تجربه رسانهای نبرد حلب؛ از سربازی رسانههای معاند تا گل به خودی رسانههای مقاومت
خبر در شرایطی منتشر شد که خبرنگار شبکه المیادین به صورت زنده در میدان حضور یافت تا ادعای جیش الفتح را تکذیب کند؛ اما جیش الفتح پیش از آن اعتبار رسانه ای خود را تثبیت کرده بود و خبر مزبور به سرعت پیچیده بود. در نتیجه بسیاری از سربازان طرفین نبرد، ادعای جیش الفتح را باور کردند و موازنه قوا در این منطقه تغییر کرد...
کد خبر :
558995
سرویس بین الملل فردا؛ علیرضا مجیدی: با گذشت دو هفته از سقوط محاصره حلب شرقی، به نظر می رسد وقت نقد و ارزیابی عملکرد جبهه خودی زمان فرا رسیده است. در همین زمینه در قسمت نخست این یادداشت به اشتباهات رسانه ای جبهه مقاومت در آستانه عملیات گروه های تروریستی پرداختیم. (این متن را اینجا بخوانید)
فراموش نکنیم قریب به اتفاق معارضین و عمده نیروهای جبهه مقاومت، به صورت داوطلبانه در کارزار نبرد سوریه حاضر شده اند.
در نتیجه اخبار رسانه ها به شدت بر روی رفتار، توان و میزان نیروهای گروه های مسلح حاضر در سوریه اثرگذار است.
علاوه بر نکته فوق، بستر نبرد این روزها نه در بیابان بلکه در حاشیه و داخل شهر حلب است. شهر حلب تا سال 2012 پرجمعیت ترین شهر سوریه بوده و حتی الآن بعد از 5 سال نبرد همچنان بالغ بر یک میلیون نفر جمعیت دارد. علاوه بر آن بالاترین میزان حجم آوارگان در نقاط دیگر را همین شهر حلب دارد که می تواند موتوری برای تحریک عواطف و افکار عمومی باشد.
حلب بیش ترین حجم را در میان آوارگان سوری دارد؛ لذا می تواند بیش ترین حساسیت را در افکار عمومی جهان ایجاد کند.
از این حیث، جنگ رسانه ای در حلب می تواند در سرنوشت بحران سوریه اثر مستقیم بگذارد.
در چنین شرایطی، دست کم گرفتن نبرد رسانه ای و جنگ روانی، اشتباه مرگباری است که زیان های آن در عرصه میدانی (نظامی) و سیاسی به سرعت نمایان می شود. به جرأت می توان گفت اهمیت نبرد رسانه ای کم تر از نبرد رو در روی نظامی در میدان جنگی نیست و حتی فراتر از آن باید ادعا کرد شکست اخیر در عرصه میدانی نتیجه شکست قبلی در عرصه رسانه ای بود.» ( + )
توجه ویژه گروه های تروریستی به پوشش رسانه ای و تبلیغاتی فعالیت های میدانی و نظامی خود
بعد سوم اثرگذاری رسانه، «کنش های فعالانه شهروندان و غیرنظامیان در حاشیه میدان جنگ» بود. طرفین نزاع از این فاکتور نهایت استفاده را بردند. گروه های تروریستی در حرکتی جدید و غیرمنتظره، از کودکان و نوجوانان شهر حلب دعوت کردند تا با آتش زدن لاستیک، دید جنگنده ها و هواپیماهای نظامی سوری و روس را محدود کنند تا به کمک گرد و غبار ایجاد شده، تروریست ها تحرک بیش تری در سطح زمین داشته باشند.
در سوی دیگر، زمانی که گروه های معارض توانستند شهرک ساختمان های نیمه کاره «مشروع 1070» را اشغال کنند، رئیس جمهور سوریه از ملت سوریه و به خصوص ساکنان محله های «حمدانیه» و شهرک «مشروع 3000» به علت مجاورت با منطقه مذکور خواست به سرعت به خیابان ها بریزند تا امکان حمله گروه های تروریستی به حداقل برسد. همین تدبیر باعث شد پیشروی گروه های وابسته به ستاد فرماندهی جیش الفتح، به سمت شمال متوقف شود و صرفا با پیشروی به سمت شرق، یک مجرای باریک به عرض 2.5 کیلومتر برای رفع محاصره ایجاد کنند.
نقش فعال و مؤثر غیرنظامیان در این تجربه جنگ شهری، بعد سوم اثرگذاری رسانه ها در نبردهای سنگین نظامی بود. طبیعی است که هر گروهی از قبل و در جریان طرح ریزی نقشه های عملیاتی، به اثرگذاری رسانه ها بیش تر توجه کند، در مرحله نزاع جنگی نیز می تواند از این ابزار بیش تر بهره برداری کند.
با این مقدمه مهم، به بررسی سهم رسانه در طرح ریزی نقشه عملیات «ابراهیم یوسف» (فک حصار از حلب شرقی) از سوی ستاد فرماندهی گروه های تروریستی تکفیری «جیش الفتح» می پردازیم.
مجموعه گروه های تروریستی حاضر در نبرد "ابراهیم یوسف" برای فک حصار از حلب شرقی 8 گروه تکفیری خطرناک زیر نظر جیش الفتح، 17 گروه معارض زیر نظر ستاد فرماندهی "اتاق عملیات حلب" (اکثرا تابع ارتش آزاد) دو گروه شورشی سوری و یک سازمان تروریستی مستقل از جیش الفتح جمعا 28 گروه مسلح در این عملیات شرکت داشتند؛ اما تا پیش از آغاز رسمی عملیات از دید رسانه ها مخفی ماندند!
برای درک بهتر این نکته، کافی است بافت ناهمگون این 9 گروه را مرور کنیم. «حزب اسلامی ترکستان» مجموعه ای از تروریست های شرق چین هستند که تازه در سوریه عربی می آموزند! سازمان تروریستی «جبهه النصره» یا «فتح شام» که تنها چند روز از جدایی ظاهری آن از القاعده می گذشت، بیش ترین حجم نیرو را در این عملیات داشت. گروه تروریستی «احرار الشام» که فراگیرترین و افراطی ترین گروه تکفیری با ملیت سوری است بعد از النصره بیش ترین حجم نیرو را در این عملیات داشت. گروه تروریستی «جند الاقصی» که اکثر اعضای آن کشورهای عربی جنوب سوریه آمده اند و تنها دو هفته قبل به سختی با احرار الشام
درگیر شده بود و هنوز حجم زیادی از تروریست های یکدیگر را در اسارت داشتند، ضلع چهارم این عملیات بود که اطلاعات احرار الشام را لو نداد! گروه تروریستی «فیلق الشام» که تا به حال خود را از نظر هویتی ذیل ارتش آزاد سوریه تعریف می کرد و «معارض میانه رو» می خواند، ضلع پنجم این عملیات بود. علاوه بر آن گروه تروریستی «اجناد الشام» که در شهر داریا در ریف جنوبی دمشق در موضع شکست جدی قرار داشت، در این عملیات با جیش الفتح همراه شد. علاوه بر این ها سه گروه کوچک تر نیز در این عملیات حضور داشتند که با توجه به ساختار کوچک تر آن ها، امکان نفوذ و درز خبر هم از آن ها زیاد بود.
رسانه ها به علت عدم دسترسی (تماس زنده) سران جیش الفتح و فقدان اجازه خبرنگاران حاضر در خط نبرد، مجبور به مصاحبه با گروه های نظامی حاضر در شرق حلب می شدند.
با این حال عکس ها و خبر حضور المحیسنی در سنگرهای 9 گروه فوق الذکر لو نرفت! در پایان روز سوم (شب آغاز علمیات)، المحیسنی در بیانیه ای از آغاز عملیات خبر داد و ضمن آن از صراحتا از خبرنگاران خواست «هیچ گونه خبری را از تحولات میدانی در عملیات منتشر نکنند.» او همچنین گفت: «شورای فرماندهی گروه های مختلف حاضر در نبرد، تا زمانی که منطقه ای به صورت کامل فتح شد نباید رد مورد آن اطلاع رسانی کنند. همچنین خبرنگاران تنها بعد از اعلان رسمی فتح یک منطقه، حق بازنشر اخبار مربوط به آن را دارند.»
دوربین های خبرنگاران در سنگرهای گروه های مختلف ذیل جیش الفتح حضور پررنگی داشتند. با این حال بدون نظر فرماندهان، حق هیچ فعالیتی نداشتند.
این دستور تشکیلاتی به سرعت از سوی خبرنگاران حامی گروه های تروریستی به صورت انبوه به اشتراک گذاشته شد تا دیگر کسی جرأت نکند اخبار تولیدی و منحصر به فرد چاپ کند. علیرغم این همه تأکید بی سابقه، المحیسنی روز دوم یک قدم جلوتر آمد! او در پیام خود برای روز دوم عملیات، از حضور خود در سنگرهای گروه های وابسته به جیش الفتح طی سه روز قبل از علمیات خبر داد و در حاشیه آن خبرنگاران را تلویحا تهدید کرد: «زمانی که در یکی از سنگرها حضور یافتم، یکی از خبرنگاران از من عکس گرفته بود و آن را به صورت شخصی و بدون هماهنگی منتشر کرد. از درگاه خداوند برای وی توفیق توبه و مغفرت الهی را
تمنا می کنم و هشدار می دهم که هیچ خبرنگاری حتی یک عکس بدون دستور از فرمانده خود نباید بگیرد! اکنون عملیات آغاز شده و خبرنگاران مانند سربازان موظف به تبعیت صد درصد از فرماندهان بوده و حق ندارند شخصا کاری را انجام دهند!»
فرماندهان گروه های زیرمجموعه جیش الفتح، از قبل پیش بینی کافی برای پشتیبانی (هدایت و جهت دهی) رسانه ای عملیات کرده بودند. به همین جهت، تصاویر عملیات خود را با کیفیت بالا و به صورت های مختلف، به اشتراک می گذاشتند.
لازم به ذکر است که همزمان با درگیری های مزبور، ستاد فرماندهی به سرعت اخبار مد نظر خود را منتشر می کرد. سرعت بالای اطلاع رسانی ستاد فرماندهی همزمان با سرعت بالای تحولات از طرفی و تأکید بر پرهیز از رفتار شخصی و تولید اخبار تأیید نشده، باعث می شد اولا نقل قول های متفاوت و بعضا ضد و نقیض از بین برود و ثانیا اخبار از مصادر رسمی منتشر شود. به این ترتیب، عملا اعتبار اخبار منتشره بالا می رفت و قابل قیاس با تکذیبیه های خبرنگاران معمولی حامی نظام سوریه نبود!
برای درک بهتر ماجرا باید توجه داشت طی 6 روز عملیات ابراهیم یوسف، گروه های تروریستی تنها در یک روز پیشروی قابل توجهی نداشتند؛ اما در 5 روز دیگر هر بار مناطقی را اشغال کردند که منابع رسانه ای سوری یا حامی جبهه مقاومت، ابتدا آن را تکذیب و سپس - بعد از انتشار تصاویر غیر قابل انکار - کوچک می شمردند! این وضعیت از سویی نشان دهنده سر در گمی جدی رسانه ای جبهه مقاومت بود؛ از سوی دیگر اعتماد عمومی را به ادعاهای رسانه ای ستاد فرماندهی گروه های تروریستی افزایش می داد!
در این زمینه، ذکر دو تجربه ویژه قابل توجه است که نشان می دهد در لابلای نبرد، گروه های تروریستی چگونه توانستند از ابزار رسانه برای دروغسازی، فریب و ... بهره ببرند!
در این نقشه، ترمینال محله راموسه (کراج الراموسة) و دانشکده نظامی (کلیة المدفعیة و کتيبة التسلیح) کاملا مشخص است.
نمونه اول:
بامداد روز پنجم عملیات، تروریست های وابسته به جبهه النصره توانستند با فتح دو سوم دانشگاه نظامی واقع در جنوب غربی حلب، فاصله خود با مناطق تحت سیطره مععارضان در حلب شرقی را به یک کیلومتر کاهش دهند. همزمان گروه تروریستی «انصار الدین» وابسته به گروه تروریستی «فجر الاسلام» - که تنها یک ضلع از سه ضلع مؤسس آن سوری است! - از شمال محله راموسه به سمت ترمینال (گاراژ) راموسه حمله کرد تا فاصله خود با النصره را به 300 متر برساند.
انصار الدین به علت عدم عضویت در جیش الفتح، از هماهنگی رسانه ای جدی برخوردار نبود و خبر مربوطه را منتشر کرد. تنها به فاصله 9 دقیقه بعد از انتشار خبر مذکور در توئیتر، جیش الفتح به سرعت آن را تکذیب کرد؛ زیرا نمی خواست تا زمانی که سیطره معارضان بر این منطقه تثبیت شود، آن را اطلاع رسانی کند!
زمانی که معارضین مدعی سیطره بر میدان مرکزی محله راموسه و اتصال حلب شرقی به معارضان واقع در جنوب غربی حلب شدند، خبرنگار شبکه المیادین به صورت زنده به منطقه مزبور رفت تا ثابت کند هنوز محاصره به پایان نرسیده است. اما این ابتکار اثرگذار نشد؛ زیرا معارضین طی 5 روز قبل اعتبار رسانه ای قدرتمندی برای خود ایجاد کرده بودند.
نمونه دوم:
عصر روز ششم (روز پایانی عملیات) و در شرایطی که ستاد فرماندهی جیش الفتح توانسته بود تفوّق رسانه ای خود را تثبیت کند، پیش از رسیدن نیروهای احرار الشام به حلب شرقی مدعی سیطره بر میدان مرکزی محله راموسه و فک حصار از حلب شرقی شد! این خبر در شرایطی منتشر شد که خبرنگار شبکه المیادین به صورت زنده در میدان حضور یافت تا ادعای جیش الفتح را تکذیب کند؛ اما جیش الفتح پیش از آن اعتبار رسانه ای خود را تثبیت کرده بود و خبر مزبور به سرعت پیچیده بود. در نتیجه بسیاری از سربازان طرفین نبرد، ادعای جیش الفتح را باور کردند و موازنه قوا در این منطقه به صورتی تغییر کرد که گروه تروریستی
احرار الشام طی دو ساعت توانست این منطقه را اشغال کرده و محاصره حلب شرقی را از بین ببرد.
به این ترتیب، در مهم ترین مرحله نبرد، گروه های تروریستی توانستند با انتشار یک خبر دروغ کل عملیات را تحت الشعاع قرار دهند. سربازانی که باید از منطقه مزبور دفاع می کردند، خود را برای فرار آماده کردند و نیروهای کمکی که باید اعزام می شدند، با سرعت کم تر و وسواس غیرمنطقی حرکت کردند و در سوی مقابل معارضین مسلح از دو سو به این منطقه با روحیه بالا حرکت کردند و در نتیجه سد را شکستند.
تجربه عملیات فک حصار، تجربه ارزنده ای بود که بار دیگر قدرت رسانه را در عرصه میدانی و تغییر موازنه قوا نشان داد. به نظر می رسد برای تحصیل و تثبیت موفقیت های خود در سوریه، به صورت جدی نیازمند بازبینی در سیاست های رسانه ای خود هستیم و هر گونه اهمال و کوتاهی در این زمینه، زیان های غیر قابل جبرانی را به همراه خواهد داشت.