فوران زندگی در تبریز
تبریز شهر نخستینهاست؛ نخستین مدرسه امروزی، نخستین مدرسه کودکان استثنایی ویژه دانشآموزان ناشنوا، نخستین چاپخانه، نخستین تراموا، نخستین شهرداری، نخستین آتشنشانی، نخستین کتابخانه به سبک جدید و دهها نخستین دیگر.
کد خبر :
562079
روزنامه ایران: تبریز شهر نخستینهاست؛ نخستین مدرسه امروزی، نخستین مدرسه کودکان استثنایی ویژه دانشآموزان ناشنوا، نخستین چاپخانه، نخستین تراموا، نخستین شهرداری، نخستین آتشنشانی، نخستین کتابخانه به سبک جدید و دهها نخستین دیگر.
اما این همه داشتههای تبریز نیست. این شهر با یک میلیون و 700 هزار نفر جمعیت نه گدا دارد، نه معتاد کارتن خواب و به قول خیلیها نه بیکار. بیکاری در تبریز عار است و دست هر شهروندی هم که از کار دور باشد، لااقل با دار قالی زندگیاش را پیش میبرد. زمانی بایزید بسطامی به مرید خود شیخ ابواسحاق ابراهیم جوینانی که به تبریز میرفت، گفته بود: «تبریز سردسیر است. مردم سردسیر را عقل معاش میباشد.» اگرچه در این حرف بایزید، نقد به عقل معاش دیده میشود اما واقعیت این است که همین عقل معاش تبریز را به یکی از 100 جهانشهر زیبای دنیا تبدیل کرده است؛ شهری با کوچهها و خیابانهای تمیز، شهری پر از جنب و جوش، شهری امن.
چندی پیش سازمان ملل تبریز را به عنوان یکی از 100 جهانشهر دنیا و به عنوان بهترین شهر ایران معرفی کرد. معیارهای سازمان ملل برای ارزیابی شهرها عبارتند از: ساختمانهای مدرن و زیبای فراوان، خطوط هواپیمایی پیشرفته، طبیعت زیبا و بکر، غذاهای لذیذ، مساجد زیبا، بناهای تاریخی، پاکیزگی، تناسب حاشیه و مرکز و...
تبریـز در سال 94 نیز به عنوان بهترین «شهر هوشمند» کشور و برای سومین سال متوالی به عنوان پاکیزهترین شهر ایران معرفی شد. البته پیشتر نیز سازمان بهداشت جهانی تبریز را به عنوان بهداشتیترین شهر ایران معرفی کرده بود. برای پی بردن به درستی این عناوین نیازی به آمار و ارقام نیست؛ کافی است گشتی کوتاه در خیابانهای این شهر بزرگ بزنید؛ اگر زبالهای دیدید جایزه دارید. همه جا از تمیزی برق میزند و این حس خوشایند را به شما منتقل میکند که شما در شهری زنده هستید. زندهترین شهر ایران. این گفته فرد ریچاردز انگلیسی است که زمان پهلوی اول از همه شهرهای ایران بازدید کرد. ریچاردز که عضو انجمن حکاکان و نقاشان سلطنتی نیز بود وقتی به تبریز رسید، گفت: «اینجا زندهترین بخش ایران است.»
ریچاردز نوشت که در همه شهرهای ایران دیوارها ترک دارند و پلهای روی جویها را میشود با یک لگد خراب کرد. اما دیوارهای تبریز، تنها دیوارهای کشور بودند که ترک نداشتند. همان دیوارهایی که پیش از آن شهر را از حمله مغول در امان نگاه داشته بودند:
«باربرها و قاطرچیها وقتی از رودخانه عبور میکنند و بارشان را تحویل میدهند، هنگام برگشت گل و لای رود را در خورجینها میریزند و جای دیگری میبرند که بستر رود همیشه تمیز باشد.»
چرا تبریز شهر نخستینهاست؟
از تعریف و تمجیدها که بگذریم، به نظر شما چرا تبریز معتاد و گدا ندارد؟ رحیم شهرتیفر، فرماندار تبریز در گفتوگو با «ایران» پاسخ این سؤالات را این گونه میدهد: «تبریز موقعیت جغرافیایی ویژهای در شمالغرب کشور دارد و به نوعی دروازه تمدن شمال کشور به حساب میآید. قرار گرفتن در مسیر ترانزیتی قفقاز و عثمانیها به اروپا، این شهر را با تحولات جدیدی روبهرو کرد و خیلی زود تمدن اروپا از تبریز وارد کشور شد.
در تجارت نیز بازار تبریز به عنوان بارانداز کالای وارداتی و صادراتی از رونق بسیار خوبی برخوردار بود و هست. رفت و آمد خارجیها به سبب تحولات سیاسی و اقتصادی موجب پیشرفتهای شگرفی در این شهر شد؛ مثل تأسیس نخستین شهرداری و آتشنشانی و مدرسه و چاپخانه و کتابخانه و دیگر پیشرفتها.»
اما چرا تبریز گدا ندارد؟ مگر میشود شهری با این جمعیت میلیونی گدا نداشته باشد؟ همین تهران با این همه دبدبه و کبکبه بیش از 5 هزار گدا دارد. البته آمارهای رسمی این را میگوید و همه میدانیم که گدایی در پایتخت چه شغل رو به رشدی است.
شهرتیفر در این باره میگوید: «مشارکت اجتماعی و فرهنگی مردم تبریز از دیرباز زبانزد بوده و هست. از 50 - 60 سال پیش، سازمانهای مردمنهادی در این شهر به وجود آمد که وظیفه آنها شناسایی آدمهای فقیر بود. این سازمان با کمک خیرین و جمعآوری کمکهای مردمی و صدقات و نذورات به صورت سازمان یافته به فقرا کمک میکردند و میکنند و به همین سبب است که شما در این شهر گدایی نمیبینید. فرهنگ غالب مردم تبریز، تلاشگری و کار است و تبریزیها عار میدانند که دستشان را جلو کسی دراز کنند.
مردم به خیریهها اعتماد کامل دارند و خیریهها با همکاری کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان تأمین اجتماعی کمکهایشان را چراغ خاموش به نیازمندان میرسانند. اگر گدایی هم در شهر رؤیت شود، گدایی است که گذرش به تبریز افتاده و بومی این شهر نیست که آن را هم با گزارش مردم در کمترین زمان از سطح شهر جمعآوری میکنیم چون مردم تبریز به این موضوع حساسیت دارند. مردم هم به هیچ وجه به کسانی که در معابر و کوچه و خیابان گدایی کنند کمک نمیکنند و در واقع در فرهنگشان نیست به کسی که نمیدانند آیا نیازمند است یا نه کمک کنند. از طرفی کمکهای خود را به همین خاطر به خیریهها میدهند تا به دست نیازمند واقعی برسد.»
یکی از دوستان تبریزی که میخواهد اسمی از او در این گزارش برده نشود و از اهالی اصیل این شهر است و به قول خودش جد اندر جدشان تبریزی است در باب گدا نداشتن شهرشان میگوید: «گدایی در تبریز معنایی ندارد. جماعت اینجا از این کار نفرت دارند. اهالی این شهر در هر مراسمی به صندوقهای خیریه کمک میکنند تا پولها به افراد نیازمند برسد. در شبهای محرم یا ماه رمضان وقتی برقها را برای عزاداری خاموش میکنند آخر مراسم و در آن تاریکی یکی از ریش سفیدها صندوقی را به دست میگیرد و در بین جمعیت میچرخاند. برخی داخلش پول میریزند و اگر کسی هم نیاز داشته باشد از آن برمیدارد بدون آنکه کسی ببیند.
جماعت شهرمان با این کار دست همدیگر را میگیرند تا کسی از سر فقر دستش را جلو این و آن دراز نکند. مثال دیگری بزنم؛ چند شرکت بزرگ و سرشناس تبریز، از سالها پیش نهادی تأسیس کردهاند که هر ماه به نیازمندان کمک کنند. خیلی از کارخانههای این شهر بین خودشان سهمیهبندی کردهاند که معلولان را در کارخانهشان استخدام کنند. به هرحال همه جا فقر و بیکاری هست اما اینجا به خاطر روحیه و فرهنگ مردم کمتر.»
تبریز شهر بدون معتاد
محال است در تبریز معتادی ببینید که از شدت خماری روی زمین ولو شده باشد. تردد معتاد متجاهر در تبریز معنایی ندارد. اگر معتادی رؤیت شود در کمتر از چند دقیقه بازداشت میشود. بر همین اساس در طول این سالها از جمعآوری معتادهای تابلو از همه شهرها شنیدهایم جز تبریز. یادم میآید 3 سال پیش که به تبریز رفته بودم در حاشیه شهر معتادی را دیدم که نشسته بود و گدایی میکرد. جوانکی بلند گفت:«پلیس، پلیس» مرد معتاد از ترس و بدون اینکه نگاه کند که آیا پلیسی در کار هست یا نه، با آن حال نزار چنان میدوید که اگر مسابقه دو سرعت بود، حتماً مقام اول تا سوم را کسب میکرد.
فرماندار تبریز درباره شهر بدون معتاد تابلو یا معتاد متجاهر میگوید: «مردم و مسئولان از گذشتههای دور اجازه رفت و آمد معتادان کارتن خواب را نمیدادند و مرکز کوچکی برای آنها تدارک دیده شده بود. در دولت سابق تلاشی برای ایجاد کمپ ماده 16 صورت نگرفت ولی در این دولت و با تلاش استاندار آذربایجان شرقی کمپی در یکی از مناطق مناسب با بهترین امکانات ساخته شد و هماکنون هم 320 معتاد در آنجا در حال درمان هستند. با اطمینان میگویم در تبریز حتی یک معتاد تابلو در سطح شهر وجود ندارد.»
تبریز شهری با آمار کمترین بیکاری
تنها شهری که هیچ تبعه خارجی حق کار در آن را ندارد تبریز است. مردم این شهر، آبشان تنها با خارجیهایی که برای گردش یا درمان آمدهاند، به یک جوی میریزد نه غیر آن. شاید به این دلیل است که نرخ بیکاری در تبریز بر خلاف استانهای دیگر که اغلب بیش از 10 درصد است، پایینتر است؛ یعنی چیزی نزدیک به 7 /7. همچنین تبریز در جذب سرمایههای داخلی و خارجی، رتبه اول کشور را به خود اختصاص داده است.
وب سایت معماری و شهرسازی skyscrapercity که به دنبال معرفی زیباترین شهرهای دنیاست، حالا تصویری زیبا از تبریز در صفحه نخست خود، گذاشته. شهری که با امتیاز 4.14 از مجموع 5 امتیاز در جایگاه خوبی در میان شهرهای زیبای دنیا قرار گرفته است. شهری پاکیزه، زیبا، امن، بدون معتاد خیابان خواب با کمترین میزان بیکاری و بالاترین میزان جذب سرمایه، کمترین اتکا به بودجههای دولتی و بیشترین و طولانیترین تجربه در زمینه سازمانهای مردم نهاد. شهری که زندهترین شهر ایران است.