شعر طنز: ای کاش بلادیده و بیمار نبودم

ای کاش بلادیده و بیمار نبودم | در حبس مطب، بند و گرفتار نبودم || یا اینکه اگر قسمت من بوده مریضی | بیمارِ پزشکان دغلکار نبودم || حسرت به دلم ماند که یک بار بمیرم | قربانیِ هر دفعه و هر بار نبودم از شرم و حیا آب شدم حین چکاپم! ای کاش جسد بودم و جان‌دار نبودم

کد خبر : 558540
طنز پس پریروز؛ رضا احسان پور
ای کاش بلادیده و بیمار نبودم

در حبس مطب، بند و گرفتار نبودم یا اینکه اگر قسمت من بوده مریضی بیمارِ پزشکان دغلکار نبودم حسرت به دلم ماند که یک بار بمیرم قربانیِ هر دفعه و هر بار نبودم از شرم و حیا آب شدم حین چکاپم! ای کاش جسد بودم و جان‌دار نبودم «حافظ» نشد آگاه از اسرار دلم تا هم‌صحبت این حافظِ اسرار نبودم وقتی که بلوتوث شد آن رازِ مگویم یک ثانیه هم خارج از انظار نبودم کردند توجه به من البته و رفتند! ای کاش فقط سوژه‌ی اخبار نبودم

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: