آنچه اردوغان در جرابلس می‌جوید

هدف آنکارا در تهاجم به جرابلس بیش از آنکه داعش باشد، کردهای سوری هستند.

کد خبر : 561483

دیپلماسی ایرانی: حمله به جرابلس را ساده نگیرید. سفر محمدجواد ظریف به آنکارا، سفر چاوش اوغلو به تهران، سفر بایدن و بارزانی به آنکارا و مقامات ناتو و ارتش آمریکا به ترکیه و ...همگی نشان می دهند که شرایط بحرانی منطقه به نقطه حساسی رسیده است. این موضوع ایجاب می نماید که تهران به دور از احساسات و قرار گرفتن در دام دیپلماسی های فریب، آگاهانه اوضاع را تحلیل کرده و در راستای منافع خود گام بردارد. ایران باید از هر گونه تغییر رفتار ایجابی ترکیه در سوریه و عراق استقبال کند اما نباید از این مسئله غافل شد که سیاست راهبردی داوود اغلو با بنعلی ایلدیریم تفاوتی نداشته و فقط تاکتیک های او فرق کرده است. یکی در گذشته سیاست خشن و دیگری امروز سیاست نرم بکار گرفته است. البته کودتا خود نیز از میزان قابلیت ترکیه کاسته است اما با وجود این کاهش توان، تغییر زبان سبب شده اعتراض چندانی به تجاوز ترکیه به خاک سوریه روی ندهد. هدف آنکارا در تهاجم به جرابلس بیش از آنکه داعش باشد، کردهای سوری هستند. جلوگیری از تشکیل دولت فدرال کردی و در آینده ایجاد کریدور کردی که در پس آن رقابت پنهان و آشکارا در موضوع انرژی مطرح است، مهمترین دلیل ورود ترکیه به جرابلس می باشد. ترکیه در ارتباط با اکراد منطقه سیاست متناقضی را دنبال می کند. آنکارا در حالی که از یک طرف در ماه عسل با بارزانی است، از طرف دیگر کردهای سوریه را مورد هدف قرار داده است. همانگونه که تروریست خوب و بد نداریم نباید کرد خوب و بد هم داشته باشیم. نباید قومیت و مذهب دست آویزی برای بازی های پیچیده سیاسی باشد. کردها اگر در راستای آنکارا باشند کردهای خوب خواهند بود. اردوغان در داخل نیز کردها را به کردهای خوب و بد تقسیم کرده است. کردهای بد تا چندی پیش مورد مذاکره بودند و امروز حتی بخشی از کردهای خوب که در مجلس حضور دارند بد شده و عقبه کردهای ترویست قلمداد شده و با لغو مصونیت آنان نیز با خطر زندان مواجه می باشند. ظاهرا کردها همچنان قربانی بازی های سیاسی هستند که در بخشی خود بیش از دیگران مقصرند. بکارگیری سیاست های قومی و مذهبی توسط ترکیه در سال های اخیر مهمترین عامل شرایط بحرانی امروز خاورمیانه بوده است. ترکیه اگر صداقت داشته و درصدد است تا تغییر رفتار دهد باید سیاست های مبتنی بر قومیت و مذهب خود را کنار بگذارد. در حال حاضر هدف اصلی عملیات «سپر فرات» کردهای سوری هستند. از منظر آنکارا جرابلس نباید به نقطه اتصال عفرین و کوبانی تبدیل شود. پیشروی آسان و راحت ترکیه و نیروهای حامی آن در جرابلس در مقابله با داعش و مقاومت معارضین در حلب باید محل تعمق و سوال جدی بازیگران در صحنه سوریه باشد.داعش در جرابلس مواضع خود را ترک کرده و در حلب آن را تقویت می نماید. دغدغه ترکیه در سوریه، دغدغه مردم این کشور و دمکراسی نبوده و نیست. ترکیه در پی تسلط ژئوپلتیکی در منطقه است. عمق راهبردی که ترکیه در سیاست خارجی برای خویش تعریف کرده عامل اصلی بحران امروز خاورمیانه می باشد. در اینکه در سوریه باید اصلاحات وسیعی صورت گیرد تردیدی وجود ندارد، اما نسبت به هدف اصلی ترکیه و کشورهای همراه او در سوریه تردیدی جدی وجود دارد. ترکیه با توسل به اصول دمکراسی مطرح می نماید بشار اسد نمی تواند نماینده مردم سوریه باشد. اگر معیار ترکیه دموکراسی است چگونه است که آنکارا این مواضع را در قبال حکومت آل خلیفه در بحرین مطرح نمی نماید. ترکیه چون آمریکا از ادبیات دموکراسی برای پنهان کردن اهداف ژئوپولتیک خود در منطقه سوءاستفاده می کند. دفاع ترکیه از تمامیت ارضی سوریه بیش از آنکه حاصل نگرانی های ترکیه درباره مردم سوریه باشد ناشی از دغدغه های آنکارا درباره تمامیت ارضی خویش است. اگر ترکیه به تمامیت ارضی کشورها پایبند است پس چگونه با وجود مخالفت های بغداد با بارزانی قرارداد نفتی ۵۰ ساله امضا می کند و از رئیس اقلیم در قامت یک رئیس دولت استقبال می کند. حمله ترکیه به جرابلس با هماهنگی و اجازه آمریکایی ها صورت گرفته است و با اشاره واشنگتن نیز پایان خواهد یافت، البته این عملیات به اطلاع روس ها نیز رسیده است. این ورود و خروج می تواند تبعات وسیعتری از صرف مقابله با داعش و یا نیروهای کرد سوری داشته باشد و حتی می تواند زمینه ساز طرح جدی تر ایجاد منطقه حائل در آینده شود. باید توجه داشت که بخش عمده ای از نیروهای شرکت کننده در این عملیات نیروهای موسوم به ارتش آزاد سوریه، ترکمن ها و اعراب هماهنگ با آنکارا هستند، لذا نتایج این عملیات بیش از هر کشوری تامین کننده منافع ترکیه خواهد بود. در این میان تشکیل گروه شبه نظامی به نام سرای القادسیه در تل ابیض یرای مبارزه یگان های مدافع خلق توسط ترکیه خود دارای معنای خاص است. ورود نظامی ترکیه به خاک سوریه بدون اجازه دولت دمشق، اقدامی در جهت نقض حاکمیت ملی سوریه بوده که باید سریع پایان پذیرد. ترکیه سال گذشته نیز حاکمیت عراق را نقض کرد و توجهی به اعتراضات دولت عراق نکرد. اگر اینگونه رفتارها در منطقه تبدیل به یک عرف شود می تواند در هر جای دیگری هم تکرار شود و شرایط سختی را پیش روی منطقه قرار دهد. باید توجه داشت اجازه آمریکا به ترکیه برای ورود به خاک سوریه حاصل بحران سازی ظاهری میان آنکارا و واشنگتن پس از کودتای نافرجام ۱۵ جولای می باشد.فارغ از بازی های کلان آمریکا در منطقه، واشنگتن با دادن این اجازه به ترک ها قصد دارد تا حدودی از انتقادات علیه این کشور از سوی ترکیه بکاهد. این اجازه همچنین تا حدودی گرایش تاکتیکی آنکارا به مسکو و تهران را مجددا به مقصد واشنگتن تنظیم خواهد کرد. نکته آخر آنکه در حالی که ترکیه از زخم کودتا رهایی نیافته است، اردوغان از یک سو پل سوم یاوز سلطان سلیم را افتتاح می نماید و از سوی دیگر به تشکیل سپاه القادسیه در تل ابیض می پردازد. در صحنه سیاست، نام ها همیشه سمبل های دارای معنا و قابل تعمق بوده اند. یاوز سلیم و القادسیه برای مخاطبان داخلی و خارجی نام های دارای پیام بوده و می باشند. با انتخاب این سمبل ها در امروز تاریخ ترکیه که درگیر با تبعات کودتاست، این سئوال پیش می آید که از ترکیه برخاسته از کودتا، در فردای تاریخ چه انتظاری می توان داشت.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: