در جنگ 20 ساله آمریکا با القاعده هر دو بازندهاند
شکست های القاعده به معنی پیروزی آمریکا نیست. جنگ مسابقه ورزشی نیست که یک تیم در آن پیروز و دیگری بازنده شود.
دیپلماسی ایرانی: دقیقا دو دهه پیش 23 اوت 1996 میلادی بود که اسامه بن لادن علیه ایالات متحده اعلام جنگ کرد. در آن زمان افرادی کمی به این اعلام جنگ توجه کردند. اما این کار در واقع آغاز جنگی 20 ساله میان ایالات متحده ـ القاعده بود که در نهایت دو طرف در آن شکست خوردند. بن لادن در طول دهه 1980 در کنار مجاهدین در افغانستان علیه اتحاد جماهیر شوروی جنگید. پس از خروج اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان او به زادهگاش، عربستان سعودی بازگشت. بن لادن پس از آن به سودان رفت و پیش از اخراج از این کشور در سال 1996 به افغانستان بازگشت و تحت حمایت طالبان قرار گرفت. چند ماه پس از بازگشت به افغانستان فتوایی 30 صفحه ای را منتشر کرد و در آن جنگ علیه متجاوزان آمریکایی را اعلام کرد. فتوای بن لادن در روزنامه القدس العربی در لندن منتشر شد و به تمامی حامیانش در اقصی نقاط جهان فکس شد. این نخستین فراخوان بن لادن برای جهاد جهانی علیه امریکا بود. مهمترین شکایت بن لادن حضور نیروهای ایالات متحده در عربستان سعودی بود. در پی حمله عراق به کویت در سال 1990، بن لادن پیشنهاد دفاع از عربستان سعودی با استفاده از لژیون عرب را مطرح کرد. اما خاندان سعودی تصمیم گرفت که از ارتش ایالات متحده این کار را انجام دهد. شش سال بعد، سربازان آمریکایی در تلاش برای مهار صدام هنوز در عربستان بودند. بن لادن ایالات متحده را قدرت پشت پرده تاج و تخت در عربستان می دید. بن لادن با اعلام این که مسلمانان باید درگیری های کوچک خود را رها کرده، با یکدیگر متحده شده و آمریکا را از عربستان سعودی بیرون کنند، نوشت: «نابود کنید، بجنگید و بکشید تا زمانی که دشمن به خواست خداوند کاملا شکست بخورد.» و چنین بود که جنگ 20 ساله میان القاعده و ایالات متحده آغاز شد، جنگی که به پنچ دوره مجزا تقسیم می شود. بخش اول از 1996 تا 2001 که بیشتر ادای جنگ با خصومت های گاه و بیگاه میان دو طرف بود. تقریبا دو سال طول کشید تا القاعده نخستین حمله خود را علیه ایالات متحده تدارک ببیند: اوت 1998 بمبگذاری در سفارت ایالات متحده در کنیا و تانزانیا. پاسخ آمریکا جنگ غیررسمی علیه القاعده و هدف قرار دادن اعضای این سازمان در افغانستان و سودان بود. القاعده در سال 2001 جنگ علیه امریکا را با حملات 11 سپتامبر به داخل خاک این کشور برد که نزدیک به سه هزار کشته برجای گذاشت. بخش دوم جنگ 20 ساله از 2001 تا 2003 و حمله ایالات متحده به افغانستان بود. در این دوره بود که جورج بوش شمشیر خود را از نیام برکشید و علیه تروریسم اعلام جنگ کرد. در این دوره دولت طالبان در افغانستان سرنگون و اردوگاه های آموزشی القاعده در افغانستان تعطیل شد. همچنین دولت جدیدی در افغانستان تحت رهبری حامد کرزی شکل گرفت. بوش در این زمان وزارت امنیت داخلی را در ایالات متحده ایجاد کرد که هر ساله ده ها میلیارد دلار منابع مالی به آن اختصاص داده می شود. بخش سوم این جنگ از سال 2003 تا 2006 میلادی است که امیدهای آمریکا در گرمای بین النهرین تبخیر شد. بوش در آن زمان ادعا کرده بود که تنها جنگ می تواند به اتحاد صدام و القاعده پایان دهد و مردم این کشور را آزاد کند. اما با سرنگونی صدام هرج و مرج کشور را فرا گرفت و عراق به پناهگاه شاخه ای از القاعده (القاعده شاخه عراق) تبدیل شد. با تمرکز امریکا بر عراق و محدود شدن نیروهای نظامی ایالات متحده در افغانستان، طالبان دوباره در جنوب این کشور و پناهگاه های امن آن در پاکستان احیا شدند. بخش چهارم این جنگ 20 ساله از سال 2007 تا 2011 میلادی و دوره پیشرفت های شکننده بود. استقرار نیروهای تقویتی ایالات متحده در عراق به همراه آغاز جنبش بیداری که همکاری قبایل سنی با واشنگتن برای شکست القاعده شاخه عراق (که امروزه نام خود را به داعش تغییر داده است) کمک کرد که عراق بار دیگر به نقطه صفر فاجعه بازگردد. در افغانستان باراک اوباما دستور افزایش نیروهای آمریکایی در این کشور را صادر کرد. تفنگداران دریایی آمریکایی در 2011 اسامه بن لادن را در پاکستان کشتند. در پایان همان سال نیروهای آمریکایی عراق را ترک کردند. بخش پنجم این جنگ 20 ساله از 2011 تا 2016 بود، عصر تحول. دوره ای که بار دیگر امیدهای ایالات متحده در مبارزه با تروریسم نقش برآب شد. القاعده شاخه عراق رسما به داعش امروز تبدیل شد. سوءمدیریت و حکمرانی فرقه گرایانه در عراق برخی از سنی های عراق را به داعش متمایل کرد و به این گروه تروریستی جان دوباره ای داد. پس از فرو غلتیدن سوریه به جنگ داخلی در سال 2011 میلادی، داعش از مرزهای عراق گذشت و وارد سوریه شد و در سال 2013 نام خود را به "دولت اسلامی شام و عراق" (داعش) تغییر داد. یک سال پس از آن بود که داعش القاعده، متحد سابق خود را انکار کرد. اما داعش با تقویت حضور خود در مناطق شمالی عراق اعلام خلافت کرد. در همین حال، با فراموش شدن جنگ در افغانستان، نیروهای آمریکایی از این کشور خارج شدند و طالبان به تدریج دوباره قدرت گرفت. بنابراین نه تنها هیچ یک از طرفین در این جنگ 20 ساله پیروز نشدند؛ پیروزی به معنی رسیدن به اهداف اصلی با هزینه قابل قبول، بلکه شاید بتوان گفت که القاعده به برخی از اهدافش رسیده باشد، مثلا، خروج نیروهای آمریکایی از عربستان سعودی یا اجرای عملیات 11 سپتامبر؛ اما در تجزیه و تحلیل گسترده تر اسامه بن لادن شکست خورده است. بله، نیروهای آمریکایی عربستان را ترک کردند اما این کار را داوطلبانه انجام دادند آن هم پس از سقوط صدام حسین. پس از حملات 11 سپتامبر نیز اکثریت مسلمانان ایدئولوژی بن لادن را رد کردند. اما شکست های القاعده در این جنگ 20 ساله به معنی پیروزی ایالات متحده نیست. جنگ مسابقه ورزشی نیست که یک تیم در آن پیروز و دیگری در آن بازنده شود. مثلا، در این جا هم ایالات متحده می تواند بگوید که در طول این جنگ 20 ساله دیگر هیچ گاه حادثه تروریستی 11 سپتامبر تکرار نشده است. و آمریکایی ها موفق شده اند که با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین بسیاری از رهبران تروریستی را شکار کرده و از میان ببرند اما یک ارزیابی هوشمندانه نشان می دهد که آمریکا هم در این جنگ بازنده بوده است. بله ایالات متحده اشغال نشده اما آمریکایی ها هزینه های انسانی، اقتصادی و اخلاقی گزافی برای این جنگ پرداخته اند. در دو جنگ عراق و افغانستان هفت هزار آمریکایی کشته شده است و دها هزار سرباز به شدت مجروح شده اند. آمریکایی ها هزاران میلیارد دلار هزینه کرده اند و 100 هزار شهروند عراقی به تنهایی در عراق کشته شده اند. برای القاعده باورهای بنیادگرایانه و فقدان منابع و قابلیت ها به معنی آسیب پذیری بوده است. برای ایالات متحده، به عنوان قدرت برتر، اما خطر اولیه "خودزنی" بوده است. القاعده هرگز نمی تواند ایالات متحده را شکست دهد؛ تنها آمریکاست که می تواند این کار را انجام دهد.