FATF و دومینوی برجام
وقتی حسن روحانی و تیم مذاکراتی او با رویکردی پنهان و توام با مخفی کاریهای فراوان پای در رکاب مذاکرات هستهای گذاشتند میشد حدس زد این داستان سر دراز دارد.
کد خبر :
565006
سرویس سیاسی فردا؛ حسین بابازاده مقدم:
وقتی حسن روحانی و تیم مذاکراتی او با رویکردی پنهان و توام با مخفی کاریهای فراوان پای در رکاب مذاکرات هستهای گذاشتند میشد حدس زد این داستان سر دراز دارد. حالا پس از مدتها بی حاصل نمودن مذاکرات هستهای و مشکلاتی که نشان میدهد هیچ چیزی از برجام عاید کشور نشدهاست بار دیگر سازه دیگری ازین دومینوی بی حاصل در حال فروریختن بروی دست آوردهای ملی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران است.
توافق با یک کمیته فرعی از سازمان ملل که خود را مرکز مقابله با پولشویی جهانی معرفی می کند و 35 عضو منطقهای و کشوری دارد، ادامه ماجرایی است که از پیش تر درباره آن تذکرات فراوانی داده شده بود.
سازمان مذکور که این روزها در فضای خبری کشور بسیار مورد توجه قرار گرفتهاست و منافع ملی جمهوری اسلامی در بعد دفاعی و نظامی را مورد هدف گیری قرار دادهاست، یکی از بازوهای نظام سلطه جهانی برای مقابله با حرکتهای جهادی و انقلابی به شمار می آید که فعالیتهای خود را تحت لوای مبارزه با تروریسم در سطح جهان تعریف می کند.
از همه موضوعات که صرف نظر کنیم همراهی عدهای با این تصمیم نادرست و مشروع و موجه جلوه دادن اینچنین اقداماتی که قطعا یا از روی نا آگاهی است و یا ناشی از عمد برای تقویت بی مورد تصمیمهای غلط دولت می تواند به وارد شدن ضربه بسیار سنگینی بر پیکره دفاعی کشور بیانجامد.
این چندمین ضربهای است که دستگاه دیپلماسی در اوج اقتدار نظامی بین المللی بر دستگاه نظامی و سپر دفاعی جمهوری اسلامی وارد می کند و عملکردی اینچنین متعارض و توام با هرج و مرج در خور تامل فراوانی است و می تواند بنوعی بیانگر حضور و تاثیر گذاری نفوذیها در سیستم تصمیم سازی بین المللی و دیپلماسی کشور باشد.
ساختار مذکورمجموعهای وابسته به نظام بهاصطلاح جهانی و در واقع سلطه به شمار میآید که علاوه بر توسعه مفاهیم و تعاریف تروریسم از منظر آمریکا و پنتاگون که تروریسم را مساوی با فعالیتهای انقلابی می داند به این اعتبار در واقع زانو زدن در برابر این گروه بین المللی پذیرش ادبیات دیپلماتیک غرب در حوزه تروریسم به شمار می آید. اتخاذ این تصمیم درست در حالی که جمهوری اسلامی در جبهههای سوریه و عراق با تروریسم آمریکایی و سعودی و اسرائیلی داعش در نبرد می باشد در واقع جرمی نابخشودنی علیه جبهه مقاومت به شمار می آید.
دیپلماسی عاقلانه آن نوع از بکار گیری مذاکره ، گفتگو و تفاهم میان دولتها و واحدهای سیاسی مستقل است بنحوی که به تامین منافع کشورها منجر شود. حال در شرایط فعلی که ایران عملا در جنگی نیابتی در معرض زور آزمایی در برابر عیادی غرب و تحجر عربی قرار دارد به جای خود حتی در شرایط صلح و آرامش قطعی نیز ارتکاب چنین عملی یعنی وارد شدن به توافقی که نیروی نظامی بسیار مهمی همچون سپاه را بعنوان حامی تروریسم در معرض تحریم داخلی قرار میدهد اتفاقی بسیار دور از ذهن و شبیه به وارد کردن یک شوک به افکار عمومی است.
این اقدام بسیار بی سابقه که بعید بنظر میرسد در هیچ جای دیگری به وقوع پیوسته باشد در حالی صورت میپذیرد که سپاه و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی طی ده سال گذشته از تحریمهای بین المللی گسترده ای مورد آسیب قرار گرفته و در واقع حرکت داخلی برای محدود سازی روابط اقتصادی این سازمان به معنای در هم کوبیدن تمامی موفقیتها در جبهههای سوریه و عراق است.
اگر چه آمریکاییها و نظامهای غربی که کانون سلطه جهانی را ترتیب دادهاند خود نیز در آتش داعش و تروریستهای تکفیری خواهند سوخت اما اعمال فشار بر جمهوری اسلامی و خصوصا صدور بیانیه و شرح مذاکرات پی در پی در سال 2015 برای مذاکره جمهوری اسلامی با تشکیلات مذکور نمایانگر حمایت تمام قد این دولتها ازتروریستهای تکفیری است.
همانطور که انتظار می رفت برجام به بازی تلخی تبدیل شده است که هر روز صحنهای و پردهای از آن فرو میریزد و اصطلاحا بدنبال تبدیل کردن ایران به شیری بدون یال و اشکم و دم است که در آن صورت اصلا شیری در میان نیست که با آن بتوان در نظام جنگل بین المللی به مذاکره و کسب امتیاز پرداخت.
ظاهرا تیم مذاکراتی حسن روحانی که متاسفانه خود را نیز پاسخگو به افکار عمومی نمی داند و در اوج بی تدبیری محض جاسوس دشمنان کشور را درون تیمی راه دادهاست که حتی نمایندگان مجلس ایران نیز از مذاکرات آن گروه بی خبرند، برای کسب محبوبیت سیاسی و احتمالا ماندن در قدرت حاضر است تا بر کشوری فلج و بدون دست و پا حکمرانی کند که مدیریت بر چنین کشوری برای هیچ کسی افتخار نیست.
حاتم بخشی از کیسه خلیفه و دست مایه قرار دادن خون شهیدان عزیز مدافع حرم برای کسب قدرت سیاسی در دور بعدی انتخابات گناهی نابخشودنی و عصیانی علیه اقتدار بین المللی جمهوری اسلامی است. در واقع دولت دست به آتش زدن برگههای برنده خود در جریان مذاکرات هستهای بردهاست و بی مهابا داراییهای کشور را در معرض تهدید و نابودی قرار دادهاست.
تحدید و در هم کوبیدن توانایی مالی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شرایط بسیار امنیتی منطقه خاورمیانه و همینطور فروکاستن از امنیت روانی گروههای انقلابی نزدیک به جمهوری اسلامی همچون سازمان انقلابی و نظامی بسیار نیرومند حزب الله لبنان باز آفرینی سناریویی قطع دستان پرتوان جمهوری اسلامی از حوزههای منطقهای است.
در سالهای دولت اصلاحات با هدف تنش زدایی و با شعار کاهش فشار بین المللی دولت به ایفای نقشهای منفعل در برابر حماس پرداخت و همین موضوعات دست به دست هم داد و نهایتا جدایی نسبی حماس از ایران و افتادن آن به آغوش عربهای وهابی را در پی داشت. اگر چه حماس در تجدید رویکردی کماکان به عنوان گروهی نزدیک به جمهوری اسلامی به کنشهای سیاسی معنادار می پردازد اما ضربه مهلک دولت اصلاحات در ایجاد فاصله بین این سازمان و جمهوری اسلامی را نمی توان از یاد برد. حالا بهنظر می رسد دولت حسن روحانی که خود را در سراشیبی پایان دوره چهار ساله میبیند بار دیگر در طراحی جدایی و ایجاد شکاف میان حزب الله و جمهوری اسلامی است.
بدیهی است اتخاذ چنین سیاستهایی در کلان به منافع جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت در سطح جهان خسارت وارد آورده و شکاف میان گروههای درگیر در جبهه سوریه را ممکن است سبب شود.
دوستان بهتر است ازین خواب غفلت رسیدن به نقاط مشترک با غرب بیدار شوند و بدانند که کسانیکه بیش از پنجاه سال به کانون استکبار جهانی تبدیل شدهاند به این سادگیها مواضع خود را در قبال چند شوخی و تلفن با جمهوری اسلامی به کنار نمیگذارند.