مشکل اردوغان با جریان چپ مارکسیستی
برخی رفتارهای نمادین سران آک پارتی در مورد زبان و هویت کردها، همگی نشان دهنده این واقعیت است که ترکیه از پ.ک.ک می هراسد و نه از کردها.
دیپلماسی ایرانی: عملیات «سپر فرات» و حمایت تمام قد واحدهای زرهی و نیروی هوایی ترکیه از ارتش آزاد سوریه در جرابلس، نشان داد؛ پس از آن که غبار کودتای نافرجام 15 جولای تا حدودی فروکش کرده، ترکیه باز هم روی اولویت امنیتی بسیار مهم پ.ک.ک زوم کرده و همّ و غم خود را صرف آن می کند که شاگردان اوجالان را در مجلس ملی در آنکارا، در کوهستان های اقلیم کردستان و مرز ترکیه و عراق، در مناطق شهری و روستایی داخل ترکیه و همچنین در مناطق شمالی خاک سوریه، زمین گیر کند و نه تنها به آنان اجازه رشد ندهد، بلکه زمینه سقوط کامل پ.ک.ک را فراهم کند. این دقیقا همان هدفی است که از چهار دهه پیش هر چند وقت یک بار به مهم ترین آرزوی امنیتی سران ترکیه تبدیل شده و هیچ گاه محقق نشده است. به عبارتی دیگر، دولت ترکیه در مواجهه با پ.ک.ک در مقطع کنونی، در حال تکرار همان خطا و اشتباه بزرگی است که در دهه های هشتاد و نود هم تجربه شده است و این رویکرد، حاصل و دستاوردی جز هزینه های سنگین مادی و معنوی ندارد. البته آکپارتی حاضر است به یک پله پایین تر هم رضایت دهد و به این قناعت کند که پ.ک.ک نابود نشود، اما بسیار ضعیف شود. چنان ضعیف، که در صورت احتمال آغاز مجدد مذاکرات ابزاری برای چانه زنی و طلب امتیازات بزرگ نداشته باشد. گر چه حزب عدالت و توسعه، در سالیان اخیر، گام های بلند و قاطعانه ای برای توافق با پ.ک.ک و حل مشکلات کردها برداشت اما این اقدامات، پس از خشونت طلبی های مجدد پ.ک.ک و بدعهدی های اردوغان، نیمه کاره رها شد و جنگ و ناامنی، یک بار دیگر بر ترکیه سایه افکند. با این تفاوت که در مقطع کنونی، توان رزمی و تهاجمی پ.ک.ک به شدت آسیب دیده و جز تاکتیک بمب گذاری بر سر راه نظامیان - که موجب کشته شدن غیرنظامیان نیز می شود - راه دیگری برای ضربه زدن به ترکیه ندارد. البته همزمان با آن که ترکیه در میدان جنگ با پ.ک.ک به خاطر بهره گیری از تجهیزات پیشرفته مراقبت هوایی از راه ماهواره هواپیماهای بدون سرنشین و بالون های عظیم مجهز به دوربین و گسترده کردن شبکه های امنیتی محلی دارای دست برتر شده، از آن سوی میدان پ.ک.ک نیز در قلمرو گسترده و حساسی به نام مناطق کردنشین شمال سوریه کارت بازی مهم و ارزشمندی به دست آورده و به یُمن حضور گروه تروریستی - تکفیری داعش در عراق و سوریه سران پ.ک.ک توانسته اند حمایت و اعتماد نسبی آمریکا، اروپا و روسیه را نیز به دست آورند. هر چند این موضوع نتوانسته نام پ.ک.ک را از فهرست بین المللی ترور خارج کند اما تلاش نهاد اقماری پ.ک.ک یعنی حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) و شاخه نظامی آن یعنی واحدهای دفاع از خلق (YPG) برای اتصال سه منطقه از هم گسسته کردنشین سوریه (جزیره، کوبانی و عفرین) و ایجاد یک اقلیم کُردی در طول نهصد کیلومتری مرز ترکیه و سوریه، دولت آک پارتی و شخص اردوغان را نگران کرده است. حال سوال اینجاست: آیا بر اساس نگرش کلاسیک امنیت مرزی، ترکیه نگران آن است که یک اقلیم کُردی جدید در مجاورت مرزهایش شکل بگیرد یا مساله چیز دیگری است؟ در پاسخ باید گفت تجربه دولت آک پارتی در تعامل و همکاری با اقلیم کردستان عراق و منافع خاص و جدید ترکیه در اقلیم کردستان در کنار برخی تغییر ذهنیت های نوینی که در آک پارتی و به ویژه در دوران تبعیت از تزهای داوداوغلو روی داد، موجب آن شد که ترس از کُرد کانّه کُرد ریخته شود. به خاطر بیاوریم که حسین چلیک، سخنگوی کُردزبان و اسبق آکپارتی، در سفر به اربیل در سال 2012 اعلام کرد که ترکیه با استقلال اقلیم مخالفتی ندارد! البته ترکیه ناچار شد در برابر فشارها و اعتراضات بغداد و دیگران، این جمله را اصلاح کند اما فی الواقع، آن چه از زبان حسین چلیک بیان شد، در موازات با گفته ی نیچروان بارزانی نخست وزیر اقلیم کردستان قابل درک است که گفته بود: "باید در مسیر رسیدن به استقلال، دست کم رضایت یک قدرت منطقه ای جلب شود." کیست که نداند نیچروان جوان، پخته تر از آن است که بداند ایران به چنین چیزی رضایت نمی دهد و برای رسیدن به آروزی تاسیس دولت کُردی، باید رضایت آمریکا و ترکیه فراهم شود. از دیگر سو برخی رفتارهای نمادین سران آک پارتی در مورد زبان و هویت کردها همگی نشان دهنده این واقعیت است که ترکیه از پ.ک.ک می هراسد نه از کردها. به عبارتی روشن تر، اگر قرار بود در شمال سوریه یک اقلیم کُردی جدید تحت فرمان شورای میهنی کردهای سوریه (ENKS) یعنی احزاب نزدیک به مسعود بارزانی ایجاد شود، ترکیه نه تنها نگران نمی شد، بلکه از آن حمایت می کرد و باور داشت به این که در اقلیم کردستان سوریه، صاحب یک بازار بزرگ می شود و به کمک سران احزاب نزدیک به بارزانی، امنیت مرزهای خود را نیز تامین می کند. از منظر آک پارتی، سران فکری و عقدیتی پ.ک.ک، پیش و بیش از آن که «کُرد» و جویای مطالبات کُردی باشند، چپ استالینی و غیرقابل اعتماد هستند و شاید به همین دلیل است که بسیاری از سران پ.ک.ک با وجود آن که در ششمین دهه عمر خود به سر می برند، هنوز هم تمایلی به یادگیری زبان کُردی ندارند و بسیاری از سیاست مداران وابسته به پ.ک.ک همچون صلاح الدین دمیرتاش، رهبر حزب دموکراتیک خلق ها (HDP)، هنوز هم نمی توانند به کُردی تکلم کنند و در بحث تقسیم قدرت در موقعیت های حساس حزبی در آنکارا و مناطق کردنشین و در تمامی نهادهای اقماری پ.ک.ک سهم و قدرت اصلی در دست چپ ها است و نه کردها! در پایان باید گفت در ذهنیت سیاسی، دینی و ملی گرایانه حکومت آک پارتی، نه تنها چیزی به نام نفرت از کردها و هراس از هویت کُردی وجود ندارد، بلکه تصور می شود که کردها می توانند یکی از بهترین متفقین و شرکای اردوغان باشند. اما پ.ک.ک از منظر آک پارتی، آنارشیست و غیرقابل اعتماد است و به همان سنت چپ کمونیستی تعلق دارد که معتقدین به آن هیچ گاه با اسلامگرایان، رابطه خوبی نداشته اند.