کاش مجازات در این مملکت حساب و کتاب داشت

هزار هيزم خشک و تر را با هم بسوزانيم، دودش به چشم پيشرفت كشور می‌رود؛ كاش سياسيون ما، خط قرمزی برای بازی سياست داشتند، كاش دل‌شان به حال بچه دبستانی رقيب می‌سوخت، كه وقتي می‌رود مدرسه، بچه‌ها پدرش را دزد و هيز و جانی و ... می‌خوانند و بچه بی‌گناه، بی‌خبر از همه جا ،هزينه سياست پدرش را می‌دهد؛ كاش مجازات در اين مملكت حساب و كتاب داشت؛ آدم‌ها اگر جرم می‌كردند خودشان مجازات می‌شدند نه تمام خانواده و آباء و اجدادشان، كاش ما جای دمكراسی نيم‌بند، يك قران اخلاق داشتيم؛ می‌شود؟

کد خبر : 563667
سرویس اجتماعی فردا؛ سیدمجید حسینی:

اين روزها قطار سياست كشور ، سوخت خودش را از هيزم رسوا ساختن می‌گيرد ؛ ماجرا از امروز هم نيست ؛ سال‌هاست كه سياسيون ما ياد گرفته‌اند پته يكديگر را روی آب بريزند و تشت رسوايی طرف مقابل را از پشت‌بام بياندازند تا پيروز شوند؛ هر افشاگری، رسوايی بزرگتری بسازد، مالي، اخلاقی، سياسی، فردی وحزبی، در پيش راندن قطار جناح خود موفق‌تر است؛ حالا رسيده‌ايم به جايی كه فيش‌های حقوق هم را نشان می‌دهند، آمار محل تحصيل فرزندان ديگران را در می‌آورند، دنبال درآوردن ريشه و سند مسكن و زمين يكديگرند؛ نامه‌های خصوصی را منتشر می‌كنند ، پيامک‌ها و تلفن‌های محرمانه ديگران را رو می‌كنند؛ وخلاصه خشک و تر ، درست و نادرست ، حق و ناحق زندگي خصوصي و عمومي هم را به هم می‌بافند و به سايت‌های مجهول الهويه می‌دهند تا منتشر كنند و يكديگر را از بام قدرت بهم كشند.

يكي می‌گويد: «آن يكی حقوق گرفته، قانونی هم بوده كه بوده، بايد مجازات شود» و آن ديگری می‌گويد : «ديگری خانه‌ای گرفته ، قانون و حق بوده يا نبوده‌، بخاطر بدبختی مردم، غلط كرده بايد پس دهد»؛ هیزم آتش رسوايی را همه می‌دمند و قطار سياست پر حرارت و بی‌باک به جلو می‌تازد؛ اما كجا می‌رود؟ در دره سوختن اعتماد مردم به آباء اجداد سياست و سياسيون و سيستم سياسی.
من می‌گويم‌: از روزی كه افشاگری‌ها شروع شد و ليست‌ها از جيب درآمد ، چرا هر روز فسادگسترده‌تر شد؟ اگر سند رو كردن‌های بی‌قاعده‌، له كردن آبرو و شخصيت ادم‌ها ، اثر داشت، چرا كمی فساد كمتر نشد؟ چرا هر روز سندها بيشتر شد و اعداد بزرگتر افشا شد؟ نكند با غرض شر، نمی‌توان اصلاح كرد؟ نكند سياست رسوايی، راه پيشرفت كشور را هر روز بيشتر خواهد بست؟ نكند هر آبرويی كه می‌بريم، قدمی به سوی بردن آبروی ايران‌مان برمی‌داريم؟ نكند داريم خانه را از پای بست ويران می‌كنيم؟
من می‌گويم: راه بردن رقابت، رسواكردن باحق و ناحق رقيب نيست؛ داشتن برنامه و سيستم و حساب و درست‌كاريست.
هزار هيزم خشک و تر را با هم بسوزانيم، دودش به چشم پيشرفت كشور می‌رود؛ كاش سياسيون ما، خط قرمزی برای بازی سياست داشتند، كاش دل‌شان به حال بچه دبستانی رقيب می‌سوخت، كه وقتي می‌رود مدرسه، بچه‌ها پدرش را دزد و هيز و جانی و ... می‌خوانند و بچه بی‌گناه، بی‌خبر از همه جا ،هزينه سياست پدرش را می‌دهد؛ كاش مجازات در اين مملكت حساب و كتاب داشت؛ آدم‌ها اگر جرم می‌كردند خودشان مجازات می‌شدند نه تمام خانواده و آباء و اجدادشان، كاش ما جای دمكراسی نيم‌بند، يك قران اخلاق داشتيم؛ می‌شود؟
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: