مسائل کلیدی فرهنگی کشور در برنامه ششم مغفول مانده است

فرهنگ چون هوایی برای تنفس است که سایر کنش‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ما ذیل آن اتفاق می‌افتد، اما در سیاست‌هایی که در برنامه آمده فقط دو ماده به فرهنگ اختصاص یافته است.

کد خبر : 560867
سرویس سیاسی فردا: احکام فرهنگی برنامه ششم توسعه انتقادات بسیاری از اساتید سیاستگذاری فرهنگی را برانگیخته است. دکتر سید محمدحسین هاشمیان، استادیار دانشگاه باقرالعلوم، یکی از این اساتید است که در مصاحبه با ما معتقد است در این برنامه به مسائل کلیدی فرهنگی کشور حتی اشاره هم نشده و اگر ما در این پنج سال نتوانیم این معضلات جدی را حل کنیم، از مرحله بحران عبور کرده و به مرحله فاجعه خواهیم رسید.
فرهنگ در کلیت برنامه ششم توسعه چه جایگاهی دارد؟ آیا این جایگاه کانونی است یا حاشیه‌ای؟
قبل از ورود به نقد برنامه باید مقدمه‌ای گفته شود. این نقد بر هر یک از برنامه‌های توسعه که تدوین شده وارد است. نقد ما این است که یک دستگاه نظری منسجمی برای تدوین برنامه‌های توسعه در حوزه فرهنگ مبنا قرار نمی‌گیرد. به تبع این مساله این ضعف خود را در حوزه‌های دیگر هم نشان می‌دهد.
منظورم از دستگاه نظری یا دقیق‌تر نظریه فرهنگ، این است که برای سیاستگذاری فرهنگی لازم است قبل از ورود به مرحله برنامه ریزی، تعریفی از فرهنگ داشته باشیم که در چارچوب آن مناسبات داخلی و اجزا و عناصر سازنده و مقوم فرهنگ تعریف شده باشد. همین طور نسبت میان فرهنگ با حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مشخص شده باشد.
اگر این دستگاه نظری را داشته باشیم سبب انسجام سیاست‌های فرهنگی و ایجاد یک روح واحد در آنها می‌شود. در کلیت برنامه نیز یک نخی که دانه‌های تسبیح را به هم وصل می‌کند، وجود پیدا می‌کند و در نتیجه از کل برنامه یک حرف واحدی شنیده می‌شود.
ضعف نبود دستگاه نظری در همه برنامه‌ها بوده ولی این ضعف در برنامه ششم توسعه بیش از سایر برنامه‌هاست. ما در برنامه‌های قبلی سعی می‌کردیم با نگاهی استقرایی اهم مسائل کلیدی را شناسایی کنیم و بر مبنای اهداف استراتژیک‌مان برای آنها برنامه‌ریزی میان‌مدت انجام دهیم. اما در این برنامه اصلاً یک نگاه مساله‌محور جامع وجود ندارد. لذا خیلی از مسائل اصلی در برنامه اصلاً طرح نشده و بعضاً مسائلی که مساله اصلی نیستند طرح شده است.
استدلال موافقان برنامه این است که ما نگاهی عملیاتی به برنامه داشتیم تا بتوانیم روی برخی حوزه‌ها تمرکز کنیم و در اجرا موفق باشیم. تمرکز بر برخی حوزه‌ها حسن است ولی ما نباید مسائل اصلی فرهنگ را اساساً نبینیم. با این مقدمه باید گفت نوعی آشفتگی در برنامه ششم توسعه می‌بینیم.
درباره موضوع فرهنگ برنامه ششم چه حرفی برای گفتن دارد؟
6 سیاست از سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری مربوط به فرهنگ است که برنامه توسعه باید ذیل این سیاست‌ها تنظیم می‌شد، ولی از بین این 6 سیاست صرفاً به یک سیاست توجه شده ولاغیر. به پنج سیاست دیگر اساساً ورودی نشده.
رهبر انقلاب در این سیاست‌ها به مسائلی چون تلاش برای تبیین ارزش‌های انقلاب، ترویج سبک زندگی اسلامی، اجرای نقشه مهندسی فرهنگی و تهیه پیوست فرهنگی برای طرح‌های مهم، حمایت مادی و معنوی از هنرمندان، حضور مؤثر نهادهای فرهنگی در فضای مجازی، توجه به توسعه مفاهیم و نمادها و شاخص‌های هویت اسلامی، اشاره کردند.
از این سیاست‌ها در برنامه ششم توسعه فقط به حمایت مادی و معنوی از هنرمندان اشاره شده است.
فرهنگ چون هوایی برای تنفس است که سایر کنش‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ما ذیل آن اتفاق می‌افتد، اما با این وجود در سیاست‌هایی که در برنامه آمده فقط دو ماده به فرهنگ اختصاص یافته که این واقعاً کم لطفی در حق حوزه مهمی چون فرهنگ است. در هیچ‌یک از برنامه‌های قبلی چنین کم لطفی‌ای به فرهنگ سابقه نداشته است.
در ماده 23 وزارت ارشاد مکلف شده نسبت به کاهش ضوابط و محدودیت‌های تولید و نشر آثار فرهنگی اقدام کند. قوه قضائیه و نیروی انتظامی هم مکلف شده‌اند که تأمین امنیت برنامه‌های فرهنگی مجوزدار را به عهده بگیرند.
آیا واقعاً این مسائل ژورنالیستی مسائلی است که در چنین سند مهمی که کلاً دو ماده فرهنگی دارد، به آن اشاره شود؟ چه نگاهی به فرهنگ وجود دارد؟ آیا فرهنگ یک ملعبه سیاسی است که در دعواهای جناحی از آن استفاده کنیم؟
در همین ماده به خصوصی‌سازی بخش‌های فرهنگی و نیز واگذاری آنها به تعاونی‌ها و سازمان‌های مردم نهاد اشاره شده. در تاکیدات رهبری خصوصی‌سازی نهادهای فرهنگی به معنای نگاه بازاری به آنها جایی ندارد. اما اشاره به موضوع تعاونی‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد خوب است. البته می‌توان به این سیاست‌ها جهت‌گیری‌های انقلابی‌تری دارد و مثلاً بحث جبهه فرهنگی انقلاب را مطرح کرد. همه مشارکت‌های مردمی مثل هیات ها نیز در قالب سازمان‌های مردم نهاد نیستند. یعنی ما به ظرفیت نهادهای مردمی می‌توانیم عمیق‌تر بپردازیم.
در ادامه به حق پخش تلویزیونی پرداخته شده. آیا واقعاً این مساله در میان اهم مسائل استراتژیک فرهنگی ماست که در سطح برنامه توسعه به آن پرداخته شود؟!
در ماده 24 به مرمت بناهای تاریخی و فرهنگی پرداخته شده. این هم مثل مسائل قبلی مساله هست، ولی آیا مهم‌تر از این مساله نداریم که روی آن تمرکز کنیم؟!
این تمام بندهای فرهنگی برنامه ششم توسعه است. البته با اغماض می‌توان ماده 31 را با توجه به تاکیدی که بر بحث خانواده دارد، فرهنگی دانست. در این بند به تقویت نهاد خانواده و حقوق زنان اشاره شده. در مجموع سه ماده از 35 ماده برنامه توسعه به فرهنگ اختصاص یافته، تقریباً یک دوازدهم کل برنامه.
احساس می‌شود که ماده 31 هم بر اساس یک نگاه سیاسی نوشته شده. چون در ادامه ماده به عدالت جنسیتی در استخدام‌ها اشاره می‌شود.
در اجرای این ماده باید حساسیت داشت برای اینکه این ماده به ضد خودش تبدیل نشود. یعنی در قالب شعار تقویت نهاد خانواده، بنیان خانواده را در قالب عدالت جنسیتی در استخدام‌ها از بین ببریم. این مساله هم ناشی از فقدان دستگاه نظری درباره جایگاه خانواده و زن است. واقعاً این حق دادن به زن است که در استخدام با مردان مساوی باشد یا اینکه اتفاقاً محروم کردن زن از حق مادری و خانواده داشتن اوست؟ وقتی شما چنین حقی به زن دادید، حقوق‌های دیگری مثل ازدواج و مادری را از او می‌گیرید. ضرب‌المثلی در زبان عرب وجود دارد که می‌گوید حصلت شیئا و غابت عنک اشیاء. یک چیز به‌دست آوردی و خیلی چیزها را از دست دادی!
چه مسائلی از مسائل فرهنگی در برنامه مغفول مانده است؟
نکته مهم دیگر که متاسفانه در برنامه مغفول مانده بحران کاهش جمعیت است. مساله‌ای که امروز جزو دو یا سه مساله راهبردی کشور قرار دارد که ابعاد فرهنگی سیاسی امنیتی اقتصادی گسترده‌ای دارد. این مساله در هیچ یک از بخش‌های برنامه مطرح نشده است. قطعاً مساله جمعیت در نسبت تنگاتنگی با نحوه مواجهه ما با موضوع خانواده قرار دارد.
از جمله مسائلی که در برنامه مغفول مانده و باید به صورت جدی به آنها پرداخت این است که بدنه سازمان‌های فرهنگی ما مثل وزارت ارشاد، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی‌، وزارت ورزش و جوانان و‌... خیلی وقت‌ها توان اینکه اهداف فرهنگی انقلاب را پیش ببرند، ندارند و حتی بعضاً مانع هستند. لذا بازبینی ماموریتی و ساختاری نهادهای فرهنگی ما ضروری است. با نگاشت نهادی موجود به‌رغم صرف هزینه‌های هنگفت از بودجه عمومی کشور نه تنها بسیاری از اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی محقق نمی‌شود بلکه در بسیاری از موارد در جهت عکس اقدام می‌شود. برای نمونه ضروری است نسبت میان جشنواره‌ها و آیین‌های فرهنگی و هنری با اهداف انقلاب اسلامی بازتعریف شود.
درباره چند موضوع که در برنامه توسعه هیچ اشاره‌ای به آنها نشده بسیار شگفت‌زده شدم که با چه منطقی به این‌ها پرداخته نشده است. یکی نقشه مهندسی فرهنگی است. چندین سال نظام فرهنگی کشور در بالاترین سطح سیاستگذاری یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی درگیر تدوین سند مهندسی فرهنگی کشور بوده است تا اینکه در سال 92 با امضای رییس جمهور وقت نقشه مهندسی فرهنگی کشور ابلاغ شد. اما هیچ اقدامی در حوزه اجرای این سند نشده است. رهبر معظم انقلاب در سیاست‌های ابلاغی یک بند مجزا به اجرای نقشه مهندسی فرهنگی و تدوین پیوست فرهنگی برای طرح‌های مهم کشور اختصاص دادند.
موضوع دیگر فضای مجازی است که این همه مورد تاکید رهبر انقلاب است ولی هیچ اشاره‌ای به آن در برنامه توسعه نشده. وضعیت فضای مجازی در کشور ما واقعاً نگران کننده است. در این حوزه توجه به ارتقای سواد رسانه‌ای نوجوانان و جوانان و تمرکز بر نقش آموزش و پرورش و سایر نهادها ضروری است. علاوه بر این حمایت از تولید محتواهای الکترونیک مطلوب و مقابله با انحرافات اجتماعی در فضای مجازی ضروری است.
متاسفانه مسائل اصلاً اولویت گذاری نشده است. به این مسائل اساسی هیچ اشاره‌ای نشده و به موضوعاتی مانند حق پخش تلویزیونی پرداخته شده!
موضوع هویت انقلابی و اسلامی موضوع دیگری است که در برنامه اشاره‌ای گذرا به آن شده ولی در تکالیف اصلاً به آن پرداخته نشده است. نوجوانان و جوانان ما دچار بحران هویت هستند. وقتی جوان بی هویت شد این آغاز فاجعه است. هویت به جوان امید و نشاط می‌دهد و او را به سرمایه اجتماعی تبدیل می‌کند.
موضوع بسیار مهم سبک زندگی هم مغفول مانده است. تحقق اقتصاد مقاومتی در گرو اصلاح سبک زندگی و الگوی مصرف است. اگر دستگاه نظری منسجمی داشته باشیم می‌فهمیم که فرهنگ چگونه می‌تواند زمینه تحقق اقتصاد مقاومتی را فراهم آورد.
قانون امر به معروف و نهی از منکر هم مورد غفلت قرار گرفته است. در سال‌های اخیر برخوردهای کلیشه‌ای با موضوع امر به معروف شده و این فریضه الهی در برخی مصادیق جزئی خلاصه شده است. در حالی که سایر فرایض دینی به وسیله امر به معروف و نهی از منکر اقامه می‌شود. ما در قالب امر به معروف و نهی از منکر می‌توانیم یک سیستم نظارت عمومی قوی در کشور حاکم کنیم. موضوع آیین‌های مذهبی و انقلابی ما نیز مورد غفلت قرار گرفته. از ظرفیت جشن‌های انقلابی مثل 22بهمن برای هویت بخشی و نشاط آفرینی به خوبی استفاده نمی‌شود.
این مواردی که عرض کردم مواردی است که اگر در این پنج سال به آن پرداخته نشود، خیلی دیر می‌شود. بعد از پنج سال ما از بحران هم گذشته و به فاجعه می‌رسیم. با چه حجت شرعی این مباحث حیاتی را مسکوت می‌گذاریم؟
پ یش فرض‌های معرفتی و اعتقادی که بر ذهنیت تدوین‌کنندگان برنامه توسعه در حوزه فرهنگ بوده چه نسبتی با مبانی انقلاب اسلامی دارد؟
مثلاً بحث خانواده و تلقی سکولار و فمنیستی از زن که در ماده 31 به آن اشاره شده در تعارض با مبانی اسلامی انقلاب است.
در نقدهایم عرض کردم که در برنامه به مباحث فرعی پرداخته شده نه مسائل اصلی. همین که مسائل اصلی فدای مسائل فرعی و تسویه‌حساب‌های جناحی و سیاسی می‌شود، عدول از مبانی انقلاب است.
اینکه از 35 ماده فقط دو ماده به فرهنگ می‌پردازد، خودش مخالف مبانی انقلاب است. انقلاب ما انقلابی فرهنگی است.
این برنامه خنثی نوشته شده و به همین خاطر در عمل هیچ شاخصی نه برای اجرا به‌دست می‌دهد و نه برای ارزیابی و نظارت. یعنی شما نمی‌توانید از کسی مطالبه کنید که چرا مواد برنامه توسعه اجرا نشد! برنامه در این‌باره چیزی ننوشته و کاملاً فضا را باز گذاشته و این خطرناک است.
منبع: صبح نو
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: