خدمت ناخواسته «كيميا» به گفتمان انقلاب اسلامی!

: زماني كه اصغر فرهادي جايزه اسكار را گرفته بود ، عده اي در داخل كشور به خاطر كراواتش از او نادلخوش بودند ولي در همان حال گروهي از وهابي ها در يكي از كشورهاي عربي تظاهرات كرده و به او ناسزا مي گفتند زيرا يك شهروند ايراني و شيعه را سزاوار اين موفقيت نمي دانستند!

بي تعارف معتقدم كاري كه او به عنوان نخستين بانوي مدال آور جمهوري اسلامي ايران كرده بيش از هر چيزي كمك به گفتمان انقلاب اسلامي است و البته براي فهميدن اين موضوع بايد مساله را از افقي گسترده تر از ورزش و المپيك و مدال بررسي و تحليل كنيم. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و رويارويي جدي دو گفتمان اسلامي و غربي بيشترين تلاش استكبار جهاني بر خلق و ارائه "تصوير جايگزين" انقلاب اسلامي متمركز شد و به شكل گيري امثال طالبان و داعش انجاميد. در طول دهه هاي اخير حجمي عظيم و باورنكردني از تبليغات رسانه اي بر عليه اسلام و انقلاب اسلامي توليد وعرضه شده كه بخش انبوهي از اين تبليغات منفي در حوزه زنان و دختران است . در دوراني كه به اقتضاي رشته تحصيلي ام ( روابط اسلام و مسيحيت ) در كليساها و مراكز آموزشي به گفتگو با جوانان و پاسخ به سؤالات مي پرداختيم معمولا سه موضوع نخست و مشترك، جهاد ، قصاص و مسائل زنان بود و همه مخصوصا خانم ها نسبت به جايگاه و شرايط و احكام زنان در اسلام بسيار حساس بودند. تصويري كه براي مخاطبان جهاني مخصوصا در فضاي غربي از شرايط و مسائل زنان در جهان اسلام ترسيم مي شود محدود به بدترين و سياه ترين حالات و كاملا اغراق شده است و زن را به صورت موجودي درجه دو و بدون كمترين اختيار و آزادي و پوشيده در برقع و محبوس در چارديواري خانه و زندان غلبه مرد معرفي مي كند. متأسفانه برخي تجربه هاي موجود مانند وضعيت زنان در برخي كشورهاي اسلامي مثل عربستان سعودي كه از تعاليم مكتب اهل بيت عليهم السلام دور هستند و مطالبات حقوقي اوليه در سطح اجازه شركت در انتخابات يا رانندگي دارند نيز اين تصوير را پررنگ تر مي سازد و اين ادعا را تقويت مي كند. در دنياي امروز كه عرصه جنگ رسانه ها و ميدان ستيز و تقابل تصويرهاست ، گاهي يك تصوير كاري مي كند كه از ساعتها و روزها سخنراني و كتاب و مقاله و سمينار بر نمي آيد. سالها دشمن كوشيده است تا تصويري كه از زنان ارائه مي دهد محدود به اسارت و غلبه مرد و درون پوشيه و برقع باشد. زني كه نه به خيابان مي آيد و نه سفر مي كند و نه اختيار دارد و نه از كمترين ارزش و موقعيت اجتماعي برخوردار است. اين تصوير را نه من آخوند و نه صداوسيماي جمهوري اسلامي و نه سخنراني هاي رسمي هيچكدام نمي توانند در هم بشكنند و حذف كنند. اما اين كاري بود كه "كيميا" ورزشكار ايراني انجام داد. از ورزش چه چيزي بهتر براي نشان دادن آزادي و فعاليت اجتماعي يك زن و از سكوي قهرماني چه جايي بهتر براي انتقال اين پيام و ارائه اين تصوير ؟ زني كه با حجاب به ورزش مي پردازد يعني حجاب او مانع زندگي طبيعي و آزادي اجتماعي و موفقيت هاي حرفه اي او نشده است و "حجاب" اينجا ساده ترين و صريح ترين نشانه براي اعلام موضع اعتقادي و ديني اوست. اكنون تصوير زن قهرمان ايراني به سرعت جايگزين تصويري مي شود كه دشمن سالها كوشيده بود از زن مسلمان ارائه كند و اين خدمتي است كه اين بانوي ورزشكار به صورت ناخواسته به گفتمان انقلاب اسلامي كرده است.