سلفی‌بگیران سیاست و نارنجک‌هایی که منفجر می‌شوند/ تحولات سیاست خارجی ترکیه پس از کودتای نافرجام

نامه مطهری به وزیر دادگستری و تحولات ترکیه پس از کودتا مهم ترین موضوعاتی بود که کارشناسان و فعلان عرصه سیاست و رسانه به آن واکنش نشان دادند.

کد خبر : 562016
سرویس سیاسی فردا: نامه مطهری به وزیر دادگستری و تحولات ترکیه پس از کودتا مهم ترین موضوعاتی بود که کارشناسان و فعلان عرصه سیاست و رسانه به آن واکنش نشان دادند که بخشی از آن در ادامه می آید:
رشد مثبت اقتصادی اگر از محل افزایش «فروش نفت خام» باشد ارزش ندارد!
حجت الله عبدالملکی، کارشناس مسائل اقتصادی در کانال تلگرامی خود نوشت: اینکه آمار مربوط به رشد اقتصادی با احتساب فروش نفت خام باشد یا بدون آن بسیار مهم است، زیرا رشد ناشی از فروش بیشتر نفت خام به منزله درآمد کسب کردن از محل فروش «سرمایه» است!
در حسابداری ملی، فروش نفت خام به درستی در «تراز سرمایه» قرار می گیرد، بدان معنا که فروش نفت خام به عنوان فروش منابع سرمایه ای لحاظ می شود و به همین جهت در جداول بودجه سنواتی، آمار فروش نفت با علامت منفی درج می شود که مفهومش این است که این مقدار از «سرمایه کشور» فروخته شده یا می شود!
متاسفانه تنها اثر ملموس برجام کاهش تحریم های مربوط به فروش نفت خام بوده است (که البته انتقال پول آن به جهت تحریم های بانکی همچنان متوقف است). طبق آمارهای وزارت نفت، فروش نفت خام در دوره پسابرجام یک میلیون بشکه در روز افزایش داشته است.
حالا اگر رشد اقتصادی مثبت سه ماهه اول امسال ناشی از فروش بیشتر نفت خام باشد (که دست کم 1.5 درصد این رشد از این محل است) جای افتخار ندارد، مثل آن نانوایی که شب به همسرش می گوید: امروز یک میلیون تومان درآمد داشتم، بدون اینکه بگوید 700 هزار تومان آن بخاطر فروش دستگاه خمیرزنی (بخشی از سرمایه کار) است که فروخته است!
بجای برنامه ریزی برای «رشد اقتصادی» با فروش بیشتر «نفت خام»، باید برنامه ریزی کرد برای فرآوری نفت خام و فروش مشتقات آن، مشتقاتی که در جریان چرخه ارزش افزوده به طور متوسط 1300 دلار به ازای هر بشکه ثروت خلق می کند.
سلفی بگیران سیاست و نارنجک هایی که منفجر می شوند
محمد ایمانی ، عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان در کانال تلگرامی خود نوشت: امثال علی مطهری صرفا خاصیت نارنجک دودزا و صوتی را دارند. تولید سر و صدا یا دود می کنند تا نگاه ها را منحرف کنند و آنها که باید، بگریزند یا خسارتشان را بزنند. همین هفته ها گریبان مدیران ویژه خوار، گیر افکار عمومی است که می پرسند «حقوق 1 میلیون کجا و حقوق 50 و 80 میلیون کجا؟ مگر تخم دو زرده کرده اند؟»
همین هفته ها مردم توقع دارند ترویج کنندگان خوش گمانی به آمریکا، برای رد گم کنی و سفید نمایی خودشان هم که شده ولو برای یک بار به بدعهدی و بد حسابی شیطان بزرگ اعتراض کنند و نمی کنند.
در همین ماه های اخیر، مجلس و شورای عالی امنیت ملی را دور زده و بی سر و صدای معاهده FATF را امضا کرده و حتی به اجرا گذاشته اند که تمام گردش اطلاعات مالی و بانکی ایران را در اختیار غرب قرار می دهد و دستان اقتدار ایران در منطقه را می بندد.
همین هفته ها در حالی که علی مطهری در حال انتحار حیثیتی برای به هر قیمت دیده شدن است، قراردادهای نفتی خسارت بار را به شکل کاملا محرمانه در آورده اند و مجلس را دور می زنند تا اگر بتوانند چندین قرارداد خسارتبار تر از کرسنت (با جریمه و خسارت ده ها میلیارد دلاری) را نهایی کنند و ملت و نظام را تا 20 سال آینده گرفتار تعهدات غیر قابل نقض سازند و...
اما در بحبوحه همه این اتفاقات حساسیت برانگیز برای خواص و عوام جامعه، طبق معمول علی مطهری و چند فرد یا رسانه مشابه (نظیر کنسرت باز های سیاسی) هستند که جایی پرت و بر سر موضوعی پرت تر، تولید دود و صدا و هیجان کنند تا دزدان بگریزند یا بدمعامله گران منافع ملی، کار خود را به سرانجام برسانند. این وسط اگر پوست و سیراب شیردانی ماند، نصیب جماعت سلفی بگیر سیاست و رسانه!
سید یاسر جبرائیلی، مدیر آموزش و پژوهش خبرگزاری فارس نوشت: صوت آیت الله منتظری درباره اعدام منافقین در تابستان ۶۷ را اتفاقا حتما باید گوش کرد. این فایل صوتی سند متقن دیگری است بر سادگی و زودباوری این مرد و چگونگی تحت تاثیر قرار گرفتن وی از گزارش‌های کذبی که اطرافیانش برای او ساختند و او را به پرتگاه بردند.
دیدار، با مسئولین قضایی کشور است و پس از اتمام ادعاهای آیت الله منتظری، از دقیقه ۲۵ به بعد فایل صوتی، فردی از مسئولین قضایی به تشریح دقیق روندهای قضایی طی شده می‌پردازد که بی اساس بودن ادعاهای شیخ ساده لوح را نشان می‌دهد.
لحن آیت الله پس از شنیدن این گزارش اندکی تغییر می‌کند و از حرارتش کم می‌شود. کسی که مدعی بود چند هزار نفر به ناحق اعدام شده‌اند، می گوید "حتی اگر یک نفر به ناحق اعدام شده باشد..." چنین و چنان!
اما مجالست با لیبرال‌ها او را چنان کینه‌ای کرده که حاضر نیست به اشتباه خود اعتراف کرده و کوتاه بیاید، یا لااقل پس از آن، درباره آنچه به عنوان گزارش جلویش می‌گذارند، تحقیق و تدقیق کند.
تحولات سیاست خارجی ترکیه پس از کودتای نافرجام
محمد عبداللهی ، سردبیر خردنامه همشهری نوشت: سفر آقای محمدجواد ظریف به ترکیه، سفر مولود چاووش اوغلو به ایران، سفر قریب الوقوع آقای لاریجانی به ترکیه و وزیر اقتصاد ترکیه و خود اردوغان در راه ایران، اینها اخبار داغ این روزهای وزارت خارجه ایران است.
پس از کودتای نافرجام 25 تیرماه در ترکیه برخی تحلیلگران، از تغییراتی جدی و مهم در عرصه سیاست خارجی و منطقه‌ای آنکارا سخن می‌گویند. برخی مقامات دولتی نیز در اظهاراتی آسان‌گیرانه چنین بیان می‌کنند که ترکیه پس از کودتا درصدد جبران گذشته است، ترکیه نادمانه به سمت شرق چرخش کرده، ترکیه در حال احیای دوستی با ایران و سوریه و روسیه و قهر و دوری از اروپا و آمریکاست و... .
اما حقیقت چیست؟ حقیقت این است که؛
ترکیه همچنان مشتری اصلی نفت داعش است که از مناطق اشغالی در شمال عراق استخراج می‌شود. ترکیه همچنان در حال تدارک تکفیری‌ها در جبهه حلب و در هماهنگی با قطر و عربستان است. مرز ترکیه همچنان به روی تروریست‌های سوریه برای انتقال تسلیحات و غذا، باز است. موضوعی که تذکر مقامات روسی را در پی داشته است. ترکیه به‌رغم احتیاط‌های لفظی، همچنان به دنبال براندازی نظام سوریه است. در آخرین اخبار از سوریه، ارتش ترکیه در 30 مردادماه، با هدف جلوگیری از تسلط نیروهای سوریه دموکراتیک بر شهر جرابلس در سوریه، تسهیلاتی را فراهم کرده تا عناصر ارتش آزاد سوریه وارد این شهر شوند. ترکیه با نزدیکی به روسیه در موضوع سوریه، هرگز به دنبال کنار آمدن با اسد نیست. بینالی ییلدیریم، نخست‌وزیر ترکیه شنبه 30 مردادماه رسماً برای بشار اسد، تعیین تکلیف کرده و او را شریک مرحله انتقالی بیان کرده که نمی‌تواند در آینده سوریه باقی بماند.
نگرانی ترکیه نه از گروهک‌های تکفیری و مخالفان اسد که از کردهای شمال سوریه است. در همین نقطه است که اختلاف منافع ترک‌ها با آمریکا و اسرائیل، هویدا می‌شود چراکه آنها نیروهای تکفیری را ناتوان از براندازی اسد می‌بینند، تلاش می‌کنند حداقل با جدا کردن کردها از سوریه، نیروی حافظ منافعی برای خود در این کشور و البته منطقه (در ترکیه، عراق، سوریه و ایران) بر جای بگذارند و بروند. و درست همین نقطه، محل همگرا شدن مقطعی و تاکتیکی ترکیه با روسیه، سوریه، ایران و عراق است.
ترکیه پس از کودتا، چند نگرانی بزرگ دارد. افول رشد اقتصادی این کشور یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌های دولتمردان ترک است. ترک‌ها به صراحت از رنگ باختن پیش‌بینی‌های خود از رشد و توسعه اقتصادی ترکیه سخن می‌گویند. وقوع کودتای نافرجام 25 تیرماه در ترکیه و نیز وقوع چندین انفجار در ترکیه باعث شد تا شمار گردشگران خارجی از کشورهای مهم جهان سیر نزولی بیشتری به خود گیرد. لغو ممنوعیت سفر گردشگران ایرانی به ترکیه، اولین دستاورد ترک‌ها از مراودات با ایران بوده است. از همین روست که اغلب محتوای مذاکرات ایران و ترکیه هم پس از کودتا، حول محورهای اقتصادی بوده و این نشان می‌دهد ترک‌ها بیشتر درصدد احیای توان اقتصادی خود از طریق همسایگان خصوصاً ایران هستند. در حقیقت، ترکیه نه به صورت راهبردی، که به شکل تاکتیکی و عملگرایانه سیاست‌های خود را تغییر داده است.
جلوگیری از انزوای سیاسی بهره دیگری است که ترکیه از روی خوش نشان دادن به کشورهای منطقه می‌برد. تاکنون هیچ یک از سران اروپایی به ترکیه سفر نکرده و ترکیه به شدت نسبت به تکبر اروپایی‌ها به خود، عصبانی است. ترکیه برای جلوگیری از انزوا، حتی حاضر شده به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی هم تن دهد.
حال و هوای این روزهای ترکیه، یادآور پرخاش تاریخی اردوغان به شیمون پرز در اجلاس داووس است. حرکتی که این توهم بزرگ را در افکار عمومی منطقه پدید آورد که یک قهرمان پرشور مبارزه با اسرائیل را هم در ترکیه یافته‌اند. دیری نپایید که پوچ بودن این حرکت فریبنده اردوغان با انفعال دولت ترکیه در حمله اسرائیل به کشتی مرمره برملا شد. فریبکاری بزرگی که اکنون با روند عادی‌سازی روابط با اسرائیل، البته بهتر معنا می‌شود. حافظه تاریخی ملت‌ها اما کوتاه است و دولت‌ها با سوار شدن بر همین آلزایمرهای تاریخی، همچنان در قدرتند.
با این وصف، باید از وزارت خارجه پرسید، ایران چه نصیبی از مواهب این مراودات می‌برد؟ تضمین مقاومت در سوریه؟! رشد اقتصادی و ورود سالانه هزاران گردشگر ترک به سواحل ایران؟! تبدیل یک شکست تحقیرآمیز نظامی در سوریه و عراق به یک برد سیاسی و شریک شدن در پیروزی؟! یا هیچکدام؟
مهدی محمدی، کارشناس مسائل سیاسی نوشت: هفته دولت رو به پایان است. اگر فرض کنیم این آغاز کمپین انتخاباتی آقای روحانی بوده، شروع فاجعه باری است. یا به عبارتی، اساسا می توان گفت شروعی در کار نبوده است. محبوبیت دولت در افکار عمومی رو به سقوط است. در شهرستان ها وضعیت به سمت نوعی "ادبار عام" در حرکت است. روندی که دولت طی کرده تا امروز این بوده است: گذار از وعده به توجیه؛ و اکنون از توجیه به عملیات روانی. پروژه مقصرسازی جواب نداده چرا که ملت عملکرد دولت را باوعده هایش می سنجند نه با عمل دیگران. عملیات روانی را باید روی دشمن انجام داد نه ملت. مردم برای ارزیابی عملکرد دولت شاخص هایی بسیار عینی تر از حرف هایی که می شنوند دارند. تنها ایده ای که به ذهن آقایان رسیده این است که از ملت وقت بخواهند. ادبیاتش را به زودی خواهید شنید.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: