ایران هستهای؛ تقویت اسلام هویتی
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در یادداشتی به بررسی ایران هستهای و رابطه آن با تقویت اسلام هویتی پرداخت.
خبرگزاری فارس؛ مهدی گلجان: برنامه هستهای ایران که در سال 1329 و با حمایت ایالات متحده آمریکا آغاز شده بود در سال 1353 با تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران و امضای قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر شکل جدی به خود گرفت. ایران که در سال 1958 به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (I.A.E.A) درآمده بود، در سال 1968 پیمان عدم تکثیر سلاحهای هستهای (N.P.T) را امضا کرده و در سال 1970 آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند. برنامه ایران در سال 1974 این بود که در عرض بیست سال، چرخه کامل سوخت را بومی کرده و 23هزار مگاوات برق را از طریق 22 نیروگاه هستهای تامین کند. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، برنامه هستهای ایران مورد حمایت ایالات متحده قرار داشت، اما پس از انقلاب 1357 آمریکا و دیگر کشورهای غربی تغییر موضع داده و از هر اهرمی برای جلوگیری از پیشرفت برنامههای هستهای ایران استفاده کردند. این تلاشها از سال 2002 و به دنبال فاش شدن عملیات ساخت دو مرکز جدید هستهای در ایران شدت گرفت و به بروز تنش در روابط ایران و غرب انجامید. تاریخچه فعالیتهای هستهای ایران برنامه هستهای ایران در سال 1329 و با حمایت ایالات متحده آمریکا آغاز شده و در سال 1353 با تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران و امضای قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر شکل جدی به خود گرفت. سازمان انرژی اتمی با بخش تکنولوژی و تحقیقات سازمان انرژی اتمی آلمان غربی موافقتنامهای برای همکاریهای بلندمدت امضا کرد و در پی آن شرکت «کرافتورک یونیون» (Kraftwerk Union AG)، یکی از شرکتهای وابسته به زیمنس آلمان ساخت 2 واحد نیروگاه اتمی هر یک به توان اسمی 1293 مگاوات و توان خالص 1196 مگاوات را در بوشهر بر عهده گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 در شرایطی که حدود 75 درصد از واحد اول و 60 درصد واحد دوم نیروگاه ساخته شده بود، طرف آلمانی کار روی پروژه را متوقف کرد. دولت وقت ایران از شرکت آلمانی در دادگاه داوری بینالمللی شکایت کرد. بر اساس رای 13 مارس 1982 دادگاه بینالمللی، مقرر شد کلیه قطعات و دستگاههای ساخته شده دو نیروگاه بوشهر تا آن زمان، به اضافه نیمی از سوخت هستهای به مالکیت ایران درآید و پیمانکار موظف شد که این قطعات را در بندر بوشهر به ایران تحویل دهد. در دهه 60 بار دیگر کار در نیروگاه بوشهر از سر گرفته شد، اما همزمان با حضور کارشناسان آلمانی در نیروگاه، حمله موشکی عراق به بخشی از ساختمان نیروگاه بوشهر، آلمان را از ادامه پروژه منصرف کرد. در اوایل سال 1368 با سفر علیاکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت به روسیه، موافقتنامه همکاری هستهای میان دو کشور امضا شد. در نوامبر 1994 قرارداد تکمیل واحد اول نیروگاه بوشهر ایران و روسیه به امضا رسید. به موجب این قرارداد مقرر شد ساخت نیروگاه تا پایان 2000 به پایان برسد. همچنین ایران متعهد شده است، پسماند سوخت نیروگاه هستهای بوشهر را به