاج کشورمان، می تواند در مباحث حقوقی مورد استناد قرار گیرد.