بهداد سلیمی:جلود جلاد سرم را برید و مدالم را دزدید
بهداد سلیمی وزنه بردار خوب کشورمان یک مسئول آسیایی وزنه برداری که برای کشور عراق است را دلیل ناداوریها علیه خود می داند.
کد خبر :
557371
خبرآنلاین: بهداد سلیمی به اتفاقات رخ داده در مسابقه سنگین وزن المپیک ریو واکنش نشان داد و گفت:«فکر می کنم مردم خودشان دیدند که هر کاری می توانستم کردم اما نمی خواستند من مدال بگیرم. آقای آیان به من گفت حق با تو است اما کاری از دستم بر نمی آید. آخر چرا رئیس یک فدراسیون جهانی نباید بتواند از حق دفاع کند؟» قهرمان کشورمان کینه ورزی دبیر عراقی فدراسیون آسیایی که همراه با همسرش در هیات ژوری این وزن قرار داشتند را دلیل اتفاقات می داند و می گوید:«آن آقای جلود جلاد که با همسرش در هیات ژوری نشسته بودند به دلیل دشمنی اش با آقای مرادی نخواست من مدال بگیرم. این آقا جلود نیست ، به نظرم یک جلاد است.» بهداد معتقد است این اتفاق سناریویی بوده برای اینکه ایران سه طلا نگیرد:«وزنه ای که من زدم هیچ مشکلی نداشت، برایم نه روحیه ای ماند و نه توانی. من رکورد یکضرب را زدم اما نگذاشتند طلایم را بگیرند. من خیلی زحمت کشیده بودم ، خیلی آماده بودم اما نگذاشتند به مدالم برسم. وقتی آقای آیان می گوید حق با تو است اما کاری از دستم بر نمی آید یعنی آنها احتمالا نمی خواستند ایران سه مدال طلا بگیرد.» او با انتقاد از کم کاری آیان در گرفتن حقش ،
گفت:«رئیس فدراسیون جهانی مگر می شود کاری از دستش بر نیاید. او حق وتو دارد اما کاری نکرد. » آیا اعتراض کمکی به بهداد می کند؟ این قهرمان می گوید:«الان دیگر مدال ها را دادند و رفت و دیگر اعتراض فایده ای ندارد.فکر کردید مدال را از گرجستانی و ارمنی می گیرند و می گویند بیا بهداد برای تو؟ تمام شد و رفت.» «بهداد درباره تمجید حریف گرجی از خودش گفت:حریف گرجی من هم خیلی آماده بود ، رکورد دوضرب دنیا را زد اما من هم آماده بودم. می خواستم بروم وزنه بزنم. من حرکت اول را که زدم ، رفتم برای وزنه 252 ، گفتم سجاد 252 را برایم بخواه. من سه چراغ سفید دیدم ، وزنه را انداختم و آمدم پایین. نمی دانستم که خطا دادند. برای بار دوم آمدم و این بار بهتر وزنه را زدم. با خودم گفتم ایرادی نداردف خودم را جمع می کنم ، حالا یک حرکت از دست رفته اما باز هم قبول نکردند و روحیه ام از دست رفت. من اگر بودم نمی گذاشتم رکورد مجموع را از ایران بگیرند اما رقابت سالم و عادلانه ای نبود متاسفانه . آن آقای جلاد ، سرم را برید متاسفانه.«