روسیه بازگرداند. با این حال نیروگاه اتمی بوشهر در تاریخ مقرر به بهرهبرداری نرسید. اولین رآکتور تحقیقاتی ایران ایالات متحده در سال 1967، اولین رآکتور تحقیقاتی 5 مگاواتی آب سبک را به ایران فروخت و شرکت آمریکایی ایاماف (American Machine and Foundry)، این رآکتور را در دانشگاه تهران نصب و راهاندازی کرد. آیزنهاور، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، به منظور پیشبرد سیاستهای هستهای خود که با عنوان اتم برای صلح شهرت داشت با فروش یک رآکتور کوچک تحقیقاتی به ایران موافقت کرد. بهرهبرداری از این رآکتور 5 مگاواتی در سال 1346 آغاز شد. این راکتور با 584/5 کیلوگرم سوخت اورانیوم بسیار غنی شده 93 درصد (که تا سال 1357 از طرف آمریکا تأمین میشد) کار میکرد و سرآغاز فعالیتهای هستهای ایران به شمار میآید. فعالیتهای هستهای ایران پس از انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت همچنان به عضویت و پایبندی خود به NPT، موافقت نامۀ پادمان و اساسنامۀ آژانس ادامه دهد. با وجود این حسن نیت، کشورهای غربی اجرای موافقتنامهها و قراردادهای خود از جمله ساخت نیروگاه بوشهر را به حالت تعلیق درآوردند. شرکت زیمنس، حاضر به تکمیل نیروگاه هستهای بوشهر نشد و سایر کشورهای غربی و آمریکا نیز از انتقال هرگونه تجهیزات و فناوری هستهای به جمهوری اسلامی ایران خودداری کردند. این کشورها حتی از فشار به کشورهای دیگر مثل چین و روسیه نیز فروگذار نکردند. با این حال ایران علیرغم مشکلات پیش رو تلاش کرد در زمینههای مختلف برنامههای هستهای را خود پیش ببرد. از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: · رآکتورهای هستهای تحقیقاتی · رآکتورهای هستهای تولید نیرو · توسعه هستهای در پزشکی، صنعت و کشاورزی دستیابی ایران به فناوری هستهای در تاریخ 9 فوریه سال 2003 میلادی سید محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران، خبر از تهیه سوخت هستهای توسط متخصصین ایرانی برای نیروگاههای هستهای ایران داد. در آوریل 2006 ایران اعلام کرد که موفق به غنیسازی اورانیوم به میزان 3.5 درصد شده است. در همان سال ایران اعلام کرد که دور دوم سانتریفیوژرهای گازی خود را راهاندازی کرده و در آن به غنیسازی اورانیوم پرداخته است. ایران اکنون توانایی غنیسازی اورانیوم تا 20 درصد را دارد. طبق گفته مقامهای آمریکایی، ایران تنها یک سال با غنیسازی اورانیوم در حد 95 درصد(در حد ساخت بمب هستهای) فاصله دارد. تعلیق برنامههای اتمی در 29 مهر 1382، در نشست مشترک وزاری خارجه سه کشور اروپایی و هیئت ایرانی که در تهران برگزار شد، ایران طی بیانیهای اعلام کرد با بازرسان آژانس انرژی اتمی طی برنامه بازدید از تأسیسات اتمی کشور همکاری میکند و گازدهی در سانتریفیوژرهای نظنر را در راستای اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران، به صورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق خواهد کرد. انگلیس و فرانسه نیز متعهد شدند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری کنند. از سرگیری غنیسازی پس از توافقنامه پاریس در سال اول فعالیت دولت نهم، جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد تعلیق داوطلبانه غنیسازی به پایان رسیده است و با فک پلمب، فعالیتهای UCF اصفهان را تحت نظارت آژانس ادامه میدهد. همچنین ایران در ژانویه 2006 در حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای تأسیسات مجتمع تحقیقاتی هستهای نطنز را نیز فک پلمب کرد؛ اما شورای امنیت در مارس همان سال به ایران یک ماه فرصت داد تا فعالیتهای هستهای خود را متوقف کند. شورای امنیت در جولای 2006 قطعنامه 1696 را تصویب کرد که خواستار تعلیق غنیسازی اورانیوم در ایران بود. همچنین در دسامبر همان سال قطعنامه 1737 تصویب شد که بیشتر فعالیتهای تجاری، مالی، صنایع موشکی و هستهای ایران را بر اساس بند 41 فصل هفتم منشور ملل متحد، هدف قرار داده بود. این قطعنامه نخستین سند بینالمللی حقوقی بود که فعالیتهای هستهای ایران را به عنوان تهدیدی علیه صلح و ثبات منطقهای معرفی میکرد. تهران با تأکید بر بند 4 معاهده انپیتی این اتهامات را غیرمستند خوانده و خواستار رفتار غیر تبعیضی با فعالیتهای اتمی کشور شد. دلایل مخالفت ایالات متحده و غرب با ایران هستهای بر اساس تحلیلهای ارایه شده توسط رسانههای آمریکایی، یکی از دلایل مخالفت با برنامه اتمی ایران «سیاستهای تهدیدآمیز» جمهوری اسلامی علیه اسراییل است. ارتش رژیم صهیونیستی، ایران را رسماً به عنوان خطری که موجودیت اسرائیل را تهدید میکند، معرفی کرده و به گفته مدیران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، اسرائیل مصمم به جلوگیری از پیشرفت برنامه اتمی ایران است. از دیگر دلایل نگرانی کشورهای غربی و به ویژه کشورهای عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی، امکان استفاده دوگانه از این فناوری در تولید تسلیحات هستهای است. ایران همواره بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود تاکید کرده و با هدف اعتمادسازی و رفع هرگونه ابهام پیرامون صلحآمیز بودن استفاده از فناوری هستهای با بازرسیهای آژانس انرژی هستهای موافقت کرده است. نکته مهم اینکه بازرسیهای انجام شده و همچین تصاویر ضبط شده دوربینها نشان میدهند که در طول این مدت ایران مطابق با قوانین بینالمللی عمل کرده است. از دیگر مشکلات موجود بر سر راه پیشرفت مذاکرات هستهای ایران و غرب، نگاه دولتمحور کشورهای غربی است. این نوع نگاه، نبایستی جهان را در مورد ایران به اشتباه بیاندازد. نگاه دولتمحور در روابط خارجی مسألهای است که بسیار مورد اهمیت است. غرب در مسایل خارجی ایران خصوصاً پرونده هستهای ایران نبایستی اسیر نگاه دولتمحور شود، بلکه باید با هوشمندی استراتژی ایران در سیاست خارجی را دریابد. چیزی که تغییر نمیکند و اگر تغییر کند، بسیار بنیادین و عمیق است. این همان فرق اساسی بین استراتژی و تاکتیک است. استراتژی به طور پیوسته تغییر نمیکند، در واقع ضرورت تغییر ندارد. ولی تاکتیک تغییرپذیر است. آنچه غرب و به ویژه اروپا را دچار اشتباه کرده، نگاه دولتمحور به سیاست خارجی، به ویژه به پرونده هستهای ایران است. ایران هستهای چندان به دولتها مربوط نمیشود، بلکه یک استراتژی است آن هم با اهداف صلحآمیز؛ نه تهدید است نه ترعیب. دولتها با توجه به سلایق و علایق مختلف خود بر سرعت و کیفیت کار میافزایند یا برعکس از آن میکاهند یا به هر دلیل دیگری آن را معلق میکنند. ولی آنچه مهم است استراتژی جمهوری اسلامی ایران است که تغییر نیافته یا دستکم تحت تاثیر سلیقه و علاقه دولتهای مختلف قرار نمیگیرد.
جمهوری اسلامی ایران در نخستین گام دستیابی به انرژی هستهای صلحآمیز را حق قانونی و مسلم مردم ایران دانسته و تاکید کرد تحت هیچ شرایطی حاضر نیست از مواضع به حق خود در این خصوص عقبنشینی کند. در این بین فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر حرمت استفاده از سلاحهای هستهای، آب سردی بود بر نقشهها و جوسازیهای غرب که تلاش میکند تلاش ایران برای دستیابی به فنآوری هستهای با اهداف نظامی جلوه دهد. در واقع با مروری بر متون فقهی مرتبط با موضوع سلاحهای کشتار جمعی و به ویژه هستهای میبینیم، اسلام با تهیه و داشتن انواع سلاحهای جنگی، چه به صورت عام و به صورت خاص مشکلی ندارد اتفاقا یکی از توصیههای قرآن به پیامبر این بود که از هر نظر خود را آماده مقابله با دشمنان کند. بسیاری از مفسران و فقها واژه «قوه» در آیه 60 سوره انفال[2] را از مصادیق همین مساله دانستهاند؛ بدین معنا که عبارت «قوه» را شامل همه نوع سلاحهای مدرن و نیمه مدرن در هر عصری دانستهاند. مساله ترس دشمن نیز مورد تاکید قرآن قرار گرفته و مصداق آن عبارت «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» است. صرف داشتن سلاحهای کشتار جمعی با هدف بازدارندگی در اسلام ممنوع و حرام نیست؛ اما استفاده از آنها به این دلیل که به همه آحاد جامعه (از جمله زنان و کودکان) آسیب میزند، قطعا ممنوع و حرام است. از این گذشته مشروعیت یک حکومت در دنیای مدرن امروز یا به مقدار سلاح هستهای آن بستگی دارد یا به میزان عدالتورزی آن. در اسلام رفتار عادلانه حکومت از اهمیت زیادی برخوردار است و در پارهای موارد عدالت، مشروعیت حکومتی را پدید آورده و حکما و فقها بر چنین حکومتی مهر تایید میزنند. یک حکومت عدالتمحور که مشروعیت خود را اینگونه به دست آورده، چگونه میتواند به دنبال سلاح هستهای باشد؟ بر اساس فتوای مقام معظم رهبری استفاده از سلاحهای کشتار جمعی به طور غالب مصداق یکی از محرمات شرعی است. علاوه بر این از نظر ایشان حتی ساخت سلاحهای هستهای هم حرمت دارد، چه رسد به استفاده از آنها. این فتوا به لحاظ اهمیت، تأثیرگذاری و تازگی، چنان برجسته شد که رسانههای جهان مجبور به انتشار آن شدند. تاکید چندباره مقام معظم رهبری بر این فتوا به عنوان منطق مذهبی و سیاسی ایران در مذاکرات رسمی دیپلماتیک موجب شد تا فضای بین المللی تحت تاثیر اندیشههای اسلامی قرار گیرد. همین مساله یعنی توجه به یک فتوای دینی در مذاکرات سیاسی، یک برگ برنده برای ما و همه مسلمانان است، مخصوصا از این جهت که سیاست به مفهوم رایج آن در دنیا، با اخلاق، دیانت و صداقت نسبتی ندارد. این فتوای مقام معظم رهبری غرب را با چالش جدید روبرو ساخته، چراکه کشورهای غربی از حربه «تلاش ایران برای دستیابی به سلاحهای هستهای» برای فریب افکار عمومی و اعمال فشار بیشتر بر ایران استفاده میکنند و اکنون این ترفند کمتر به کار میآید. ایران هستهای به جای آنکه به عنوان یک خطر و تهدید برای آینده جهان به حساب آید، میتواند یک فرصت برای خاورمیانه و جهان باشد. کشوری که روزی یکی از 2 امپراتوری موجود در جهان بوده و دارای فرهنگ و تمدنی به قدمت تاریخ بشر است، نمیتواند تهدیدی برای بشریت محسوب شود. از هرودوت گرفته تا گزنفون یونانی و سایر مورخان غربی، همه و همه با یک نگاه تاریخمحور، ایران را کشوری با پشتوانه فرهنگی، هنری و مردمی هنردوست معرفی کردهاند. چگونه میشود چنین مردمی را حتی با داشتن سلاحهای هستهای برای جهان تهدید به حساب آورد؛ ولی قدرتهای امروزی جهان مثل آمریکا و کشورهای اروپایی و حتی غیراروپایی صاحب سلاح هستهای را که حتی 3 یا 4 قرن از کشف آنها نمیگذرد، تهدید به حساب نیاورد. این موضوعی نیست که بخواهیم در آن مقابله به مثل کنیم یا بگوییم چیزی که عوض دارد گله ندارد؛ ولی ریشهها، آن هم ریشههایی که به وسعت تاریخ بشر هستند، ما را در عمق بشریت و انسانیت نگاه خواهد داشت. چرایی مخالفت غرب با ایران هستهای پرسشی که مطرح میشود این است که چرا ایالت متحده که پیش از انقلاب حامی برنامههای هستهای بود، پس از انقلاب در یک چرخش 180درجه به مخالف سرسخت این برنامه تبدیل شده است؟